مهرداد هرسینی: پاسخ کلوخ‌انداز سنگ است


در پی تلاش یک مأمور اطلاعات آخوندی برای تعرض به فریناز خسروی، دختر جوان دلیری که با قربانی کردن جان خود وجدان‌های بسیاری را بیدار نمود، موج گسترده‌ای از خشم و تنفر عمومی علیه بنیاد فاسد ولایت‌فقیه در بسیاری از شهرهای ایران به‌ویژه مهاباد به راه افتاده است.

در اعتراض به این اقدام تنفرانگیز که به‌یقین تنها از دیدگاه زن‌ستیز آخوندی برمی‌خیزد، مردم و جوانان دلیر این شهر در یک خیزش همگانی پاسخ کوبنده‌ای به دستگاه جور و فساد خامنه‌ای دادند.
تعرض به زنان و دختران آزاده میهنمان بخشی از سیاست رسمی آخوندهای شریر است. همان حکومتی که در زندان‌ها به ‌طور سیستماتیک دختران و نوباوگان مبارز و مجاهد را مورد تعرض و تجاوز جسمی و روحی قرار می‌دهد، اکنون برای گرفتن انتقام از مردم و ایجاد جو رعب و وحشت، چنین شیوه‌هایی را به خیابان‌ها و اماکن عمومی بسط داده است.
در این رابطه شورای ملی مقاومت در اطلاعیه‌ای ازجمله می‌نویسد: «خیزش مردم دلیر مهاباد در اعتراض به جان سپردن فریناز خسروانی یک دختر 26 ساله، از کارکنان هتل تارا، صورت گرفت که در روز 14 اردیبهشت ‌ماه به‌ منظور مقابله با تعرض یک مأمور اطلاعات آخوندی و برای فرار از دست او به‌ ناچار خود را از طبقه چهارم هتل به پایین پرت کرد و در دم جان سپرد. فریناز خسروانی، لیسانس کامپیوتر با اشتغال در این هتل خانواده خود را سرپرستی می‌کرد».

مردم خشمگین مهاباد طی درگیری‌های گسترده با نیروهای سرکوبگر انتظامی بخش‌هایی از هتل تارا، یکی از مراکز اطلاعات رژیم در این شهر را به همراه تعدادی از خودروهای مزدوران به آتش کشیدند. خیزش بزرگ مردم به‌جان‌آمده در این خطه که اکنون به شهرهای دیگر استان کشیده است، به‌یقین زنگ‌های خطر را برای متولیان دیکتاتوری مذهبی به صدا درآورده است. اوج این فشارهای اجتماعی را به‌خوبی می‌توان در سخنان هراس آلود آخوند اژه ای سخنگوی دستگاه قضائیه حکومت به‌خوبی دید. وی با اعتراف به وجود این عمل شنیع مأمور اطلاعاتی حکومت و در پاسخ به این سؤال که اعتراف متهم این پرونده که معاون اجتماعی ناجا از آن خبر داده، چه بوده است ازجمله گفت: «اجمالاً اینکه تقصیر دارد، در این قضیه فی‌الجمله روشن است، ولی فعلاً باید اجازه بدهیم موضوع رسیدگی و جزئیات روشن شود». (سایت حکومتی عصر ایران 19 اردیبهشت 1394)

همچنین هراس و دلواپسی حکومت سرکوبگر به حدی است که خامنه‌ای سراسیمه دست به بسیج گسترده نیروهای وحشت‌زده خود از شهرهای مختلف استان زده و عملا «حکومت‌نظامی اعلام‌نشده‌ای» را در این شهر برپا نموده است. سنگ بزرگ مردم مهاباد بر سر و روی نیروهای سرکوبگر رژیم با شعارهای «مرگ بر دیکتاتور» و«مرگ بر بسیجی» همان پاسخی است که یقین در زیرپوست بسیاری از شهرهای میهنمان و در میان اقشار گسترده‌ی مردم، کارگران، دانشجویان و معلمان آزاده نهفته است.

