حسین پهلوان: "تهاجم فرهنگی" بر فرهنگ تهاجمی

وقتی باد میکاری توفان درو میکنی. و چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی وچرا آدم نباید از تاریج درس بگیرد.

حالا اگر سرنوشت هیتلر به سن وسال ولی فقیه نظام نمیخورد، خمینی که جنگ جهانی دوم را از یاد نبرده بود، چون در زمان جوانی اش اتفاق افتاده بود. هیتلر هم  میخواست جهانی دیگر در اندازد، که "سرزمین سوم"  او را در زبان فارسی رایش سوم مینامیم  که شاید در تاریخ خوانده باشید. اما بسیار خلاصه او با ایدئولوژی "بر ترشمردن نژاد ژرمن" شروع کرد  که زمینه آن تحقیقاتی بود که چندی پیشتر در بعضی از کشورها ی پیشرفته  در آزمایشگاههای بیولژیکی  شروع شده بود. که پرونده این تحقیقات یکی از شرم آورترین پروژه های تاریخ است. اینگونه دوره بندی ها در دین مسیحیت هم  رخ داد. در زمینه سیاسی درآلمان هم بحث رایش اول و دوم و سوم در جریان بود. اما موضوع بحث این مقاله تهاجم سیاسی به این نوع ایده ارتجائی است. گاهی این نوع عقاید تندرو بدلایل آماده بودن شرایط عینی و ذهنی  در جامعه بروز میکند و عواقب فاجعه باری را برای بشریت به یادگار میگذارد که حکومت چند ساله هیتلر یکی از آنهاست.
معمولا وقتی بنیان گزاران این نوع تفکر به بن بست میرسند دست به هر ریسمانی میزنند تا از بن بست نجات یابند. خلاصه بدنبال بره سیاهی در جامعه میگردند که گناه را بگردن آن بیاندازند. که در زمان هیتلر یهودیان بودند که میبایست نقش آن بره سیاه را داشته باشند. در زمان تهاجم هیتلربه یهودیان وجدان بشری دیر بیدار شد و تازه میخواست با سیاست مماشات مسئله هیتلر را فیصله دهد ولی موفق نشد. پس از قربانی شدن جان  میلیونها انسان  بالاخره تیر خلاص را بر سر هیتلر زدند، تا  جهانی از خونریزی خلاص شد ولو بطور موقت در تاریخ.
این یک تهاجم فرهنگی علیه هیتلر بود، یک تهاجم همه جانبه وجدان بشری بود که بیدار شده بود تا مسیر تکامل رااز بن بست هیتلر باز کند. ابر سیاه نژاد پرستی که اینبار به بهانه " نه به کاپیتالیسم و نه به کمونیسم " بلکه  در لباس "سوسیالیسم ملی" قد افراشته بود راهی زباله دان تاریخ شد .
در حدود چهل سال بعد این فاجعه دگر بار جانور دیگری بنام خمینی سر از مومیائی در آورد که میخواست "اسلام"  را در ایران نجات دهد وعجیب اینکه او هم میخواست در ابتدا علیه کاپیتالیسم شاه قیام کند منتهی برای حکومت "اسلام عزیز". او هم اقدامات بزرگی علیه "شیطان بزرگ" از "جمله سفارت گیری" شرکت کرد ولی با اهداف
اصلی مبارزه برای از میدان بدر کردن رقبا. ( بگذریم بدلیل کم تجربگی مثل خر در گل ماند ) ولی پس از آن گروگانگیری، گروگانگیری های درخشانتری یکی از پس دیگری از داخل به خارج هم کشانده شد که بعدا تبدیل به اشتغال زائی برای برادران سربازان گمنام و دوستان غربی هم شد. داستان این گروگانگیری ها اینقدر حساب شده بود که میشد حدث زذ که نوبت بعدی چه کسی است و دارند چه مسئله ای را حل میکنند.
