هادی روشن روانی: خامنه ای و برکناری مالکی

با کناره گیری مالکی از قدرت، یک نقطه عطف در پروسه هشت ساله در عراق بوجود آمده است که از زمان دخالت نظامی آمریکا در عراق از سال 82 بی سابقه است. این تحول بطور خاص یک شکست استراتژیک برای رژیم ایران و دخالتهایش در عراق محسوب میشود که میتواند پیآمدهای بسیار زیادی به همراه داشته باشد.

از زمان شروع تحولات اخیر و قیام استانهای سنی نشین بر علیه حکومت مرکزی و ساختار حکومتی فعلی، برکناری مالکی بزرگترین تحول بعداز عقب نشینی ارتش عراق از تقریبا یک سوم عراق در مقابل عشایر انقلابی میباشد.

خامنه ای و رژیمش تا دقیقه آخر سعی خودش را برای حفظ مالکی به عمل آورد ولی موفق نشد. تبریک رژیم ایران به حیدر العبادی به جای مالکی بعداز شکست کلیه تلاش هایش برای حفظ مالکی درسمت خودش بود.

نگاهی به تلاش های خامنه ای برای حفظ مالکی

به گفته مقامات رژیم، خبر آزاد سازی موصل و تکریت از حاکمیت مالکی، در روز سه شنبه 20 خرداد 93 یک شوک بزرگ بود و در درون رژیم، سطوح بالای سیاسی و نظامی خامنه ای به این غافلگیری اذعان داشته و دارند و آنرا به ضعف فرماندهی سرلشگر پاسدار قاسم سلیمانی (فرمانده سپاه قدس و مسئول عراق در رژیم ملایان) و سلسله مراتب این نیرو در رابطه با عراق نسبت میدهند.

مالکی بلافاصله بعداز دست دادن حاکمیتش در موصل و تکریت، برای نجات خودش از خامنه ای درخواست کمک کرد. خامنه ای (پس از بررسی درخواست مالکی) بعنوان فرمانده کل قوا به سرلشگر پاسدار قاسم سلیمانی (فرمانده سپاه قدس) دستور داد که «تمام قد برای حمایت و نجات مالکی اقدام کند». و گفت که در این راه باید حتی برای دادن کشته (بقول او شهید از پاسداران) آماده بود.

خامنه ای به ارگانهای سیاسی (شورای عالی امنیت رژیم و وزارتخارجه) و تبلیغاتی (رادیو تلویزیون و رسانه ها ....) دستور داد باکلیه امکانات برای نجات مالکی و منافع رژیم در عراق بسیج شوند و کمک های لازم در هر زمینه را به مالکی بکنند.

بدنبال این دستور خامنه ای، آخوند حسن روحانی در 22 خرداد 93 جلسه شورای عالی امنیت رژیم ملایان را تشکیل داد، در این جلسه ضمن ارزیابی اولیه از این واقعه و اظهار ناراحتی از غافلگیری رژیم، تصمیم به تشکیل کمیته کارشناسی عراق در معاونت خارجی دبیرخانه این شورا به ریاست «ایرانی» در مورد بحران عراق را گرفتند. در ارزیابی که این کمیته ارائه داد، آمده است: «...عراق برای ما خیلی مهم و استراتژیک است. یک دولت شیعه که با کمک خودمان ساخته شده و رویش هم حساب شده و نقطه استراتژیک ماست، بطوریکه بود و نبود آن دولت، ربط مستقیم وتعیین کننده ای به وضعیت ما دارد. از دست دادن عراق به منزله شکست استراتژیک جمهوری اسلامی در منطقه خاورمیانه است. وضعیت عراق در شرایط کنونی بسیار بحرانی است و باید به سرعت دست به اقدامات لازم زد....» در ستاد بحران سپاه قدس نیز کارشناسان، وضعیت عراق را مورد ارزیابی قرار دادند. از مجموعه اقدامات کارشناسی، رژیم ملایان دوراه حل زیر را برای عراق مطرح کرد:

1-راه حل عراق مقدمتا سیاسی است و بایستی یک دولت فراگیر تشکیل شود، که به خواسته های سنی ها و کردها پاسخ بدهد و سپس با اقدام نظامی بقیه مسائل را حل کرد. (پذیرش کنار گذاشتن مالکی)

2-راه حل مقدمتا نظامی است. بایستی با یک ضربه نظامی و بازپس گیری شهرهای تسخیر شده، تعادل قوا را به نفع مالکی تغییر دهیم و در این فضا به حل مسائل سیاسی اقدام شود.