در این رابطه خانم مریم رجوی طی پیامی ازجمله: «از مردم مهاباد به خاطر این حرکت اعتراضی تقدیر کرد و از عموم مردم و جوانان خواست به حمایت از آنان قیام کنند.
خانم رجوی گفت: رژیم زن‌ ستیز آخوندی با همه مزدوران و مأموران فاسدش، در مقابل عزم زنان و مردان ایران به ‌شدت ناتوان است و از آنان می‌هراسد. وی از زنان و جوانان ایران خواست تا در مقابل تعرضات ایادی رژیم، به ‌ویژه علیه زنان و دختران شریف میهنمان به اعتراض برخیزند و اجازه ندهند که عرض و ناموس و جان‌های جوانان ایران این‌چنین قربانی جنایت‌های این رژیم شود».

جوهر و مضمون این خیزش مردمی را به‌یقین باید در اوج نارضایتی عمومی علیه تمامیت دیکتاتوری فساد و چپاولگر ولی‌فقیه جستجو نمود. به‌ ویژه آنکه همزمان با این خیزش بزرگ، شهرهای مختلف میهنمان شاهد اعتراض سراسری و گسترده معلمان و حرکات اعتراضی کارگران آزاده است. همان قشر شریف و مورد اعتماد مردم که با شعارهای خود « می‌زنم فریاد، هرچه بادا باد» به‌خوبی فریاد حق‌ طلبانه و آزادی‌ خواهانه بسیاری از مردم را به گوش دیکتاتور حاکم بر پایتخت رساندند.

خیزش‌های اخیر مردم به‌ جان ‌آمده در شهرهای مختلف کلیت رژیم و به‌ ویژه شخص رهبر را به چالشی برای تعین و تکلیف کشانده و آن را به‌شدت به هراس دوچندان انداخته است. وضعیت رژیم به‌قدری بحرانی است که خامنه‌ای در سخنانی برای جمعی از بسیجیان و دلواپسان نظام آخوندی، چشم‌انداز تیره تار حکومت را این ‌چنین تعریف می‌کند: «کشور درگیر جنگ سیاسی است، درگیر جنگ اقتصادی است، درگیر جنگ امنیتی است و بالاتر از همه درگیر جنگ فرهنگی است؛ یعنی یک جنگ است؛ یعنی این را اگر کسی نداند، آن‌وقت خواب خواهد ماند؛ اگر کسی نداند خواب خواهد ماند.
همین‌قدر که ندانید دشمن درصدد حمله است و این حمله از کجا است و چگونه است، باید مطمئن باشید شکست می‌خورید؛ باید بدانید که دشمن چه‌کار می‌کند. امروز صحنه‌ی کشور این است».
(سایت حکومتی خراسان نیوز 19 اردیبهشت 1394)

بله تنها کسی که در وهله نخست معنا و مفهوم این حرکات اعتراضی و خیزش‌های مردمی را به‌ خوبی فهمیده است، همان ولی ‌فقیه طلسم شکسته است. این خامنه‌ای است که روزی چند بار از ”دشمن“ (بخوانیم همان مردم و مقاومت ایران) حتی با افزایش وحشیانه دستگیری‌ها و اعدام‌ها و به‌ویژه پس از زهر خوران لوزان که اکنون آمار آن به 150 نفر رسیده است، تودهنی می‌خورد. هراس خامنه‌ای از دشمن و جنگ تمام ‌عیار مردم قابل‌فهم است، وی همان دیکتاتوری است که هستی و نیستی این میهن را در قمار اتمی به تاراج داده و دست‌آخر با زانوان خونین بهای آن را می‌خواهد با افزایش سرکوب، اعدام و تعرض به زنان و دختران میهنمان از جیب مردم ایران بپردازد.

اما به‌یقین مردم ایران به یمن پایداری و استقامت اشرفیان قهرمان در زندان لیبرتی معنی و مفهوم مقاومت و آن سخن زیبای «فریاد می‌زنم، هرچه بادا باد» را به‌خوبی دریافت کرده‌اند. بسترهای بزرگ اجتماعی که اکنون به حرکت درآمده‌اند به‌ زودی به‌ مانند زلزله‌ای علیه بنیان دستگاه جبار حکومتی به راه خواهند افتاد و پاسخ آن کلوخ‌انداز را با سنگ و مشتی آهنین خواهند داد.
این جبر زمان است و هیچ دیکتاتوری را از آن گریزی نیست.
19 اردیبهشت 1394