مهرداد هرسینی:‌ فرزندان خلف ابوداعش اینبار در پاریس

فرزندان خلف ابوداعش شب گذشته در پاریس حمام خون برپا کردند. حمام خونی که در آن بر اساس داده تا به این ساعت، قریب 1۲۹ نفر از شهرندان فرانسوی کشته و بیش از ۳۰۰ نفر نیز زخمی شده اند. از مجموعه خبرها می توان این نتیجه منطقی را گرفت که هدف اصلی تروریست ها در وهله نخست استادیوم فوتبال شهر پاریس بوده است. زیرا در ساعت وقوع این حمله تروریستی بیش از ۸۰ هزار نفر از مردم، سیاستمداران و شخصیت های فرانسوی و علاقمندان به ورزش، در این مکان مشغول تماشای مسابقه فوتبال میان تیم های ملی فرانسه و آلمان بودند.

بهر حال صرفنظر از جزئیات این واقعه تروریستی که به یقین دل هر انسان آزاده و حامی حقوق بشر را بدرد می آورد، نخست باید این حمله بزدلانه و سبوعانه علیه شهروندان بیدفاع و بی گناه فرانسوی را قویا محکوم نمود و نسبت به قربانیان و بازماندگان این واقعه خونین ادای احترام کرد.
 
شکی نیز نداریم که این «جنایت علیه بشریت» از سوی نیروهای هار بنیادگر «طرحی و به اجرا» گذاشته شده است. همان مرتجعینی که به مانند خفاشان در تاریکی شب، خون بیگناهان را بر سنگ فرش اماکن عمومی و یا کمپ های پناهندگی، حال با بمب گذاری و تیراندازی و یا با شلیک ۸۰ موشک، بر زمین می ریزند.
همان تفکر ارتجاعی و قرون وسطایی که برای ما ایرانیان امری کاملا آشنا است. همان بنیادگرایی هار مذهبی که متاسفانه بنام مذهب، اما در حقیقت ضد تمامی ارزش های متعالی و فکری بشریت، دست به شکنجه، اعدام، زدن تیرخلاص، قطع دست و پا در خیابانها، اسید پاشی، سر به نیست کردن بیگناهان و دگر اندیشان و آدم ربایی می زند.
سخن از تفکری قرون وسطایی و ضد بشری است که ضمن استفاده ابزاری از اسلام، بشریت معاصر و اتمامی حقوق حقه انسان نوین را به غل و زنجیر کشیده است. نمونه ابوداعش حاکم بر میهنمان ترجمان حقیقی همین تفکر ارتجاعی و قرن وسطایی است. زیرا تحت حاکمیت ولی فقیه است که زنان، جوانان و آحاد بزرگ مردم ایران در رنج و عذاب زندگی می کنند. همان دیدگاهی که مانند بختک بر سر مردم ایران فرود آمده است و نه تنها میهن ما، بلکه اکنون منطقه ای را به کمک دلارهای نفتی و پول های آزاد شده از معامله اتمی و همچنین با شبکه های مخوف مافیایی و نیروی تروریستی قدس به خاک و خون کشیده است.
بقول رئیس جمهور برگزیده مقاومت: «مردم ایران که 37 سال است تحت حاکمیت سیاه دیکتاتوری مذهبی و تروریستی آخوندی، یعنی پدرخوانده داعش، قرار دارند با این جنایتها به خوبی آشنا هستند».
(بخش هایی از پیام تسلیت خانم رجوی به مردم فرانسه 23 آبان 1394)

نخ نبات این سخنان همان رژیم ولایت فقیه حاکم بر میهن امان است که طی سی و چند سال اخیر با پشتکار فراوان تلاش کرده، تا بنیادگرایی مذهبی و تروریسم را به در پوش «صدور انقلاب» به کشورهای منطقه و اسلامی صادر نماید. لبه تیز تیغ آن نیز در وهله نخست حقوق زنان , آزادی های فردی و اجتماعی و حقوق بشر را نشانه گرفته است. خامنه ای که اکنون با بحران های مرگباری روبه‌روست, تلاش دارد تا با صدور این بحرانها به سایر کشورها، رژیم خود را به یک واقعیت مسلم تبدیل کرده و بدین سان برای آن فرصت بقا بخرد.