رژیم ملایان راه حل دوم را انتخاب کرد و گفتند: در این شرایط هرنوع راه حل سیاسی به ضرر ما (رژیم) است زیرا محور اصلی درمورد راه حل سیاسی، لاجرم کنار زدن مالکی و سهیم کردن سنی های کشور در حاکمیت است که معادل تضعیف نفوذ نظام (رژیم ملایان) در عراق می باشد و انتهای این مسیر هم مشخص نیست که تا کجا تضعیف خواهیم شد.

بدنبال این ارزیابی دست به اقدمات زیر زدند:

-دستگاههای تبلیغاتی و اطلاعاتی روی عمده کردن تهدید داعش در درگیرهای عراق فعال شد و مراکز فکری و کارشناسی و مطبوعاتی در غرب و بخصوص آمریکا را هدف قرار دادند، تا برای همگان جا بیندازند که اولا- قیام مردم عراق و همه مخالفان عراقی و مردم ناراضی که یک سوم خاک عراق را از سلطه مالکی در آورده اند، را به داعش نسبت دهند، ثانیا- مشکل مقدم درعراق، داعش است و نه مالکی و در شرایط تهاجم داعش به شهرها وروستاها، هر نوع تضعیف یا تغییر مالکی، به عنوان فرمانده کل قوا، نادرست و به نفع داعش است.!

-در سطح بین المللی نیز فعالیت های دیپلماسی را با این هدف آغاز کردندکه همچون سال 2002 و 2003 جامعه بین المللی و بویژه آمریکا را به حمایت از مالکی در جنگ با داعش بکشانند و مطرح میکردند که بهترین حالت این است که نیروی هوائی آمریکا، نیروی هوائی نیروهای مالکی و ما (سپاه قدس رژیم در عراق) به طورجمعی علیه داعش اقدام کنیم.

اما واقعیت های صحنه، مانع از این شد که این ترفند رژیم، موفق شود.

قیام مردم عراق که از سال 1389 براثر جنایات رژیم و تروریست هایش در عراق و به ویژه در دوران مالکی، همراه با بهار عرب در مناطق سنی عراق شروع شده و ادامه یافته بود، در یکسال گذشته به اوج جدید رسیده بود. بویژه اینکه سرکوب قیام وبه خون کشیده شدن اعتصابات مسالمت آمیز در شهرها و استانهای سنی عراق توسط مالکی در سال گذشته، عشایر و انقلابیون عراق را برآن داشت که برای دفاع از خود، دست به سلاح ببرند و ارتقاء این رو در روئی به آزاد سازی شهرها و استانهای سنی نشین از حاکمیت مالکی منجر شد. درواقع آزاد سازی شهرهای عراق، شکست راه حل تجربه شده سرکوب نظامی مالکی در 4 سال گذشته است.

قاسم سلیمانی، سرکرده سپاه قدس در بغداد

علیرغم شکست خط تبلیغاتی و سیاسی رژیم ملایان در حمایت سیاسی و نظامی، رژیم تنها راه را باز گرداندن آب رفته به جوی، یعنی در پیشروی نظامی با هدف تغییر تعادل قوا به نفع مالکی یافت تا بدینوسیله مالکی زمینه سیاسی برای دور سوم نخست وزیری اش راپیدا نماید.                                                                                                                                             دراین راستا جهت ضربه زدن به عشایر و نیروهای انقلابی در باز پس گیری شهرها، اقدامات زیر را انجام داد:

