آهنگ رام: حماسه های با شکوه

هر روز که گزارشات اعدامهای سال ۶۷ را میخوانم و در شبکه های اجتماعی مطالب را دنبال میکنم بیشتر به ابعاد وحشتناک و گسترده جنایت علیه زندانیان سیاسی در تابستان آن سال پی میبرم.

از خود میپرسم چند سال طول خواهد کشید تا ما بتوانیم آنچه که بر زندانیان سیاسی گذشت را بشناسیم و به دنیا بشناسانیم؟

در اینجا میخواهم دست بگذارم روی حماسه های با شکوهی که دختران و زنان جوان در سال ۶۷ در زندانهای رژیم آخوندها آفریدند.
چون منزل ما خاک نیست
گر تن بریزد باک نیست
اندیشه ام افلاک نیست
ای وصل تو کیوان من
مولانا
با شنیدن یک نمونه داستان مقاومت بی نظیر و شهادت زندانی سیاسی مجاهد ملیحه اقوامی بی نهایت تحت تآ ثیر قرار گرفتم. این همه شکوه شخصیت و قدرت روحی و جسمی یک زن جوان برایم غیر قابل توصیف است بخصوص زمانی که نوشت دارد به سوی اعدام میرود:
حدیث مرد مؤمن با تو گویم
که چون مرگش رسد خندان بمیرد.
اقبال لاهوری

به گفته خواهر خود ملیحه بعد از شهادت او یک بسیجی پیش خانواده ملیحه رفته و یک جعبه شیرینی و ۵۰۰ تومان پول به عنوان مهریه به آنها داده بوده است. معنی این عمل شنیع چه میتوانست باشد؟
ملیحه تنها زن جوان مجاهد نبود که خانواده اش ازرژیم آخوندی مهریه دریافت کرده است. در بیشتر موارد آخوندهای جنایتکار بدن فرزندان را بعد از شهادت به خانواده ها نداده اند و نگفته اند که آنها حتی در کجا به خاک سپرده شده اند.
مکانم لا مکان باشد
نشانم بی نشان باشد
نه تن باشد نه جان باشد
که من از جان جانانم
مولانا
حال مهریه آنقدر مهم بود که باید توسط رژیم جنایتکار آخوندها حتمآ پرداخت میشد؟
بارها درباره تجاوز به دختران جوان زندانی سیاسی خوانده ایم و همینطور در باره عقد و پرداخت مهریه آنها بعد از شهادتشان.
در اینجا هم تا حدی به به دو موضوع " صیغه " و " تجاوز " اشاره میشود.
به گفته خود آخوندها به زور نمی توان زنی را صیغه کرد. برای اینکه ازدواج موقت صورت بگیرد رضایت هر دو طرف احتیاج است. بنابر این اگر رضایت زن نباشد آن ازدواج موقت از اول باطل است.
بر طبق ماده ۱۰۷۵ قانون مدنی رژیم آخوندی ازدواج موقت به رسمیت شناخته شده. یکی از ارکان اصلی ازدواج موقت وجود مهریه است. در ازدواج دایم وجود مهر یا ذکر نشدن مهریه جایز است؛ اما در ازدواج موقت عدم وجود مهریه موجب بطلان عقد میشود. قانون مدنی رژیم آخوندها بر وجود مشخص بودن مهریه زن در ازدواج تآکید فراوان کرده و مطابق ماده ۱۰۹۵ تا ماده ۱۰۹۸ قانون مدنی، رژیم ترتیباتی داده که مهریه زن در ازدواج موقت به هر ترتیب به وی تسلیم شود. از دید قانون هیچ اتفاقی مهر را ساقط نمیکند. بر طبق این ماده ولی اگر ازدواج باطل باشد و نزدیکی صورت نگیرد زن حق مهر ندارد.
سن دختر در ازدواج موقت بر طبق قانون مدنی رژیم ۱۳ سال است.
پس اگر رضایت زن موجود نباشد و ازدواج موقت باطل باشد، تجاوز در زندانهای آخوندی به زنان و دختران جوان قبل از اعدام آنها بر طبق قانون مجازات اسلامی رژیم آخوندی " تجاوز به عنف " محسوب میشود ـ بر طبق قوانین جزایی کشورهای دنیا نیز تجاوز است و باید مجازات شود ـ. عنف به معنی خشونت و زور است؛ و این عمل خشونت آمیز باید بدون رضایت زن صورت گیرد. باید توجه داشت که بر طبق قانون جزای اسلامی رژیم تجاوز به عنف تنها در رابطه خارج از چهارچوب مشروع ازدواج ـ دایم یا موقت ـ به رسمیت شناخته شده.
با شناختی که از فرهنگ خونریز آخوندی میشناسیم میتوانیم " ابعاد خشونت " در تجاوز به دختران جوان زندانی را تصورکنیم. قانون مجازات اسلامی رژیم ارتکاب چنین جرمی را یعنی تجاوز به عنف را مرگ و اعدام در نظر گرفته است.
پس چرا باید بابت ازدواج موقتی که باطل است و تجاوز به عنف که صورت گرفته و مجازاتش بر طبق قوانین خود رژیم برای شخصی که تجاوز کرده اعدام است، حتمآ بر طبق ماده ۱۰۹۵ تا ۱۰۹۸ قانون مدنی رژیم مهریه به خانواده دختر یا زن جوان شهید در اینجا ملیحه عزیز و دیگر شهدای زن جوان حتمآ پرداخت میشد؟
خواست رژیم آخوندها همیشه آزار و اذیت و شکنجه روحی خانواده شهدای زن مجاهد خلق بوده و تآکید بر اینکه آنها بدانند که چه بر سر دختران عزیزشان در زندانهای آخوندی آمده حتی اگر این اعمال ظالمانه خلاف قوانین خود رژیم آخوندها باشد. ولی این چه کینه ای ست که هنوز با این همه جنایت، شکنجه، تجاوز و اعدام هنوز آرام نمیگیرد؟
جواب ترس رژیم از زنان مجاهد است که حتی پس از اعدامشان هم این ترس از آنها از بین نرفته و نمیرود. زنان شکست ناپذیری که رژیم را به گقته خود سران جنایتکارش "داغون" کرده اند.
پرداخت مهریه از طرف رژیم به خانواده شهدای گرانقدر زن و دختران جوان مجاهد سرپوش گذاشتن بر روی این ضعف و ترس رژیم آخوندی سعی بر آرام کردن وحشتی است که با اعدام این شهیدان زن هنوز از بین نرفته. این قدرت زنان مجاهد است.
بر آستان جانان
گر سر توان نهادن
گلبانگ سر بلندی
بر آسمان توان زد.
حافظ