سیاووش جعفری: رسوایی یک شبیخون بزدلانه

گزارش ارتش آزادیبخش درباره شبیخون بزدلانه مزدوران مالکی و رژیم ولایت فقیه به کمک یک خائن خود فروخته، اگر چه که از یک طرف شهادت مظلومانه ودردناک 52 مجاهد قهرمان را بار دیگر بیاد می آورد، اما ازطرف دیگر بیش از پیش عظمت و بلندای مقاومت و پایداری خیره کننده مجاهدین دراشرف را به نمایش میگذارد.

الحق که گزارش ارتش آزادیبخش ملی  ایران  درشان ”کهکشان زهره“ بود و به آن  اوجی تازه بخشید.
تمامی ارگانها و مهره های ریز و درشت ولی فقیه بعد ازشبیخون بزدلانه به اشرف، با گرد وخاک زیاد، سعی کردند که آن را یک عملیات “پیچیده و برزگ“ ویک ”ضربه کمر شکن“؟! به مجاهدین جلوه دهند. آنها برای پوشاندن این شبیخون بزدلانه، خیلی تلاش کردند که  آنرا همطراز “فروغ جاویدان“ وحتی فراتر از “فروغ جاویدان“ نشان بدهند. بدروغ و دغل و فریب، مانند 35 سال گذشته ازرویاهای آخوندها،یعنی “تمام شدن کارمجاهدین“ خبر دادند!! تا به نیروهای وارفته خودشان درآستانه زهر خوران اتمی، بباورانند که، اثرات این حمله بزدلانه “نقش راهبردی برا ی نظام وحتی منطقه“ درآینده دربرخواهد داشت؟!.
 این همه بزرگنمایی و اگراندیسمان کردن قضایا، برای این بود که خودشان بهتر ازهرکسی میدانستند که: ارزش نظامی این  شبیخون بزدلانه، صفر است.
هم چنان که درگزارش ارتش آزادیبخش مشاهده کردیم، مالکی و فالح فیاض و مزدوران ولایت فقیه، این خائن خود فروخته را، از 2 سال قبل درچنگ خود داشته اند. بنابراین رژیم تصمیم به این شبیخون بزدلانه را یک شبه اتخاذ نکرده است. این تصمیم را حول وحوش سمت گیری، برای عقب نشینی “قهرمانانه“!! و در حقیقت خفت بار ولی فقیه، برای فریب نیروهایش و نشان دادن قدرت پوشالیش، طراحی کرده است. حمله به اشرف جزیی ازطرح و پیش درآمد “نرمش قهرمانانه“!! بوده است.
هر بریده و خائن از وقتی که مرزبندی و مرز سرخ با رژیم را می شکند و به رژیم وصل می شود، دیگر به منجلاب رذالت و فرومایگی وخیانت انسانی سقوط می کند. اگر کسی بر روی مرزبندی و خط سرخ مقاومت با رژیم ولایت فقیه استوار باشد، حتی اگر مخالف ایدئولوژی و استراتژی وتشکیلات و اصلا رفتار و کردار مجاهدین  و... هم باشد، هرگز درجنگ خونین بین مجاهدین و ولایت فقیه، بر روی زخمهای مجاهدین نمک نمی پاشد، به زخمهای مجاهدین نیشتر نمی زند بلکه به هرشکلی که بتواند حتی با یک خسته نباشید مرهم می گذارد، یقه رژیم را می گیرد و نه پاچه مجاهدین را.
دردوران سرنگونی که مساله بود و نبود رژیم  مطرح است، رژیم با هیچکس تعارف ندارد، بی تعارف به مزدورانش  فکر نمکند. هرچه که مصلحت“ ام القرای اسلامی“ اقتضاکند را انجام می دهد. او فکر می کند که برای ضربه زدن به مجاهدین به چه چیزی نیاز دارد؟ برای این کار به تطمیع و تهدید، با فشارگذاشتن روی خانواده وبستگان فرد بریده در داخل، با ایجاد محدودیت و مصادره اموال بستگان و اقوامش و ضبط ارث خانوادگی و ..... متوسل می شود. در انتها هم که خرش ازپل گذشت، اگرلازم باشد او را ازسر راهش بر می دارد.
