جمشید پیمان:‌ شیخ است و دروغ و نغمه ی بد آهنگ

ای شیخ از ابلیس توئی شیطان تر

از کار تو ،ویرانه ی جان ویران تر

زین مایه ی شرّ که از وجودت جوشد

حیرت زده من، خدا ز من حیران تر

 

روزی که به شیـخ دست یاری دادم
آگـه نَـبُـدَم کـه او بُــوَد صـیّـادم
من،اهل خدا بودم و دیدم آن شیـخ
با تیشه ی دین ز جا کَنـَد بنیادم

بیداد و فساد شیوه ی شیخان است

از لوث وجودشان جهان ویران است

در دست چنین خسان منه دستانت

شرمنده ی کار و بارشان شیطان است    

 

شیخ است و دروغ و نغمه ی بد آهنگ

اندشه ی او لبالب از حیله و رنگ

عالم ز وجود او فرو مانده به بهت

تاریخ از او سراسر آلوده به ننگ