رضا محمدی:‌ جرم: روزنامه‌خوانی، روزنامه‌فروشی حکم: اعدام

به همین سادگی!
جمله‌ای به همین سادگی منتسب به احمد خمینی به نقل از فایل صوتی آقای منتظری عمق دنائت و شقاوت تمامی سردمداران رژیم و در رأس آن خمینی جنایتکار ولی‌فقیه نظام به‌عنوان "آمربی مناقشه" این جنایت وحشتناک گرفته تا ارشدترین مقامات کشوری وامنیتی و سپاه و ائمه جمعه تا پست‌ترین و فرومایه‌ترین عوامل اجرایی آن یعنی چماق‌داران و بسیجیان ضد خلقی محلات را نشان می‌دهد.

درخواست اعدام از طرف احمد خمینی برای "روزنامه‌فروش، روزنامه‌خوان و مجله‌خوان" که مربوط به فاز سیاسی بوده، به‌خوبی نیت و هدف شیطانی خمینی جلاد ودیگرسران رژیم از همان ابتدای به قدرت رسیدن به نابودی تام و تمام و حذف فیزیکی سازمان مجاهدین خلق ایران از صحنه‌ی سیاسی را بطورهیچ شک و شبهه‌ای برملا می‌سازد و خط بطلانی است بر تمامی آن اتهامات و اباطیلی که همچنان مجاهدین را مسئول و مسبب اصلی به پایان رسیدن فضای باز سیاسی و سوق دادن رژیم به خشونت می‌دانند.
در پس این جمله‌ی ساده می‌توان باردگرحقانیت و عزم و اراده‌ی مجاهدین برای شرکت مسالمت‌آمیز در روند سیاسی به هدف حاکمیت مردم و وادار کردن حکومت به رعایت قانون و احترام گذاشتن به آزادی‌های اساسی برآمده از انقلاب که بهایش به جان خریدن ضربات چوب و چماق و دستگیری بخاطرفروش نشریه و یا پخش اعلامیه و بیش از ۵۰ کشته تا مقطع ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ بود را دید.

پس از صحبت‌های شنیداری آقای منتظری در دیدار با اعضای هیئت مرگ منصوب خمینی، در روزهای اخیر تلاشهای مذبوحانه و چندش‌آوری از طرف لمپنهای سیاسی اصلاح‌طلب "چماق‌داران دیروز و قلم به دستان امروز" شده تا متهم اصلی را نه خمینی جلاد بلکه پسرش احمد و ری‌شهری وزیر اطلاعات وقت بدانند که جهت "تصمیم‌سازی و آماده کردن خمینی برای صدور حکم فاجعه انسانی اعدام‌های گسترده ۶۷" در مظان اتهام هستند (علی افشاری: احمد خمینی، آمریا تصمیم‌ساز ضیافت مرگ ۶۷، رادیو فردا، ۲۷ مرداد ۱۳۹۵).

چنین تلاش مذبوحانه‌ای نیز درباره نقش خامنه‌ای رئیس‌جمهور و میرحسین موسوی نخست‌وزیر وقت شده - به دلیل کذایی مخالفت آنان با این اعدام‌ها- تا نقش آنان را کم‌رنگ و یا حتی بی‌رنگ نشان دهند.

بطور نمونه مصطفی تاج‌زاده معاون امور بین‌الملل وزارت ارشاد خاتمی در سال ۱۳۶۷ و معاون سیاسی وزیر کشور دوره ی ریاست جمهوری آخوند خندان و شیاد که با شعار تبدیل "منتقد به موافق و مخالف به منتقد" بر طبل اصلاحات و رفرم از درون نظام ضد بشری آخوندی می‌کوبید و مجاهدین را بازنده اصلی پروژه ۲ خرداد قلمداد می‌کرد، با انتشارمتنی درفیس بوک خود از یکسو از بازماندگان اعدام‌های سال ۶۷ عذرخواهی کرده و همچنین از حاکمیت خواسته که برای التیام زخم ناشی از این اعدام‌ها از ملت عذرخواهی کند و از سوی دیگر بی‌شرمانه و با پز دموکرات منشی (گفتن حقیقت و دفاع از رقیب و مخالف سیاسی خود) از مخالفت صریح خامنه‌ای و میرحسین موسوی با اعدام‌های سال ۶۷ دم می‌زند و دیگر اینکه همچنان مجاهدین را مسبب اصلی جنایتی که "آن‌ها " انجام داده‌اند، می‌داند.