جمع آوری اطلاعات برای ضربه نظامی به مجاهدین، همیشه در اولویت کار رژیم قراردارد. منبع این اطلاعات، بریده مزدوران و خائنین تواب می باشد. حتی بعد از تخلیه اشرف نیز این کار را ادامه می دهد. گزارشات رسوای شبکه های خبری رژیم پس ازتخلیه اشرف، با همراهی ماموران انجمن نجاست، نیز همین مساله را تایید می کند. خائنین تواب، علاوه براین، سعی می کنند میمون وار، آنچه که وزارت اطلاعات به آنها گفته است را تکرار کنند و داستانهای دروغین از شکنجه در پناهنگاه زیر زمینی مجاهدین، سرهم کنند. همان دروغ هایی که در لجن نامه همکار جلادان، مصداقی و ”پاسدارتازه سردوشی گرفته سعید جمالی“ نیز به وفور یافت می شود .
شبکه های تلویزیونی رژیم، سعی کرده اند که با انداختن یک صفحه سفید برروی چهره مزدوران، درهنگام مصاحبه آنها با اصطلاح شناسایی نشوند. رژیم با دجالیت و دروغ پردازی، باخاموش کردن عمدی چراغهای  پناهنگاه زیر زمینی در هنگام فیلمبرداری ازقرارگاه اشرف پس ازتخلیه آن و درآوردن ادا و اطوار فیلم های پلیسی اشرف را یک محل مرموز وخطرناک و مخوف نشان بدهد.
درحالی که با انتشار گزارشات ارتش آزادیبخش، تمامی دم ودستگاه و بادکنک تبلیغاتی رژیم ترکید وبادش خالی شد. به صورتی که رژیم زهر خورده اکنون مانده است، حالا دروغهایی را که زاییده است، چطوری بزرگ کند؟
دراین جا لازم می دانم دورود بفرستم به 42 مجاهدی که در فاصله بسیار کوتاهی بعد ازحمله به اشرف و درکنار این مصائب و مسایل، توانستند این همه فیلم وعکس از شبیخون بزدلانه به اشرف تهیه کنند. واقعا که آنها بخوبی پیام 52 شهید مجاهد خلق را بگوش جهانیان رساندند و باعث بالا رفتن و اوج گیری مجدد”کهکشان زهره“ شدند.
آنها بدین وسیله نشان دادند که: شهادت 52یار و همرزمشان، نه تنها آنها رادر خود فرو نبرد و منفعل نکرد، بلکه بدون اغراق 52 برابر بیشتر از قبل، مسئولیت های خودشان را در جمع آوری اسناد و مدارک بعد از شبیخون بزدلانه، اثبات کردند. آنها نشان دادند که در قاموس مجاهدین، چیزی به نام “ضربه“اصالت ندارد، هرچه که هست، جنگ است و جنگ و بازهم جنگ.
عجبا مجاهدین 52 نفراز بالاترین مسولینشان را از دست داده اند و 7 نفر دیگربه گروگان گرفته می شوند، ولی 52 برابر بیشتر می جنگند، نه تنها عقب نمی روند که راه خودشان را بیشتر و با سرعت بالاتر به نسبت قبل به جلو باز می کنند.
قرآن میگوید: کَم مّن فئَةٍ قَلیلَةٍ غَلَبَتْ فئَةً کَثیرَةً بإذْن اللّه وَاللّهُ مَعَ الصَّابرینَ. چه بسا گروههای اندک وکوچکی که ”در چارچوب قانونمندیهای مبارزاتی و برپایه صبرو پایداری و تسلیم نشدن، به گروه کثیری (ازدشمنان ) غلبه و پیروزی پیدا می کنند“.
رژیم درهنگام طراحی این شبیخون بزدلانه، حتما حساب و کتاب کرده بود که: اگر این طرح بی کم و کاست به پیش برود پایان کار مجاهدین خواهد بود؟!!.
ولی خدا را بنگرید که رژیم با چاره و یا بیچاره مجبور می شود، پیکر کثیف پاسدار دلیلی را دراشرف جا بگذارد و فرار کند. صورت آن خائن را بسوزاند تاشناخته نشود، تا سناریویی را که طراحی کرده است را محقق کند. ولی مجاهدین آن را کشف کرده و بر سر خودش خراب می کنند.
این چنین است که مجاهدین مکر دشمن را به خودش بر می گردانند.
وَمَکَرُواْ وَمَکَرَ اللّهُ وَاللّهُ خَیْرُ الْمَاکرینَ آنها نقشه کشیدند و طرح ریختند ومکر و حیله بکار بردند ولی خداوند، بهترین طراح و سناریونویس و چاره جو کننده است. آری هرکس که درمسیر خدا و خلق صادقانه گام بردارد خداوند آنها را به کشف قانونمندیهای مبارزه هدایت ورهنمون می کنند.
الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا.
آنهایی که درمسیر خدا وخلق به مبارزه و پیکارانقلابی می پردازند، حتما آنها را درمسیر و راه تکامل قرارمی دهیم.