مهرداد هرسینی: جام زهر”همه‌پرسی“

سرانجام آخوند روحانی از سر استیصال و درماندگی به آنچه نباید در نظام ولایت‌فقیه بیان می‌نمود، اعتراف کرد و موضوع برگزاری”همه‌پرسی“ را به جان دستگاه به‌شدت ضربه خورده و هراسان نظام آخوندی انداخت. به‌یقین طرح موضوع ”همه‌پرسی“ از سوی ”مسئول قوه مجریه“ در دیکتاتوری مذهبی حاکم بر میهنمان اصلاً و ابداً ”فی سبیل الله“ نبوده است. اعلان این خواسته از سوی ”دولت تدبیر و امید“ که هیچ بنی بشری به آن امیدی نبسته است، اولاً خود بهترین بینه‌بر قفل شدن و به بن‌بست رسیدن رژیم آخوندی است و ثانیاً آینه‌ای است از جنگ قدرت و شقه و شکاف فزاینده در درون نظام ولایت‌فقیه که اکنون خود را در نوک هرم رهبری رژیم به نمایش می‌گذارد.

شقه و شکاف به‌ویژه بر سر سیاست‌های شکست‌خورده استراتژیکی مانند سیاست داخلی و خارجی، سیاست‌های اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و همچنین مقوله‌های حیاتی مانند صدور انقلاب، تروریسم، حقوق بشر و به‌ویژه ساخت سلاح اتمی و پروژه‌های سنگین نظامی در این زمینه است.

اکنون آخوند روحانی به عینه می‌بیند که ولی‌فقیه عملاً تمامی سیاست‌های او را به بن‌بست کشانده است. برای نمونه درحالی‌که روحانی به دنبال سازش در مذاکرات اتمی و ختم این قضیه با عقب‌نشینی است، این خامنه‌ای است که همواره بر این روند ترمز زده و هرروز با علم کردن خواسته جدیدی، عملاً مذاکرات را به بن‌بست می‌کشاند. سخنان هفته گذشته ولی‌فقیه زهرخورده در جمع بسیجیان زهوار دررفته مبنی بر اینکه ”تا هر وقت می‌خواهند مذاکره کنند“ که شلیک خنده حضار را در برداشت، بهترین دلیل بر این امر است که خامنه‌ای اصلاً خواهان تعامل با جامعه بین‌المللی نیست. ترجمان سخنان خامنه‌ای همان است که ”شما بروید مذاکره کنید و من هم بمب اتمی خودم را می‌سازم“.

به این وضعیت باید به بحران‌های لاعلاج اقتصادی، افت شدید بهای نفت که اکنون به زیر 41 دلار رسیده است، بی‌پولی دولت، تورم و بیکاری و همچنین شکست‌های نوبتی سیاسی و اقتصادی را اضافه نمائی‌ام، تا تصوری جامع‌تری از وضعیت قفل‌شده حکومت و چشم‌انداز تیره تار آن را به دست آوریم. به‌تمامی این‌ها نیز دو پارامتر وجود مقاومت سازمان‌یافته سراسری در محور مجاهدین خلق و همچنین تنفر و نارضایتی عموم را باید اضافه کرد تا پازل بن‌بست رژیم و اینکه می گوئیم، رژیم در حال سقوط است، بهتر و روشن‌تر گردد.

همچنین سخنان آخوند روحانی و روضه‌خوانی‌های وی بر سر” قبری“ که در آن مرده‌ای نخوابیده، اعتراف متولیان رژیمی است که اکنون به زبان اشهد خود اذعان می‌کنند، با این وضعیت چشم‌اندازی برای بقای این نظام متصور نیست. حداقل بخشی از نظام آخوندی یعنی باند رفسنجانی- روحانی به عینه به این نقطه رسیده‌اند که خامنه‌ای مسبب اصلی تمامی این شکست‌ها است و در صورت ادامه این روش، وی کل نظام آخوندی را با تمامی باندها و دسته‌های درونی‌اش به باد خواهد داد.

به‌تمامی این شکست‌ها همچنین باید به ساخت و بافت تشکیلات سپاه، بسیج وزارت اطلاعات نیز اشاره کرد که به‌مانند اختاپوسی بر تمامی شریان‌های مهم سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی کشور دست انداخته‌اند و به‌مانند چوب زیربغل ولی‌فقیه، تابع هیچ قانون ضابطه‌ای در این نظام پوسیده و ضد مردمی نمی‌باشند. با جمله‌ای کم یا بیش، این وضعیت واقعی و بحران روبه رشد در درون حکومتی سرکوبگر و تروریستی است که در رأس آن ولی‌فقیه عنان تمامی اهرم‌های قدرت را در دست دارد.
 
