سینا دشتی: عطر انسانیت متعهد

مراسم بزرگ و پرشکوه ویلپنت برگزار شد. از تفسیرها و توصیف های بسیار از وجه سیاسی در مورد این مراسم واقعا تاریخی میگذرم که بیان تک تک انها از عهده ی من خارج است. حجم کار های انجام شده در تهیه ی امکانات و لجستیک این مراسم بایستی به مردم ایران گزارش شود تا در ورای امار و ارقام مشخص، توانمندی مقاومتی بارز شود که در سرزمین غیر و در خارج از کشور خود، با چه زیبایی و مهارتی این کار غول آسا را به انجام میرساند.

خرده گیران و تنگ نظران اگر که رشته ی افتاده بر پایشان در دست وزارت جهنمی نباشد، که کف بر دهان اوردن رژیم بیشتر مایه ی مباهات است، اما بر تعداد میهمان های خارجی مراسم و شرکت کنندگان غیر ایرانی! تأکید میورزند و بنا بر منطقی که هنوز برای من روشن نیست ان را دلیلی بر عدم محبوبیت مقاومت میدانند.
  اما در این مجموعه ی پر رنگ و زیبای انسانی، من به چند مورد برخوردم که به طرز مشخصی مرا مورد تاثیر خود قرار داد و واقعا مرا دست به قلم کرد. تحلیل اهمیت سیاسی شرکت شخصیت های سر شناس و همبستگی اپوزیسیون سوریه و پیام اقای طارق الهاشمی معاون ریاست جمهوری عراق، با توجه به تحولات اخیر در این دو کشور پیام خاص خودش را دارد. تحولات عراق، سیاست خارجی دولت امریکا را در زیر ذره بین گذاشته است و مواضع انتقاد أمیز شخصیت های مثل اقای بولتون، سفیر اسبق امریکا در ملل متحد و از منتقدین سر سخت اوباما، اکنون در صدر رسانه های امریکا مثل روزنامه نیویورک تایمز مورد توجه و تحلیل ویژه قرار گرفته است. ایشان هم از مهمانان این مراسم بودند.
اما احساس و لحظه ی من بیشتر معطوف زاویه ی دیگر است.
مورد اول مربوط بود به چهار نفر از ازادیخواهان چینی در تبعید بود که با شرکت در مراسم و طرح خواستهای دموکراتیک خودشان، پیام جهانی بودن مبارزات ازادیخواهانه ی مردم ایران و مجاهدین خلق ایران را به طور سمبلیک، به نمایش میگذاشتند. چهره هایشان ارام بود اما دل نگرانی تبعید به راحتی قابل تشخیص بود. درد مشترک اختناق، درمان نیز هم. انها در زیر این سقف زیبای ایرانی، برای خود مکانی یافته بودند.
 در جمع شرکت کنندگان افتخار صحبت با یک زندانی سیاسی را یافتم که سالها هم  در دهه ی شصت و هم در دوران اخیر زندان بوده است. او به تازگی به یک کشور اروپایی امده و تقاضای پناهندگی کرده است. یک اشنای مشترک او را معرفی کرد. محتاط بود، اما گرمای صورت و صحبت او، بسیار گیرا بود.  
او از احترام گذاشتن خانم مریم رجوی به شهید بزرگوار غلامرضا خسروی بسیار تکان خورده بود. میگفت انتظارش را نداشتم که رهبر یک جنبش تا این حد با احترام و تواضع از یک شهید مقاومت که هوادار بوده است، یاد بکند. میگفت البته کسانی که در زندان های رژیم در این سالها بوده اند ، میتوانند درک کنند که تحمل دو سال انفرادی توسط شهید غلامرضا یعنی چه و از شکنجه های سفید رژیم میگفت و تلاش زندانی ها برای مقاومت. او شاهدی از سیاه چالهای رژیم بود که برای بار اول در مراسم مقاومت در خارج از کشور شرکت میکرد. بعد از صحبتهای مختصر و دوستانه، او را برادری یافتم که از چاه رژیم رها و به دیدار مجدد با خانواده ی مقاومت نائل شده است.
و به یک لحظه انگار او اشنای چند ده ساله بود. از مقاومت زندانیان میگفت واز سبعیت زندانبان.
چقدر در این مقاومت کتابهای نانوشته داریم و حکایتهای ناگفته. چه سرنوشت های که تصویر انچه که بر انها گذشته، از تصور خارج.
با سیاه دلی و تبه کاری، میخواهند ارزشهای انسانی این مقاومت را لوث بکنند، با تبلیغ های شیطان سازی میخواهند مردم را از مقاومت و مجاهدین دور بکنند ، اما تنها یک نمونه کافی است تا تمامی این تشبثات را خنثی بکند.
مقاومتی که در صعب ترین (صعب عربی است آیا  میشود ترین به ان اضافه کرد؟) شرایط قابل تصور حتی یک قدم از منافع مردم ایران کوتاه نیامده است . از تلاش برای ازادی مردم دست بر نداشته و بهای استقلال ارمانی و سیاسی را از جان و حیات و سلامت خود و أعضایش پرداخت کرده است.
کادر درمانی بیمارستان که از البانی در مراسم شرکت کرده بودند مواجه با ابراز احساسات صمیمانه و قدر شناسی ایرانیانی شدند که قهرمانان انها بعد از تحمل بیش از ده سال محاصره ی پزشکی ، اکنون در البانی مورد معالجات ضروری قرار دارند.
انها ارزش و قدر زحمات خود را در قدر شناسی دهها هزار نفر میدیدند که با اشک و لبخند و دست زدن و شعار متشکریم ، سپاسگزار زحماتشان بودند.
این مقاومت ماست. این انسانیت مجسم در پیکر مقاومتی است که برای ازادی، یعنی "ضرورت بقای انسان در مقام انسانیت" در تاریک ترین شرایط ایران به پا خاسته و ایران را در جهان سرافراز کرده است.
ایران ازاد میشود. مردم ایران به تلاش های مجاهدین برای این میهن پی خواهند برد.
"پیروز می شویم"