انگار بن ععوض بالله بعضی از کشورها گروگان به ولی فقیه غرض میدادند تا در یک معامله دهن پرکن رسانه ای "یکی رئیس جمهور شود" و یا "یکی را از کشور فرانسه اخراج کنند."
خلاصه سالها ایران بخاطرچهار کار بزرگ جنگ و گروگانگیری و صدور ارتجاع و کشتار مخالفان در جهان یکه تاز بود که البته هنوز هم این سیاست ادامه دارد ولی گروگان  ها اکنون  ایرانی هستند نه غربی که مشترکا همه باهم  آنها را  گرفته اند. برای حل مسئله این گروگانها همه مثل خر در گل مانده اند.
 سئوال اینستکه چرا خامنه ای این روز ها دادش به هوا رفت و دست بسوی قبله عالم غرب دراز کرده از دست "دشمنان " شکوه و شکایت دارد که " تهاجم فرهنگی "میکنند و قوانین بازی را رعایت نمیکنند و خلاصه به قول ولی فقیه پایگاههای فرهنگی را هدف قرار داده اند و جوانان را از راه بدر میکنند .
چه چیزی در خطر است ؟ آیا همانطور که او میگوید فرهنگ  ایران  در خطر است یا فرهنگ تروریستی و ارتجاع حاکم  وشاید سرنگونی نظامش میبیند؟
تعاریف کلاسیک فرهنگ را میشود از منابع علمی حدودا بیان داشت: یعنی مجموعه روشهای زندگی دریک جامعه مثل زبان، هنر، ادبیات و ارزشها. بعبارت دیگر روشهای زندگی قبایل  مختلف که به شیوه های اجتماعی از نسلی به نسل دیگر انتقال یافت و دربر گیرنده عادات، رسومات، لباسها، مذاهب و خلاصه سنت های جاری در یک جامعه است.
بنظر میآید خامنه ای نگران چیز دیگری است. مثل وطن پرستی مردم، انساندوستی، مهمان نوازی، همزیستی مسالمت آمیز بین اقلیتها و ادیان مختلف اجتماعی،  برگزاری اعیاد باستانی مثل عید نوروز و چهارشنبه سوری وجشنهای مهرگان ونگران فرار جوانان آگاه کشور از خرافه بنیاد گرائی خمینی و سیستم حکومتی چوپان و رمه خمینی ساخته، او نگران قیام این نسل عصیانگر دانشجو و دانش آموزعلیه این نظام است که خواهان حکومتی دمو کراتیک از نوع طرح ده ماده ای خانم مریم رجوی .... هستند. که مودت بین اقلیتها واقوام و ملیتها و مذاهب مختلف را تقویت میکند ، او اینگونه رسمها و حرکتها را خرافه میداند. او با هر رسمی که در آن اثری از  شادی و آثاری از نشاط  باشد مخالف است. او نگران ویرانی مخروبه های عزا داری است، یعنی منابع یارگیری عناصر سرکوبگر یعنی  محافل " حزب الله" است. این محلات نقطه جغرافیائی نیستند بلکه زمینه های فکری است که با فرهنگ رایش سوم خامنه ای منطبق است. از ایران تا هر کجائی  که در جهان جنبنده ای را بیابد که در راه باصطلاح " اسلام" وعلیه "آستکبار " و "منافقین" خود را روانه "بهشت" کنند. رایش سوم آلمان نوعی حکومت بود دارای زمان گرچه نازیست ها پس از 1933 در این مورد حرفی نزدند، ولی سرزمین سوم ولایت  فقیه همان جبهه های صدور ارتجاع و خرید و فروش بهشت و جهنم است آنهم در راه ولایت فقیه و برای آن زمانبدی کوتاه مدت هم وجود ندارد و تا ظهور" امام زمان" ادامه دارد .