این چماق‌دار دیروز که همراه با همپالگی های خود از فردای انقلاب در خیابان‌ها با پاشیدن اسید، تیغ موکت بری و فروکردن پونز برپیشانی، برای جا انداختن قانون زن‌ستیز حجاب اجباری، به دختران و زنان حمله ورمیشدند و بعدها امر دستگیری و محاکمه خیابانی هواداران مجاهدین را بر طبق قانون خود نوشته اجرا می‌کردند و پس‌ازآن با اشتغال در دستگاه‌های امنیتی و با شغل (خداپسندانه) بازجو و شکنجه گر و تیر خلاص زن امرارمعاش می‌کردند و در تثبیت پایه‌های این حکومت غدار و جنایتکار نقش مهم و بنیادین بازی کردند و به‌پاس خدماتشان به مناصب بالای دولتی رسیدند، امروز پس از افشای بخش کوچکی از گفته‌های آقای منتظری کف به دهان و سراسیمه با بدتر خواندن "جنایات مجاهدین از داعش" که ماهیت پلیدش را هرچه بهتر نمایان می‌کند، درصدد است که از موسوی و خامنه‌ای رفع اتهام کند، زهی بی‌شرمی.

یا آن دیگری بسیجی دلباخته‌ی نظام که در نبود افراد فرهیخته لقب دکترا را یدک می‌کشد، صادق زیباکلام، پامنبری وفادار به هاشمی رفسنجانی درگفتگوبا سایت انتخاب خبر (۲۳ مرداد ۱۳۹۵) به گزافه‌گویی افتاده و برای خالی نبودن عریضه با محکوم کردن ضمنی این جنایات، این جنایات رژیم در سال ۶۷ را معلول "عدم توسعه‌ی سیاسی در جامعه‌ای که در آن خشونت و از بین بردن مخالفین و زندانی کردن منتقدین امری رایج بوده" دانسته و معتقد است که این ظرفیت عدم تحمل مخالف خود نیز محصول استبداد و دیکتاتوری دوران پهلوی بوده که به نظر وی ۱۰ سال زمان برای رفع این نقیصه حقیقتاً بسیار کوتاه بوده است. به این می‌گویند عذربدتر از گناه و شارلاتانیسم خلص و ناب.

با این توجیه مشمئزکننده هزاران هزار اعدام ۲۸ سال پس‌ازآن جنایت همچنان ربطی به ماهیت ضد بشری و جنایتکار نظام آخوندی و تفکر حاکم خمینیسم ندارد بلکه تنها محصول استبداد و دیکتاتوری دوران پهلوی بوده است.
وی همچنین با فرافکنی و تحریف و جعل تاریخ، آنجایی که شیادانه می‌گوید که مسعود رجوی در میتینگی فریا زده که نیاد آن روزی که "سنگ را با گلوله" پاسخ دهیم، به‌خوبی نشان داده که ازچه آبشخوری فکری ارتزاق می‌کند. دکتر و کارشناس مسائل سیاسی در نظام آخوندی یعنی این.

