هادی محسنی:‌ دروغ بزرگ – آژیر خطر

ذات ایدئولوژیکی رژیم جمهوری اسلامی ایران ایجاب می کند که دروغ بسازد و بر پایه دروغهایش خود را مجاز بداند که دست بهر جنایت و خیانتی هم بزند. قتل عام در زندانها، چندین بار کشتار در رزمگاههای اشرف و " لیبرتی " اسید پاشیها و افزایش کودکان کار و کارتن خوابها در کشور ثروتمندی مثل ایران و ..., همه و همه حاصل همان دروغبافیهای حیرت اور سیستم ولایت فقیه است.

اما این دروغها گاها بقدری پرتناقض، وحشت آلود و سردرگم است که هر بیننده و شنونده ای احساس می کند خطر بزرگی این حکومت را وادار به چنین دروغهای بغایت رسوابرانگیز می کند.
گیجی سیاسی با دروغ بزرگ آنهم درست همزمان با قطعنامه 650 کمیته خارجی کنگره امریکا که آنهم در 29 اردیبهشت 95 برابر با 18 می 2016 به اتفاق آرا تصویب شد.
این همزمانی و دروغی بزرگ و بی پایه چیزی غیر از آژیر خطر حکومت ولایی ایران به کل سیستم ولایی و لابیهای داخلی و خارجی آن نیست.
اما خطر کدام است؟:
براستی خطر کدام است و کدام خطر بزرگتر و برای ولایت فقیه تهدیدی جدی است. ایا جام زهر اتمی که زهرش را مقاومت ایران با افشاگریهایش بر پیکر کل سیستم ولایت فقیه وارد کرده، می باشد. آیا پیامد همین جام زهر اتمی است که باندها و جناحهای رژیم ایران رودرروی هم ایستاده و فساد افسار گسیخته همدیگرا افشا می کنند هست؟ و یا... .
اما هر چه بیشتر صحبتهای هر دوجناح رژیم ولایی ایران و لابیهای رنگارنگ داخلی و بین المللی این حکومت مورد مطالعه قرار می گیرد نتیجه این میشود که:
تنها ترس و احساس خطر رژیم ایران، مقاومت سازمان یافته ایران و پایداری اشرفیان و بقول مجاهدین، اشرف نشانان در زندانها وسراسر جهان است. بیشتر از این هم که به ریشه یابی این نتیجه گیری پرداختم یاد این جمله افتادم که: "اگر اشرف بایستد جهان در مقابل رژیم خواهد ایستاد".
این رهنمود و توصیه به نظر نگارنده حداقل دو پیامد هم داشته و دارد:
الف - عزم جزم برای پایداری صد برابر با آرمان آزادی بعنوان پایه و مبنای تغییر و سرنگونی رژیم ولایت فقیه.
 حاصل این پیامد هم عزم جزم هواداران و حامیان مقاومت و پیوستن تعداد بیشتری از هموطنان در داخل و خارج ایران بعنوان هوادار و حامی آرمانها و خطوط سیلسی استراتژیک مجاهدین خلق و مقاومت سراسری ایران می باشد.
ب – چرخش و همسویی سیاستهای منطقه ای و بین المللی با خطوط و آرمانهای مبارزاتی مقاومت ایران
در همین راستا و با همان قاعده مبارزه و پایداریها بود که قطعنامه ۶۵۰ کنگره امریکا، ویژه حفاظت مجاهدان اشرفی در لیبرتی روز چهارشنبه ۲۹ اردیبهشت به اتفاق آرای نمایندگان هر دو حزب دموکرات و جمهوریخواه در اجلاس کمیته خارجی مجلس نمایندگان به تصویب رسید. در این اجلاس رئیس و نمایندگان کنگره در حمایت از این قطعنامه سخنرانی کردند.
یکروز بعد روز پنجشنبه ۳۰ اردیبهشت شبکه اول تلویزیون رژیم بهمراه ابراز وحشتهای مهار ناپذیر از باندهای مختلف حکومتی در سایر رسانه های ولایت فقیه، خطر بزرگ را مهر تایید زدند:
"کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان آمریکا طرحی را در دست بررسی دارد که در صورت تصویب نهایی امنیت اعضای گروهک تروریستی منافقین بیش از پیش تأمین شود... الیوت انگل نماینده جمهوریخواه و از طراحان قطعنامه ضدایرانی از آلبانی خواسته منافقین اردوگاه لیبرتی را پذیرش کنند. آلبانی پیش از این هم صدها منافق را به‌عنوان مهاجر پذیرفته؛ و... . (توجه: آقای الیوت انگل را رژیم با دروغ کاملا عمدی جمهوریخواه معرفی کرد در صورتیکه وی رئیس دموکراتها در کمیته خارجی کنگره امریکا است)
قطعنامه 650 در 8 بند حمایت خود را از ساکنان کمپ لیبرتی ابراز و در بند آخر خود می نویسد:
(۸) دولت ایالات متحده را فرا می‌خواند، با دولت آلبانی و کمیساریای عالی پناهندگان ملل متحد برای تسهیل و تأمین مکان‌های مناسب استقرار برای بقیة ساکنان لیبرتی در آلبانی، به کار بپردازد تا زمانی که آنها در این زمینه خودکفا شوند".
دیکتاتوریها همیشه دروغ می گویند احساس خطر همیشگیشان از دست دادن قدرت حاکمیت است؛ و زمانی این خطر برایشان جدیتر میشود که مبنا و شرط سرنگونی همسو شوند.
اکنون شرایط منطقه ای همسو و تا حدی همگرا با استراتژی مقاومت ایران است. قطعنامه 650 کنگره امریکا هم در همین همسویی شرط و مبنا قابل تفسیر است.
آری رژیم جمهوری اسلامی ایران تمامی دروغها را بکمک لابیهای داخلی و خارجی اش برای نادیده انگاشتن این خطر بزرگ، همچنان می سازد و منبعد چه بسا بیشتر هم خواهد بافت اما خطر سرنگونی اش توسط مقاومت سازمانیافته ایران زمین مراحل جدی خود را طی می کند.