 ولی فقیه و دایناسورهای همکیش اودر ایران خود را وقف سلطنت پر رونق میکنند در حالیکه زندگی خلایق ایران را موکول به پس از مرگ آنان فتوا میدهند.
سئوال این است که این دشمن که خامنه ای در هر جمله به شکل نکره نام میبرد چه مشخصاتی دارد؟ او نگران" حوزه فرهنگ " است. خامنه ای در اعترافاتش میگوید:
- "متوجه یک نهاد نظیر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نبوده و از فرهنگیان و معلمان تا بسیجیان و روحانیون مخاطب این سخنان بوده اند"،
- هدف دشمنان جمهوری اسلامی، تسخیر پایگاههای فرهنگی در کشور است.؛ انقلاب را از محتوای خود، از مضمون اسلامی و دینی خود، از روح انقلابی خود تهی کنند و جدا کنند.
- مردم را هدایت کنید؛ ذهن مردم را روشن کنید؛ مردم را به فراگرفتن دین تشویق کنید؛ دین صحیح و پیراسته را به آنها تعلیم دهید؛ آنها را به فضیلت و اخلاق اسلامی آشنا کنید؛ با عمل و زبان، فضیلت اخلاقی را در آنها به وجود آورید؛ مردم را موعظه کنید؛ از عذاب خدا، از قهر خدا، از دوزخ الهی بترسانید؛ انذار کنید - انذار سهم مهمّی دارد؛..........
باید توجه کرد که او همیشه بسمت  آمریکا نشانه میرود و کمتر از آن را هم لایق دشمنی با خود نمیداند، بگذریم وقتی به خلوت میرود آن کار دیگر میکند . روس و چین هم از دغل دوستان گرد شیرینی هستند و از خودیها محسوب میشوند. در مورد همه  کشورهای اروپائی هم باید گفت که این بیچاره ها بیشتر از خود خامنه ای بفکر حفظ جمهوری" اسلام هستند". از رادیو ها ومطبوعات و سیمای منور این کشورها مثل بی بی سی، فردا و پس فردا و لوموند میشود فهمید که روزانه از دست گاف و گوف های دیپلمات تروریست های نظام جهل و جبهه متحد ارتجاع عراق و سوریه ...چه دل پر خونی دارند واتفاقا با همت سربازان گمنام  درفرنگ دارند در ترمیم آن کوشش میکنند وبه مرحمت "دشمنان نظام " تابحال موفق هم بوده اند.
اصلا لازم نیست راه دور رویم فقط مروری کوچک از موضعگیری این کشورها در زمان 10 سال جنگ ، کشتارهای بعد از سی خرداد، مواضع مجاهدین و شورا علیه جنگ، کشتار جمعی زندانیان سیاسی در سال 67،  حملات جانی بغداد –نوری المالکی - علیه مجاهدین مستقر در عراق و کشتارهای پی در پی  وسرکوب قیام مردم ایران در انتخابات 2009 و مهمتر از همه موضع غرب در قبال این اعتراضات و مهمتر از  اینها سخنان اوباما  در همین رابطه که او " خواستار بر اندازی رژیم نیست " و سخنان خاویر سولانا سخنگوی خارجه اتحادیه اروپا که گفت" سران جناهها باهم گفتگو کنند راهی دیگر نیست"  و آن جریان اوین و کهریزک را کسی هست که از یاد برده باشد؟ و در آن روز گار شعار به یادماندنی مردم ایران که فریاد میزدند
"اوباما اوباما  با آنهائی یا با ما". راهم از یاد نبرده ایم.
رژیم دم از اسلام و حکومت اسلام زده و میزنید. و اکنون 34 سال بر اریکه قدرت نشسته دو سلطان عوض کرده و ده راس دولت ودائما دراین سالها در جنگ با همسایگان، با اقوام و مذاهب و عقاید، ودر بند وبست سیاسی با مافیای جهانی بوده اند ومیلیونها ایرانی را آواره و یادر جنگ خانمانسوزکشته است .شکنجه و تجاوز را در زندانها رواج داده اند.   