پاسدار قاسم سلیمانی بلافاصله بعداز 20 خرداد 93 (آزاد سازی برخی از شهرها توسط عشایر) برای حمایت تمام عیار نظامی از مالکی به همراه حدود 200 نفر از فرماندهان سپاه قدس به بغداد رفت وبا تشکیل ستاد فرماندهی عراق ، فرماندهی مقابله با عشایر را بعهده گرفته و ابو مهدی مهندس (1) را به ریاست این ستاد منصوب کرد و دو مأموریت زیر را برای این ستاد فرماندهی مشخص نمود:

1-متوقف کردن پیشروی انقلابیون و عشایر عراق

2-تدارک و سپس تهاجم برای باز پس گیری شهرها و استانهای آزاد شده

سلیمانی برای دستیابی به اهداف فوق، اقدامات زیر را در دستورکار قرار داد:

-واحدهائی از «تیپ ویژه صابرین» را به عراق منتقل کرد. تیپ ویژه صابرین یکی از نیروهای تروریستی است که تاکنون در کردستان ایران علیه آزادیخواهان کرد و در سوریه علیه بشار اسد جنگیده اند.

-علاوه بر تیپ ویژه صابرین، به درخواست سلیمانی در روز 27 خرداد 93یک تیپ از سپاه7 ولی عصر خوزستان که همه آنها به زبان عربی مسلط هستند، وارد عراق شدند.

-سلیمانی از نیروهای سپاه بدر و گروههای تروریستی دیگر مانند حزب الله و کتائب و ... گردانهائی با 200 نیرو موسوم به « شبه نظامی» را برای مقابله با عشایر انقلابی سازمان داد.

-بدنبال شکست رژیم در همسو کردن آمریکا با خودش یعنی تبدیل نیروی هوائی آمریکا بعنوان پشتیبان نیروهای رژیم - مالکی، تعدادی ازهواپیماهای سوخوی 25 سپاه پاسداران را با پوشاندن علائم سپاه و نام ایران، توسط رنگ به عراق منتقل کردند.

قاسم سلیمانی طرح اشغال تکریت را به عنوان یک ضربه جدی به انقلابیون در تقویت موقعیت مالکی با هوابرد نیروهای تروریستی سپاه 9 بدر، کتائب حزب الله عراق و عصائب حق، همراه با بمباران مردم این منطقه با بشکه های انفجاری به اجرا گذاشت ولی شکست سنگینی خورد. برغم این شکست، در انتقام از مردم و عشایر سنی همچنان بمباران مردم در استانهای سنی نشین با بشکه های انفجاری را ادامه داد. نتیجه اینکه نیروهای رژیم تاکنون نتوانستند حتی پیشروی نیروهای عشایر را کاملا متوقف کنند، چه برسد به اینکه شهرهای آزاد شده را به حاکمیت مالکی برگردانند.

شکست رژیم در حفظ وحدت ائتلاف شیعه حول مالکی

گروههای باصطلاح شیعه وابسته به رژیم در عراق در سه ائتلاف ( هرکدام شامل تعداد گسترده ای از گروههای کوچکتر) در انتخابات 2014 شرکت کردند. ائتلاف دولت قانون به ریاست مالکی، المواطن (شهروند) به ریاست حکیم و احرار (آزادگان) به ریاست مقتدا صدر.

با شکسته شدن ائتلاف ملی در انتخابات 2010 هیچکدام از گروههای شیعه اکثریت را بدست نیاوردند و ائتلاف العراقیه به ریاست ایاد علاوی برنده آن شدکه در یک ماراتن 8 ماهه، رژیم ملایان در مماشات با آمریکا و با جمع کردن این سه گروه شیعه در فراکسیون ائتلاف ملی، مجدا مالکی را درپست نخست وزیری ابقا کرد.

