ناهید همت آبادی: یک واقعیت بی شباهت و جانشین تا اینک

در عصر فرودستی که ستم پیشگان صاحب سرمایه و قدرت، بازی با سرنوشت بشر و تمدن آن را در هر سرزمین و اقلیم برحسب شرایط روز و مجموع شرایط جاری برکشور و ملتهای مورد نظر پیش میبرند و در فرهنگ غالب بر آنان و کارکرد آن نیز که جز اعمال ستم و زور برای کسب سرمایه و سود، نه جان و زندگی انسان حائز ارزش و اهمیت است و نه حتی کرامت او، پس در ساده ترین تعریف باید اول افکار عمومی را با ترویج و تهاجم غول آسای تبلیغات رسانه ای به باور و قبول ضرورت اجرای هر سیاست نادرست یا جنگ افروز آماده نمود و از سوی دیگر در همین راستا خودفروشان سیاسی و دلالان استعماری را که ”هر لحظه به رنگ بت عیار درآید“  نیز همراه لابی های چند لایه ی فرنگی یا وطنی یکجا بسیج کرد تا ـ در نمونه مشخص آن ـ مفسر و مبلغ مدارا و مماشات ابرقدرت بی قدرت با فاشیسم دینی ملایان باشند که عراق را با صدور بنیادگرایی و ترور تیول خود کرده و با راه انداختن جنگ شیعه ـ سنی این کشور زخم دیده را یکسره جولانگاه پاسداران افسار گسیخته نموده، در سوریه با حمایت از دیکتاتور دست نشانده و جنگ چهار ساله میلونها آواره، کشته و مجروح بجا گذاشته، در یمن، سودان، افغانستان و... در دیگر کشورهای منطقه نیز....که البته اینهمه بهای گزاف صلح کاذب مورد نظر مستر پرزیدنت است که هم به صدور تروریزم و جنگهای فرقه ای مذهبی در کشورهای یاد شده منجر گردیده و هم گسترش بنیادگرایی اسلامی و کشتار را در سایر کشورهای منطقه و بعضی کشورهای دنیا نیز سرعت بخشیده است.

کش و قوس” بازی هسته ای“، مماشات و مکاتبات پنهان و عیان با بزرگ عمامه داران، بیراهه روی یا سکوت عمدی در مقابل رژیم آدمخوار با تفسیر و توجیهات پوچ در هر حال کار را بگونه ای شرم آور بجایی رسانده که مقابله با داعش را نیز گاهی در گرو شرکت پدرخوانده آن در اقدامات جهانی بر علیه این فاجعه میدانند.” خورشید را گذاشته و با اتکا به ساعت شماطه دار خویش“ ـ لابد به وقت کنیا ـ میخواهد افکار عمومی جهان را قانع کند که مماشات و مکاتبات با فاشیسم آخوندی در راستای ممانعت از جنگ، مبارزه با داعش و تأمین صلح در منطقه است!!! انگار نه رژیم پلید فاشیست بلکه یک موجود خیالی نامرئی، سردمدار و آتش افروز جنگ و کشتار بنام دین اسلام در سرتاسر دنیاست.
نشان اکثر فضاحتها و خیانتهای سیاسی پس از جنگ دوم جهانی اگرچه عمدتا با آتش افروزی در خاوردور، حمایت از دیکتاتورهای کشورها و حتی کودتاچیان برای حذف حکومتهای ملی ( مصدق، آلنده و....) بر شانه امریکا سنگینی میکند اما دو جنگ جنایتبار و تعصب آمیز”بوش“ ها که عراق را یکسره در هم کوبید و آنرا بی هیچ دغدغه تقدیم داعش شیعه ملایان نمود، نه تنها تمام منطقه را نیز جولانگاه حمله و هجوم تروریستهای عمامه دار و کشتارهای ناتمام مصیبت بار نمود بلکه سکوت عمدی یا پرگویی بی پشتوانه و عمل آمریکا و مستر پرزیدنت ـ بنا به گفته اکثر مقامات عالیرتبه دولتی و سیاسی این کشور ـ در قبال همه وقایع هولناک جاری در منطقه و تداوم مماشات با فاشیسم تهران، به ظهور پدیده هولناک جدید داعش نام از بطن بنیادگرایی شیعی منجر گردید که رد پای آن حالا تا قلب پایتخت های دنیا نیز گشوده شده است و از بابت آن باید مهر شرم را بر پیشانی کسانی کوبید که با سکوت سی و هفت ساله در برابر جنایات داعش شیعه در ایران، ظهور داعش سنی را باعث شدند، وقتی در سرتاسر ایران اسیر، ملایان با شکنجه، اعدام و قتل عام در زندانها یا در گوشه کنار شهرها و خیابانها مرتکب جنایاتی بسا دلخراش تر از جرم و فجایع داعش شدند، وقتی جانی عمامه دار و دست آموزش در عراق” اشرف“ را به خاک و خون کشید، وقتی دنیای” تمدن زده“ و ابرقدرت واداده با سکوت و سازگاری بر همه جرم و جنایات ملایان چشم بستند، داعش شکل گرفته، رشد یافت و ”جهل مرکب“ تکرار شد.
” بودن یا نبودن “ خواستن یا نخواستن، دوست داشتن یا تنفر من، ما، شما یا هر کس دیگر هرگز نه حقیقت موجود را تغییر داده و نه مسیر تاریخ را از رفتن باز خواهد داشت، حتی اگر ابر و باد و مه و خورشید فلک ارتجاع و استعمار و دست آموزانشان نیز یکسر دست در دست هم بدهند.
عبور از مرحله هولناک بنیادگرایی هار کنونی که با توجه به نکات اندک بالا به ظهور داعشی دیگر اما از ریشه شجره پلید آخوندی منجر شده است، جز با حضور فعال، افشای حقایق و اقدام جدی در برکندن ریشه های این پدیده شوم قرن ممکن نیست. در حال حاضر متاسفانه تنها جریان واقعی موجود و برخوردار از شرط لازم و ضروری بعنوان پادزهر فاشیسم دینی و توحش بنیادگرایی اسلامی، سازمان مجاهدین خلق مسلمان میباشد که مثل همه احزاب، جنبش ها و تشکل ها ی مترقی، شاخص و سخنگوی برگزیده خود را دارد. مقاومت ایران حضور بی وقفه و فعالیت گسترده مریم رجوی را شایسته و شاخص افشای خطرات بنیادگرایی مذهبی ملایان بعنوان پدر خوانده تروریسم دانسته و ارائه راه کارهای دقیق و مشخص او را برای مقابله با فاجعه قرن جاری و رهایی جهان از پنجه اختاپوس بنیادگرایی اسلامی، تنها راه تحقق خواست بشر دوستان و آزادیخواهان جهان و به تبع آن خواست و آرزوی برحق مردم ایران برای دنیایی عاری از هراس و تهدید دینی و سرشار از تفاهم و همزیستی میان همه ادیان و باورها میداند و بر تحقق آن پای میفشارد.