با هوس بازیهای خود مردم را به فقر و فلاکت کشانده اند و دارائی و پول نفت مردم را به حسابهای خود سرازیر کرده اید آنهم به مقیاس 90 میلیارد دلاری دزدی و چپاول در حکومت نهادینه شده .ولی فقیه این نظام " الهی " بخاطر حفظ نظام از عدم پخش اخبار دزدیهای نجومی فتوا صادر میکند. این در حالیست که زنان یعنی خواهران و مادران این وطن را واداربه تن فروشی میکنند. وآنان را انسانهای درجه 2 شمرده  و خانه نشین نمودند و میادین کشور را به میدانهای دار و اعدام تبدیل کرده اید.
هنر و فرهنگ و آثار تاریخی کشور را همچنین علم، صنعت ، کشاورزی را نا بود کرده اید در حالیکه داد از قله های پیروزی میزنید......وخلاصه هرچه بر مردم حلال بود را حرام و هرچه حرام بود را حلال کردید........................................
حضرت علی در کلام 361 در نهج البلاغه پیش بینی کرده بود که " روز گاری خواهد آمد که مساجد از لحاظ بنا و ساختمان آباد و و بلحاظ هدایت خراب خواهد بود. روزگاری که مسجد سازان و مسجد روندگان بد ترین مردم روی زمین هستند."
حال که بخش کوچکی در مورد حکومت جمهوری جهل را شنیدید چه تفاوت ماهوی با حکومت های دجالان تاریخ مثل حکومت آپارتاید آفریقای جنوبی وآگوستینو پینوشه جلاد شیلی وهیتلر  دارد که آنرا بعضا با حکومت  علی امام اول شیعیان هم مقایسه کردید.
نکند هنوز هم فکر میکنید که مردم برای" اسلام" انقلاب کردند اما ولی فقیه شما برای" اقتصاد " قیام کرده بود آنهم با اندوخته ای باندازه هزار خر وار دلار!
آیا هنوزهم فکر میکنید این مردم در خواب بسر میبرند؟ جوانان سال 57، امروز زنان و مردان آبدیدهای شدند که روز وشب در کمین شما نشسته اند . جامهای زهر بیشترو مهلکتری همچنان در حال تولید و در راه است. نونهالان پرشورو تازه نفس بجای از کار افتادگان سکان مقاومت را در دست میگیرند. ایرانیان غیرتمند در سراسر جهان از نظام شما مایوس و در بر اندازی آن شکی نمیکنند.
آن صدای آزادیخواهانه که امروز میشنوید و آنرا تهاجم فرهنگی لقب میدهید آن همان صدای شکنجه شده گان و شهدای مقاومت  ملت با فرهنگ غیور ایران است که از سیمای آزادی این بار  تحت نام سکولاریسم پخش میشود که بارها پدران و مادران ما بر سر انواع سلاطین و خلفا از انواع بی دین و با دین فریاد زدند و حتی سلف شما شاه هم اقرار کرد که آن صدا را شنیده است. آن همان صداست. که مردم شعار میدادند" ازهاری بیچاره نوار که پا نداره ".
آنزمانی که مردم اندونزی به اسلام پناه آوردند چنانچه خامنه ای میگوید آگر راست باشد نشان میدهد تجار آن زمان ایران از"دجالان دینی" امروز  ایران بمراتب دین دار تر و عادلتر بودند. و پیام آنها احتمالا نه در ترساندن مردم آن دیار از آتش دوزخ بود بلکه در برادری و اخوت اسلامی و برابری نژادی و عدالت بود که از نظام شما بدور است. آگر آن تجار در دیندار کردن مردم بی دین آن کشورها چنین هنری داشتند، دین تجاوز و کشتار زنان بی سلاح و بی دفاع در حاکمیت نبود. بلکه دینی توحیدی در دلهای مردم و عقاید شخصی آنها بود. اما بر عکس آنها، امروز شما، یک ملت مسلمان را چنان بی دین کردید که برای سرنگونی این نظام " اسلامی" حاظرند از همه چیز خود حتی از جمله جان خود  نیز بگذرند.