در انتخابات اخیر رژیم ملایان تلاش داشت که سه گروه فوق را تحت عنوان ائتلاف ملی در انتخابات عراق، حول مالکی شرکت دهد تا مشکلات 2010 تکرار نشود. به این منظور بارها سران این سه ائتلاف را به تهران فراخوانده و از آنها خواست که حول مالکی متحد شوند. قاسم سلیمانی نتوانسته بود، عمار حکیم را به حمایت از مالکی در این ائتلاف راضی کند، در جلسه ای که به همین منظور نزد خامنه ای رفته بودند، خامنه ای شخصا به عمار حکیم این وحدت را توصیه کرد، اما از آنجا که طلسم ولایت فقیه شکسته بود، عمار حکیم مخالفت کرده و درپاسخ گفته است ما هواداران بیشتری از مالکی در عراق داریم! بعداز این جلسه، قاسم سلیمانی به عمار حکیم گفته است: عمویت (باقرحکیم) و پدرت (عبدالعزیزحکیم) هیچگاه چنین برخوردی با آقا (خامنه ای) نکردند که تو کردی!!

درنتیجه شکست تلاش های رژیم ولایت فقیه دراین زمینه، این سه تشکل جداگانه در انتخابات شرکت کردند. بعد از انتخابات مجلس عراق، برای رژیم ملایان ضروری بود که در درجه اول نخست وزیری از میان تشکل های شیعه انتخاب شود و در درجه بعد مالکی در دور سوم نخست وزیر شود. لازمه این کار وحدت این سه تشکل در یک فراکسیون (ائتلاف ملی) بود. بنابراین:

اولویت اول خامنه ای و قاسم سلیمانی، تشکیل و حفظ این ائتلاف و اولویت دوم آنها نگهداشتن مالکی درپست نخست وزیری بود. در روزهای اول بعد از انتخابات، قاسم سلیمانی موفق شد که این سه گروه را برای تشکیل این ائتلاف گرد هم بیاورد و آنرا بعنوان بزرگترین فراکسیون در مجلس معرفی کند که نخست وزیر باید از آنها باشد. از آنجا که المواطن (ائتلاف عمار حکیم) و الاحرا ( ائتلاف مقتدا صدر) با نخست وزیری مالکی مخالف بودند، برای خامنه ای مسلم بود که حتی اگر خودش هم شخصا به آنها تکلیف کند، آنرا نخواهند پذیرفت و به او پشت خواهند کرد، لذا بالاجبار به آنها اعلام کرد که ازهرکس که این ائتلاف به عنوان کاندید نخست وزیری معرفی بکند، حمایت خواهد کرد. اما این ظاهر قضیه بود و درپشت صحنه ، طرح و برنامه و مهندسی را پیش میبرد که نتیجه آن مالکی باشد.

قاسم سلیمانی بارها در جلسات ائتلاف ملی عراق که مالکی، ابراهیم جعفری، عمار حکیم و نماینده مقتدا صدرحضور داشتند، شرکت کرد و تلاش نمود با این استدلال که کشور در حال جنگ با داعش و عشایر است و درست نیست که فرماندهی آن را دراین موقعیت تغییر داد، ازآنها بخواهد که به نخست وزیری مالکی حتی برای مدت یک سال رضایت بدهند ولی از آنجا که طلسم ولایت فقیه شکسته بود ، آنها به سفارشات ولی فقیه و توصیه های گماشته اش قاسم سلیمانی وقعی ننهادند.

بعد ازعدم موفقیت قاسم سلیمانی در بغداد ،رژیم، سران ائتلاف عراق را چندین بار (حداقل 4 بار) به تهران فراخوانده وبه بحث وگفتگو دراین زمینه پرداخت. در حالیکه در تهران با تفاهم با رژیم برخورد میکردند ولی در بازگشت به عراق مجددا با نخست وزیری مالکی مخالفت میکردند.

قاسم سلیمانی در یک طراحی وبا خدعه و نیرنگ واردشده تا مانع از رسیدن ائتلاف ملی به توافق روی کاندیدایی دیگر غیر از مالکی در فاصله زمانیکه قانونا باید رئیس جمهور نخست وزیر را به مجلس معرفی کند، بشود. تا اجبارا فواد معصوم (رئیس جمهور قانونی عراق ) مالکی را معرفی کند. لذا در جلسات ائتلاف ملی که به ریاست ابراهیم جعفری تشکیل میشد، مالکی بعنوان رئیس ائتلاف قانون شرکت میکرد و همان ابتدا با اصرار بر نخست وزیری خودش و بعداز مخالفت ها، با شروط برای کنارگیری، جلسات را به بن بست میرساند و درمورد کسانی که برای کاندیدای نخست وزیری مطرح میشدند، در خارج از جلسه با تهدید و تطمیع، مانع میشد. (یکی از کاندیداهای مطرح طارق نجم از ائتلاف قانون بود که با تهدید مالکی کنار کشید).

