سرکوب کارگران- «هم سرطان می گیریم، هم شلاق می خوریم»

سرکوب کارگران بجان آمده از استثمار و ستم ناشی از دیکتاتوری ولی فقیه که اکنون در تازه ترین نمونه آن، خود را در احکام غیرانسانی «شلاق زدن» به نمایش گذشته است، نه تنها محکومیت جهانی، بلکه بهت و حیرت جهانیان بویژه حامیان حقوق کارگری و سازمان های مدافع حقوق بشری را برانگیخته است.

هفته گذشته دستگاه قضائیه آخوندی در اقدامی ضد انسانی و برای زهر چشم گرفتن از کارگرانی که طی ماه های اخیر برای احقاق حقوق خود دست به تجمعات اعتراضی می زنند، علیه ۱۷ کارگر معدن طلای آق دره احکام سنگین شلاق و نیز مجازات های نقدی صادر نمود.
در این رابطه دبیرخانه شورای ملی مقاومت (8 خرداد 1395) از جمله گزارش کرد: «دژخیمان قضاییه آخوندی ۱۷ کارگر محروم معدن طلای آق دره را به خاطر اعتراض به اخراجشان به ۳۰ تا ۱۰۰ ضربه شلاق و پرداخت ۵۰۰ هزار تومان جریمه نقدی محکوم کرد و حکم شلاق را در ملأ عام به اجرا درآوردند. یک دادگاه فرمایشی در تکاب (آذربایجان غربی) در همدستی آشکار با سپاه پاسداران که سالهاست بر این معدن چنگ انداخته، این حکم را به اتهام مسخره «بازداشتن مردم از انجام کسب و کار با ایجاد هیاهو و جنجال»، «توهین به نگهبان شرکت»، «تخریب لباس و توقیف غیر قانونی نگهبان» و «تخریب عمدی تابلوی شرکت صادر کرد».

به یقین صدور احکام شلاق کش کردن اقشار ضربه پذیر و محروم جامعه بخش جداناپذیری از سیاست سرکوب خونین مردم میهن امان می باشد که از فردای قیام میلیون ها ایرانی در سال ۸۸, از سوی شخص ولی فقیه در دستور کار رژیم قرار گرفته است. دیکتاتوری مذهبی حاکم بر میهن امان که هرصدای حق طلبانه و آزادی خواهانه را به صلاب، شکنجه و سرکوب می کشد، اکنون با برهم خوردن تعادل درونی خود و همچنین از دست دادن استراتژیک ترین اهرم یعنی «دستیابی به سلاح اتمی» در بحرانی ترین وضعیت خود طی سه دهه اخیر بسر می برد.

سرکوب بی رحمانه کارگران، آنهم به دلائلی همچون «توهین به نگهبان» که به یقین در هیچ کجای دنیا حتی به «جریمه نقدی» نیز محکوم نمی شود، اکنون بدلیل فشارهای داخلی و بین المللی، بطور قطره ای در رسانه های رژیم نیز انعکاس یافته است.
در این رابطه خبرگزاری حکومتی ایلنا (12 خرداد 1395) ضمن اعتراف به بی آبرویی نظام آخوندی از جمله در اعترافی به ظلم و ستمی روا شده به این کارگران محروم، می نویسد: «حدیث کارگران فصلی معدن طلا در آق‌دره علیا، روستایی در سی و چند کیلومتری شهرستان تکاب آذربایجان غربی طولانی است، بی بهره از کار، زمین و درآمد و در محرومیت منطقه‌ای مرزی روزگار می‌گذرانند، صدای دادخواهی‌شان به هیچ جا نرسیده است که هیچ، شلاق هم خوردند، جریمه هم شدند، سابقه کیفری هم پیدا کردند».
در این راستا یک کارگر محروم ضمن بر شمردن ابعاد محرومیت و استثمار در حکومت ولی فقیه می افزاید: «شیر گوسفند سرطان زاست، آب آلوده است. دستمان به کاری نمی رود، بیکاریم. کاری نیست که خرج زندگی را از دلش بیرون بیاوریم، نه زمینی مانده برای شخم زدن و نه آب و علوفه‌ای باقی مانده که دامداری کنیم». وی در ادامه به گوشه ای از ابعاد استثمار متولیان رژیم اشاره کرده و اضافه می کند: «مدت‌هاست قرارداد نداریم، فقط یکی از ما ۱۷ نفر این روزها در معدن کار می‌کند، با بقیه ما قرارداد نبستند، ماه‌های گذشته خیلی تحت فشار بودیم، به ما مشکوک هستند، همه اتفاقات را گردن ما می اندازند، همه کاسه کوزه‌ها سر ما شکسته می‌شود».