از اهرم‌های قدرت سخن به میان آمد جا دارد تا به این نکته نیز اشاره شود که اکنون 22 ارگان حکومتی دربست در زیرمجموعه بیت رهبری نظام قرار دارند. ارگان‌هایی مانند سپاه پاسداران، ارتش، وزارت اطلاعات، بسیج، لباس شخصی‌ها، گروهای فشار و چماق داران مانند انصار حزب‌الله، قوه قضائیه، شورای نگهبان، سازمان صداوسیما، مجمع تشخیص مصلحت نظام، مجلس و بنیاد مختلف چپاول اموال مردم ازجمله آنان هستند.
همچنین ابعاد سرمایه‌های تحت اختیار ولی‌فقیه که به‌تازگی افشاء شد، رقمی بالغ‌بر 97 میلیارد دلار است که به این میزان اگر ابعاد چپاول و دزدی‌های باندها و فرزندان وی را نیز اضافه کنیم، به‌یقین تصویر بهتری از این پازل زر و زور در ایران را به دست خواهیم آورد.
در چنین شرایطی است که باند رفسنجانی – روحانی می‌بیند، ولی‌فقیه که قدرت خود را مدیون آن‌ها است، کلیت نظام آخوندی را به یوغ و سیطره کامل خود درآورده است و روزی نیست که بر ابعاد آن نه کم، بلکه افزون می‌نماید. این باند که به لحاظ تقسیم قدرت در حاشیه حاکمیت بسر می‌برد و بقول مهدی، فرزند رفسنجانی از سوی ولی‌فقیه ”فعلاً تحمل“ می‌گردد، با راه‌اندازی طرح همه‌پرسی عملاً قدرت مطلقه خامنه‌ای را به چالش کشیده است. به‌ویژه آنکه رژیم آخوندی در آینده بسیار نزدیک یعنی در ماه اسفند با دو انتخابات مهم روبرو است. نخست مجلس حکومتی و دیگری مجلس خبرگان رهبری.
سخن از انتخاباتی است که خود به‌عنوان کاتالیزاتور در این جنگ‌ودعواها عمل می‌کند و به‌یقین به دست آوردن و یا از دست دادن هرکدام از آن‌ها، می‌تواند سرنوشت نظام آخوندی را طور دیگری رقم بزند. در این راستا ایده باند رفسنجانی- روحانی اضافه کردن هردوی این ارگان‌ها به طیول خود و یا حداقل به دست آوردن ”ریاست“ آن‌ها است.
به این نکته نیز باید اشاره کرد که بیرون زدن شقه و شکاف در نظام آخوندی از طریق طرح ”همه‌پرسی“ نه اولین آن بوده و نه آخرین آن خواهد بود. خاطرمان هست که برای نخستین بار، اولین رئیس‌جمهور خمینی نیز چنین درخواستی را مطرح کرده بود. پاسخ خمینی در آن ایام همین پاسخ خامنه‌ای بود. حمل و هجوم به وی و سردادن شعارهای ”...باید گردد“.
همچنین با نگاهی به سنوات بعدی آن، از دوران رفسنجانی تا خاتمی و احمدی‌نژاد نیز همواره جنگ‌ودعوا میان ولی‌فقیه به صفت حاکم قدر قدرت و مطلقه و رئیس‌جمهورهای نظام آخوندی، وجود داشته است. مشکل اصلی دیکتاتوری ولی‌فقیه بر سر ”رأی مردم و جمهوریت“ در کلیتش است. رئیس‌جمهور در این نظام ضد دمکراتیک و ضد آزادی به‌مانند مترسکی بیش نیست و باید فرمان‌بر اوامر ”مقام معظم رهبری“ باشد. نه یک کلمه کم و نه یک کلمه بیش!
واقعیت این است که نظام آخوندی با جمهوری و جمهوریت هیچ سنخیتی ندارد نگاهی به حال‌وروز روسای جمهور و قسم‌خورده به همین رژیم، بهترین مهر تائید بر این ادعاست. سخن از پستی در حکومت است که به‌ظاهر باید ”مجریه نظام“ را مدیریت نماید، اما همواره بخش بزرگی از نیرو و انرژی آن درگیر با ولی‌فقیه و باندهای وی می‌شود. حال این ولی‌فقیه خمینی بوده و یا خامنه‌ای باشد. در ثانی با نگاهی به سرنوشت رو سال جمهور نظام آخوندی نیز بهترین بینه‌بر تمامی جملات فوق است. خوشبخت‌ترین آن‌ها اکنون ”خانه‌نشین و ایزوله“ شده‌اند.
به‌هرحال طرح رفراندوم از سوی آخوند روحانی به‌مانند زلزله‌ای در درون رژیم صدا کرده است و بدین ترتیب رئیس‌جمهور حکومت با این درخواست به‌یقین ضربه بزرگی بر”پاشنه آشیل“ خامنه‌ای زده است. وحشت ولی‌فقیه همان رأی واقعی مردم و انتخابات و همه‌پرسی است، همان نکته‌ای که خانم رجوی به‌عنوان یکی از راهکارهای کنار زدن ”دیکتاتوری ولی‌فقیه“ سال‌ها پیش و البته تحت نظارت سازمان ملل متحد ارائه داده‌اند. حال می‌بینیم که رژیم به چه درجه از استیصال رسیده است که رئیس‌جمهور آن با زبان اشهد خود به این خواسته به‌حق مردم که آینه تنفر و انزجار جامعه از نظام آخوندی است، اعتراف می‌کند.
سخن آخر آنکه: سخنان آخوند روحانی که قرار بود با دجالیت امام گونه نظام ولی‌فقیه را از مهلکه نجات دهد، نه برای مصالح عالیه مردم، حاکمیت مردمی و نه برای حقوق بشر و دمکراسی و حسن هم‌جواری و تعامل با جامعه جهانی است، بلکه تماماً عوام‌فریبانه و برای نجات این رژیم روبه‌مرگ است. باند رفسنجانی – روحانی به‌یقین از درون بیت رهبری و وضعیت به‌شدت ضعیف خامنه‌ای و همچنین بیماری وی اطلاع دارند و می‌دانند که فرصت زیادی برای نظام آخوندی باقی نمانده است. به راین سیاق باید دست بکار شد و تمامی پرده‌ها را کنار زد. به نظر می‌رسد مجموعه‌های فوق، باند رفسنجانی روحانی را وادار کرده است تا قدرت فراقانونی ولی‌فقیه را به چالش بکشند و در این راستا جام زهر دیگری بنام ”همه‌پرسی“ را به دست ”حضرت آقا“ بدهند.
25 دی‌ماه 1393