برغم اینکه این طرح وقت کشی در معرفی نامزد ریاست جمهوری تا وقت اضافی، کش پیدا کرد، طرف های مقابل توانستند ائتلاف قانون را در هم بشکنند و در جلسه ای درخانه ابراهیم جعفری و بدون حضور مالکی، حیدر العبادی را از همان دولت قانون و حزب الدعوه بعنوان کاندیدای ائتلاف ملی با 127 کرسی در مجلس به رئیس جمهور فواد معصوم معرفی کنند.

گوشه هائی از ضربه برکناری مالکی

بدنبال انتخاب حیدر العبادی به نخست وزیری عراق، رسانه های رژیم و بویژه رسانه های سپاه، ابتدا از مواضع مالکی حمایت کردند که مدعی بود فواد معصوم رئیس جمهور عراق برخلاف قانون اساسی عمل کرده و در پایان زمان قانونی، نخست وزیر (منظور خود مالکی ) را معرفی نکرده است. ولی درقدم های بعدی ابتدا پاسدار شمخانی دبیر شورای عالی امنیت و سپس علی لاریجانی رئیس مجلس و بلاخره خامنه ای از این انتخاب، حمایت کردند.

پاسدارها و بسیجی ها دچار ابهام وسوالات متعدد شدند، بطوریکه سپاه ناچار شد علاوه بر توجیهات و جلسات درونی، در نشریه داخلی روزانه معاونت سیاسی سپاه پاسداران در22 مرداد 93 با تیتر ”حمایت ایران و آمریکا از العبادی!“ بنویسد:« پس از استقبال ایران و آمریکا از نخست‌وزیری «حیدر العبادی» در عراق، این پرسش مطرح شد که علت اختلاف دیدگاه ایران و آمریکا درباره نوری مالکی چه بود و علت اشتراک نگاه آن‌ها به حیدر العبادی چیست؟

آمریکا با نوری مالکی مخالف بود، چون وی با بسیاری از دیدگاههای آمریکا درباره مسائل داخلی عراق و منطقه مخالف بود و از آنها حرف‌ شنوی نداشت. ایران از مالکی حمایت می‌کرد چون نخست‌وزیر قانونی عراق بود و سیاست‌هایی همسو با منافع مشترک ایران و عراق داشت و با وجود پاره‌ای اختلافات با برخی گروههای شیعی عراق، سهم قانونی شیعیان را در عراق حفظ کرده بود.

در حال حاضر، آمریکا از نخست‌وزیری حیدر العبادی استقبال کرد، چون با آمدن وی، مالکی که به گمان آمریکایی‌ها متمرد بود، حذف شده و آمریکایی‌ها برای امتحان مجدد شانس خود، فرصت دوباره یافته‌اند. ایران از نخست‌وزیری حیدر العبادی استقبال کرد چون به پشتوانه قانون اساسی عراق، به این سمت رسید! ....