در جواب این اباطیل و اراجیف مشمئزکننده که چهره و ماهیت واقعی اصلاح‌طلبان حکومتی ازجمله اعضای مجاهدین انقلاب اسلامی را که تا زمانی که درمسند قدرت و در زندان‌ها و شکنجه گاهها قدرت بلامنازع بودند، با گرفتن وضو اطوی داغ را بر بدن زندانی می‌چسباندند با آتش سیگار بر روی بدنشان شعارمی نوشتند و ناخن‌های دست‌وپای آنان را می‌کشیدند و چشم از حدقه درمی‌آوردند و با ذکر الله و یاد و نام چهارده معصوم و بفرمان نایب امام زمان و ولی امر مسلمین جهان به زنان و دختران زندانی تجاوز می‌کردند و بدن زندانی را زیر ضربات کابل و شلاق له و نابود می‌کردند و پدرومادر را در حضور فرزند و فرزند را درجلوی چشمان پدرومادر شکنجه می‌کردند و اعضای بدن زندانیان را قبل از اعدام بدر می‌آوردند و خون آنان را می‌کشیدند و زندانیان اسیر و در بند را در زیر شکنجه مجبور به خوردن مدفوع خود می‌کردند و دیگر رذالت‌هایی که شرم مانع از نوشتن و یادآوری تمامی این جنایات می‌شود را برملا می‌کند باید گفت که
آقایان شما و دیگر هم‌کیشان هم‌مسلک وهم اندیشه‌ورزانتان کور خوانده‌اید، البته که باید در قدم اول آن‌هم بعد از ۲۸ سال "همراهی و سکوت" عذرخواهی کنید و این حداقل کاری است که باید انجام دهید اما نه‌فقط در لفظ و لفافه زیرا به این ایمان داشته باشید که عذرخواهی شما تنها و تنها زمانی می‌تواند از طرف مردم ایران و بازماندگان این جنایت تاریخی پذیرفته شود که تک‌تک شما که بسان چرخه‌های دنده‌ای که ماشین سرکوب، شکنجه، ترور و اعدام را از همان فردای انقلاب ۵۷ به حرکت درآوردید، حاضر باشید که صادقانه با انداختن نوری بر زوایای تاریک و بازگویی رازهای حکومت که خود نیز درانجام آن بسیار دخیل بودید به افشای آن جنایاتی بپردازید که به قول اشرف شهیدان "دنیا از آن باخبر نشد".
اینکه هم عذرخواهی کنید وهمزمان با آن دستان رئیس‌جمهور ون خست‌وزیروقت را، با ادعای کذب مخالفت آنان با این اعدام‌ها، بشویید، دجالیت و عدم صداقت شما را به‌خوبی نشان می‌دهد.

شما به‌هیچ‌وجه قادر نخواهید بود که حتی یک نوشته و یا گفته‌ای را ارائه کنید که طی این ۲۸ سال از گذشت آن جنایت، این دو از آن تبری جسته باشند برعکس هم خامنه‌ای این جنایات را همواره تائید کرده و هم اینکه موسوی بی‌شرمانه خواهان بازگشت به "دوران طلایی امام" بوده و همچنان نیزهست.

آن‌کس که فتوی نابودی صادر کرد، آن‌کس که حکم به تیر و دار داد، آن‌کس که طناب دار بر گردن زندانی انداخت و آنکس که شکنجه کرد، آن‌کس که گرفت، آن‌کس که از آن دفاع و آنکس که آن را توجیه و آنکس که چشم بر آن جنایات بست و در برابرش آگاهانه و به مصلحت سکوت کرد، همه و همه به‌اندازه وزنه و جایگاه خود سهمی و نقشی در این جنایت دارند.

امروز تاریخ قضاوت خود را از زبان آقای منتظری بالاترین فرد نظام پس از خمینی درباره حکومت اسلامی که شما نیز جزیی از ارکان اصلی آن بودید و درباره شخص خمینی جلاد و سفاک، پدر معنوی اصلاح‌طلبان، آنجایی که وی این اعدام‌ها را "بزرگترین جنایت" و آمرین و عاملین آن را "جنایتکار" خوانده، کرده است و این اعتراف چنان مستند و غیرقابل‌انکار است که هیچ‌کس یارای تکذیب و یا تحریف آن نخواهد داشت.

تا آنجا که می‌توانید مهملات و اتهامات بی‌پایه و اساس در مورد خشونت‌طلبی مجاهدین را سرهم کنید، نعل وارونه بزنید و مجاهدین را بدترازداعش بدانید، از عطوفت اسلامی خمینی دجال داد سخن دهید، تنها پیش قاضی بروید و راضی و خوشحال برگردید اما یقین بدانید آن روز که پرده‌های جنایت، ریا و دروغ‌پردازی‌های، شما برای همیشه به کنار رود به‌زودی فرا خواهد رسید. به امید آن روز.

ما برای اجرای عدالت "نه فراموش می‌کنیم و نه می‌بخشیم".

با درود فراوان برقربانیان رژیم جهل و جنایت

ننگ ابدی بر حرام‌لقمگانی که همچنان دم از مشروعیت این رژیم پلید وخونخوارمی زنند.

با امید به پیروزی خیر بر شر