اینروزها ولی فقیه در یکی از بیانات ذلیلانه عجز و ناله کردند که در تبلیغات رسم تعادل را رعایت نمیکنند (منظور مثل سابق در زمان خاتمی) دیگر خط سابق را نمیروید؟ چرا از حقوق بشر میگوئید........و چرا راجع به اعدام میگوئید؟
پاسخ تجربی این است که:
 جهان غرب  سال 64 آقای مک فارلین را برای مماشات نزد رژیم ارسال کردند که رژیم را رفرم دهند وتا همین امروز هم دارند جناحی در غرب این کار را دنبال میکنند. و در طی این سی سال هر جنایات رژیم را در غرب سفید سازی کردند تا رژیم بر سر عقل بیاید. ناگفته نماند که هر بلائی هم که شما خواستید تا بر سر مقاومت بیاورند آوردند. البته هزینه های چند ده ها میلیاردی را هم از جیب همان مردم محروم پرداختید.
غربیها هم  اکنون فهمیدند که ولی فقیه مرتب خدعه میکند. بقول معروف سیاست میکند. به عبارت دیگر هم از توبره و هم از آخور میخورد. واین زرنگ روزگار در حقه بازی چهره آفاق است. ایشان دارند به این نتیجه میرسند که " ترحم بر پلنگ تیز دندان، ستمکاری شود بر گوسفندان"
میخواهند به شما حالی کنند که دوران مفت خوری به اتمام رسیده است.
اصول حاکم در جهان سرمایه داری اینستکه در تخریب و جنگ همه شرکت دارند ولی در باز سازی و سود بردن از همان خرابیهای بعد از جنگ تعداد معدودی شرکت دارند. حکومت شما در جهان آینده نه سازنده است و نه مولد بلکه مخرب است.
ضرب المثل شمالی که میگوید: وقتی کار حسنی برار  وقت  مزد حسنی دزد
روحانی این روزها شعار میدهد که در غرب 5 میلیون ایرانی زنگی میکنند اگر هرکدام 4 نفر را طرفدار رژیم کنند 20 میلیون از جمهوری اسلامی حمایت مکنند و خلاصه کار گروهک ساخته است ( نقل به معنی)، این دکتر کردان نظام یادش رفته که این 5 میلیون ایرانی از دست اختناق و ستم همین نظام به  خارج فرار کردند، اگر باورت نمیشه شانس خود را در خارج امتحان کن!
 اگر در غرب کسی مثل روحانی را آنتنی میکنند نه بخاطر این است که او واقعا مدره است، بلکه اینها میخواستند او مدره بشود مثل جایزه صلح نوبل و غیره است میخواهند به اوباما بدهند تا  بدنبال خواست غرب یعنی  صلح برود نه جنگ چون جهان باندازه کافی کشور برای باز سازی در اختیار داشت. اما شما این پیام را نگرفتید و حالا هم دیگر دیر شد. واین سخن تاریخی آقای مسعود رجوی را باثبات رساندید که
"افعی واقعا کبوتر نمیزاید"
 
این شعر را که به حال و روز ولی فقیه نظام بسیار مناسب است  ضمیمه میکنم

ز طالع  خرم و دلشاد       بودم
زبند هر    غمی آزاد       بودم

جهان محکوم و دولت باورم بود
فلک مامور و اختر چاکرم   بود

کنون زان عیش جز خون در دلم نیست
در آن شادی بجز غم  حاصلم     نیست

تنی خسته      دلی غمناک      دارم
بدستی باد   و دستی خاک      دارم
  از   اشعار عبید زاکانی