در این راستا است که بپاخاستن در برابر بنیادگرایی مذهبی اکنون دیگر نه یک ایده بومی و صرفا در چارچوب ایران، بلکه به مسئله ای فراملی، منطقه ای و حتی بین المللی تبدیل شده است. مبارزه با افعی بنیادگرایی که بروی زنان «اسید» می پاشد و یا زندنیان سیاسی را تمام کش کرده و آن ها به قتل می رساند، به یقین شدنی است، بشرط آنکه مماشات گرایان با پدر خوانده داعش ، منافع اقتصادی و تجاری را سرلوحه سیاست های مخرب خود قرار ندهند بر پرنسیب های حقوق بشر و جهان نوین استوار بایستند و یا فرش قرمز برای نمایندگان دیکتاتوری مذهبی پهن ننمایند .

همچنین زدن دست رد بر سینه بنیادگرایی، حال از نوع داعش و یا خامنه ای آن مستلزم اتحاد و همدلی بین المللی است، یعنی همان «جبهه واحد ضد بنیادگرایی» که مقاومت ایران ازسی و شش سال پیش نسبت به آن نه تنها هشداربلکه برای آن فراخوان داده بود.
 در این راستا به رسمیت شناختن «راه حل اسلام دمکراتیک و بردبار» در مقابل پدیده شوم خمینی و خامنه ای و بانکدار تروریسم بین الملل تنها یکی از راه حل ها برای برون رفتن از این بحران است.
با نگاهی به تمامی داده ها و بویژه در صحنه منطقه ای بخوبی در می یابیم که منشاء اصلی برای رشد و نمو تمامی نیروهای بنیادگرای مذهبی همان بی تفاوتی و بی عملی در مقابل قبل تپنده آن در تهران می باشد. به بازی گرفتن دیکتاتوری مذهبی در سوریه و عراق برای مقابله با «دست راست» آن به مانند تلاش برای خاموش کردن آتش با بنزین است.
برای نمونه یک دیپلمات رژیم که اخیرا از حکومت کناره گرفته است، با اشاره به رابطه داعش و دیکتاتوری ولی فقیه می گوید: «ابوالفضل اسلامی، دیپلمات پیشین و مستعفی ایران در ژاپن می‌گوید جمهوری اسلامی نهایت استفاده را از وجود داعش کرده و توانسته با آن، حضور خود در عراق و سوریه را توجیه کند.‬ او می‌افزاید که بخشی از کمک‌های تسلیحاتی و حمایتی از داعش، از سوی جمهوری اسلامی ایران است». ( سایت العربیه 15 اکتبر 2015)

واقعیت این است که رژیم آخوندی با بهره گرفتن از سه جنگ در افغانستان، عراق و سوریه و در سایه سیاستی بنام «بیداری اسلامی» که نام مستعار ولی فقیه می باشد، بنیادگرایی و تروریسم را در منطقه توسعه داده است. در این راستا اس که ما شاهد «قطب بندی» در جوامع اسلامی شده و بدین سان در شکاف عمیقی که اکنون به دلیلی این قطب بندی پدیدارشده، بنیادگرایی هارمذهبی مشغول رشد و نمو است. تبعات برهم زدن تعادل قوا میان اپوزیسیون مترقی و دمکرات ایرانی با رژیم آخوندی و یا اعمال سیاست های مخرب در عراق و چشم بستن بر بمباران و آتش باران مجاهدین بی دفاع و سلاح خود بهترین دلیل بر این ادعا است. و یا چشم بستن بر جنایات بشار اسد خون ریز و سپاه پاسداران در سوریه که با گسیل نیروهای داعش از عراق و با همکاری نیروی تروریستی قدس به این کشور صورت گرفته است، خود از تبعات این سیاست های مخرب سخن می گویند.
در این راستا تجربه سخت اما پربارمردم و مقاومت ایران در تقابل با دیکتاتوری ولایت فقیه را باید آویزه گوش ها نمود و به آن احترام گذاشت. زیرا این تجربه با کوله باری از پایداری، استقامت، صبر، حوصله، خون و شکنج عجین شده و یک شبه بدست نیامده است.