ساندرو ساباتینی: یک سکوت غیر قابل قبول

این روزها جهان در غم از دست دادن نلسون ماندلا در اندوه فرو رفته است. حتی رژیم های دیکتاتوری که بطور سیستماتیک به نقض حقوق بشر ”مردم خود“ دست می زنند با مردم آفریقای جنوبی اظهار همدردی می کنند. همزمان رهبران غرب نیز از طریق مطبوعات بین المللی در غم از دست دادن این شخصیت بزرگ, خود را شریک میدانند. اگر رژیم های دیکتاتوری در این کار آشکارا برخوردی منافقانه دارند رهبران غرب هم دست کمی از آنها ندارند.

رهبران غرب و بطورخاص اوباما و رهبران اتحادیه اروپا و شخص بارونس اشتون که از بزرگداشت شخصیت ماندلا دم می زنند چطور ممکن است هیچ درسی از راه او و مبارزه اش برای حقوق مردمش نگیرند و این چنین در مقابل عمامه آیت الله های ایرانی زانو بزنند و امنیت جهان را به خطر بیندازند. سیاست آنها در مقابل مسئله اتمی رژیم ایران بطرزی دیوانه کننده خجالت آور است و بی تردید جهان را به یک فاجعه خواهد کشاند. به باور من چنانچه افتضاحات گروه 1+5 در زمان مناسب افشا نشود با این واقعیت تلخ روبرو خواهیم شد که رهبری جهان (نه دیگر) آزاد به دست عده ای آدم شرور و بی صلاحیت, از هم شکافته شده و می پاشد.
به گمان من فقط پارلمان اروپا به این واقعیت واقف شده که ایرانی که دارای بمب هسته ای باشد عاملی بسیار خطرناک خواهد بود که وجود بسیاری از کشورهای منطقه و اسراییل را به شدت مورد تهدید قرار می دهد.
علاوه بر این بسیار باعث تأسف و شرم است که از دولت های اروپایی و وزارت خارجه آمریکا هیچ صدایی علیه وحشیگری های مستمر رژیم آیت الله های ایرانی بر علیه مردم ایران شنیده نمی شود. همچنین باعث تأسف و انزجار است که دیپلماسی های غربی به دولت مالکی هوادار ایران در عراق، اجازه دهند که بی پروا و بدون نگرانی از حسابرسی دست به کشتار ساکنان اشرف و کمپ لیبرتی بزند. بنظر می رسد سرنوشت 7 تن از اعضای مجاهدین خلق ایران (6 زن و یک مرد) برای اینان بی اهمیت باشد. این هفت تن  در ابتدای ماه سپتامبر گذشته توسط نیروهای مسلح مالکی از اشرف ربوده شدند و در خطر استرداد به ایران و محکومیت مرگ می باشند. این طور بنظر می رسد که هیچکس و هیچکس علاقه ای به افشای این جنایات سیستماتیک بر علیه بشریت نداشته باشد و هر زمان که از ایران صحبت می شود حبابی از سکوت منافقانه در حمایت از آیت الله ها ایجاد می شود.
اعتصاب غذای عده زیادی از زنان و مردان لیبرتی که بلافاصله بعد از کشتار در اشرف آغاز شد، در عین غم انگیز بودن، تنها وسیله ممکن برای افشای این جنایات است. این تنها ابزاری است که دمکراتهای ایرانی مستقر در آنجا می توانند از طریق آن صدای خود را بگوش جهان برسانند. بدون کمترین تردید این تنها حرکت ممکن برای اعتراض آنها است. در گذشته شخصیت هایی مثل گاندی و حتی انسان بزرگی چون ماندلا هم از همین طریق صدای خود را به جهانیان رسانده بودند. باید اضافه کنم که این انسانهای دلاور که برای آزادی میهن خود مبارزه میکنند به نتیجه بزرگی از طریق این حرکت اعتراضی دست یافته اند. در حقیقت آنها توانستند به همت اعتصاب غذایشان وضعیت دهشتناک ”زندانیان سیاسی“ لیبرتی را به افکار عمومی جهان بخصوص در آمریکا، فرانسه، آلمان و .... حتی استرالیا عرضه کنند و در این کشورها بسیاری از پناهندگان ایرانی در همبستگی با برادران و خواهران خود در کمپ لیبرتی به اعتصاب غذا دست زدند و به همین خاطر این روزها در این کشورها از این شیوه اعتراضی خاص آنها صحبت می شود.
من شخصاً بسیاری از مجاهدین خلق را می شناسم، با آنها از نزدیک آشنایی دارم و در بسیاری از برنامه های آنها حضوراً شرکت کرده ام. اینان زنان و مردانی هستند با داستان های شخصی متفاوت که در یک امر با هم مشترکند که همانا مبارزه برای بر قراری آزادی و دمکراسی در ایران است. از همین رو در ایران هم افراد زیادی هستند که از شرایط این ”زندانیان سیاسی“ شجاع مطلعند و خود را به اعتصابیون کمپ لیبرتی نزدیک احساس می کنند.
16 دسامبر 2013
•ساندرو ساباتینی از روشنفکران بنام ایتالیا است.