روزنامه دیلی استار چاپ بیروت در مقاله ای تحت عنوان «رژیم ایران بخشی از نفوذش را در عراق از دست داد»، نوشت: «برای نخستین بار در عراق، جمهوری اسلامی ایران قادر نبود که نخست وزیر برگزیند. رژیم ایران تمایلی به برکناری مالکی نداشت و نمیخواست که آمریکا برکناری او را به عنوان شرطی برای حمایت از عراق علیه داعش تحمیل کند. در نتیجه، رژیم ایران مشاوران نظامی به عراق فرستاد و هواپیماهای جنگی عراق را که از زمان جنگ خلیج فارس در سال 1991در ایران بوده به عراق باز گرداند. رژیم ایران همچنین شبه نظامیان خود را از سوریه به عراق برگرداند تا تأخیر در کمک نظامی آمریکا به عراق را جبران کند. برای رژیم ایران دلیلی برای برکناری مالکی وجود نداشت زیرا که تهران با نقاط ضعف، شبکه ها و اسرار مالکی آشنا بود و نخست وزیر عراق کلیه خواسته های رژیم ایران را بر آورده می کرد. او بود که به رژیم ایران اطمینان داد که به حضور دائمی نظامی آمریکا پایان دهد و همچنین اجازه دسترسی رژیم ایران به سوریه را برای حمایت از رژیم اسد داد..... عدم دسترسی به سوریه برای رژیم ایران یک ضربه بزرگی بود. اکنون هم که هواپیماهای جنگی آمریکا بر فراز خاک عراق در پروازند، کار دسترسی رژیم ایران به سوریه را از پیش هم دشوارتر ساخته است. علاوه بر این عوامل رژیم ایران در عراق ممکن است هر لحظه هدف قرار گیرند.

حضور آمریکا هم در عراق باعث ناآرامی رژیم ایران است که در گذشته گفته بود با بی ثبات کردن عراق؛ نیروهای آمریکائی را وادار به خروج از عراق می کند. اما، تحولات نظامی اخیر، رژیم ایران را غافلگیر کرد و به کاهش نفوذش در عراق منجر شد.»

رژیم ملایان بارها اذعان کرده ک عمق استراتژی امنیتی و حفظ نظامش در عراق و سوریه است، که حال با برکناری مالکی دچار ضربه جدی و استراتژیک شده است.

البته با کناره گیری مالکی، رژیم به یک باره ازعراق خلع ید نخواهد شد، علت آن هم این است که رژیم طی این سالیان مزدورانی در درعراق تولید کرده است وهمچنین ارتباطاتی که با سران باندهای شیعه از زمان دولت سابق عراق در ایران برقرار کرده است و آنها را از نظر سیاسی و اقتصادی به خود مشروط کرده است. اما رفتن مالکی ضربه ای کیفی به نفوذ رژیم در عراق بویژه بعداز خروج نیروهای آمریکائی از عراق در سال 2011 است و عراق را در مسیر رهایی از اشغال پنهانی و علنی رژیم ایران قرار داده است.

------------ پاورقی

(1) ابومهدی مهندس که نام اصلی او ”جمال جعفر محمدعلی الابراهیمی“ و متولد 1953 از شهر بصره است. بعداز روی کار آمدن خمینی در سال 1979 جذب ارگانهای تروریستی رژیم شد. ابومهدی مهندس برای یک مأموریت تروریستی به کویت رفت و یک شبکه تروریستی ایجاد کرد. طرح این شبکه برای یک انفجار تروریستی علیه سفارتخانه های آمریکا و فرانسه در سال 1984 در کویت لو رفت و شبکه تروریستی ابومهدی مهندس متلاشی شد. تعدادی از نفرات توسط دولت کویت دستگیر شدند. ابومهدی مهندس پس از فرار از کویت ابتدا به سوریه رفت و سپس به ایران آمد و از فرماندهان سپاه بدر شد و از سال 1999 تا سال 2003 فرمانده سپاه 9 بدر بود. ولی قبل از مارس 2003 فرماندهی سپاه بدر را به هادی عامری تحویل داد و از طرف نیروی قدس، مأموریت تشکیل شبکه های تروریستی در عراق به وی داده شد. در سال 2005, ابو مهدی مهندس جهت تحت پوش قرار دادن فعالیتهای تروریستی اش با حمایت مجلس اعلا و سپاه 9بدر، نماینده پارلمان عراق شد. در سال 2006 نقش او در اقدامات تروریستی علیه ارتش آمریکا و ارتباط او با نیروی قدس افشا شد و لذا مخفی گردید. در دوران مخفی مدتی به ایران رفت ومدتی در پادگان تنگ کنشت و کرمانشاه بود، سپس به عراق برگشت و تحت حمایت حزب الدعوه ومجلس اعلا به فعالیتهای خود در ارتباط با نیروی قدس ادامه داد.