مهرداد هرسینی: پیش به سوی ”جام زهرحقوق بشر“

نقض شدید حقوق بشر در حاکمیت رژیم آخوندی ریشه درتاریخ سی و پنج ساله ی دیکتاتوری مذهبی دارد که آن را می توان با شاخصه هایی مانند اعدام،  دستگیری های خود سرانه، شکنجه، سانسور، سرکوب های اجتماعی، مدنی، اقتصادی، قومی، جنسیتی و فرهنگی به تصویر کشید. سه هفته پیش و برای شصتمین باردیکتاتوری ولی فقیه از سوی کمیته سوم مجمع عمومی ملل متحد بدلیل نقض شدید حقوق بشر، بدلیل اعدام های خودسرانه، شکنجه و اذیت و آزار مردم میهنمان، محکوم گردید. پیش از رای گیری در کمیته سوم ملل متحد، 25 سازمان مدافع حقوق بشردر حرکتی نمادین با اشاره به گزارش اخیر گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد در امورنقض حقوق بشر در ایران، نسبت به روند عمیق‌شدن بحران حقوق بشر در رژیم آخوندی  ابراز نگرانی شدید کرده بودند. سازمان عفو بین الملل در گزارشی از ”بحران حقوق بشر در ایران“ سخن رانده است.

واقعیت این است که با به روی کار آمدن آخوند روحانی با شعار دولت ” تدبیر و امید“ !! وضعیت حقوق بشر در ایران در تمامی زمینه ها از جمله حقوق مدنی،  سیاسی، حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی به شدت روبه وخامت گرائیده است. محکومیت رژیم آخوندی در آستانه روزجهانی حقوق بشر در حالی است که به گزارش سازمان های مدافع حقوق بشر از زمان به روی کار آمدن آخوند روحانی بیش از 400 نفر در ایران حلق آویز شده اند. با یک حساب سرانگشتی در می یابیم که در هر 8 ساعت یک اعدام در حاکمیت آخوندی صورت می گیرد. آخرین نمونه ی آن اعدام سبعانه 16 تن از زندانیان بیدفاع سیاسی در سیستان و بلوچستان و اعدام مخفیانه 4 هموطن عرب در زندان کازرون است که در یک اقدام تلافی جویانه و برای زهر چشم گرفتن از زندانیان مقاوم سیاسی دیگر به جوخه های اعدام سپرده شدند. پیش تر از آن نیز گزارشگر ویژه ملل متحد در آخرین گزارش خود تبعیض جنسیتی، نقض مستمر حقوق مدنی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مردم ایران را "مشخصه وضعیت حقوق بشر" در ایران توصیف کرده بود.
با گذشت بیش از 100 روز از به روی کارآمدن آخوند روحانی فشار بر اقلیت های مذهبی و قومی به طور فزاینده ای روبه فزون گذاشته است. برای نمونه  آزار و اذیت و دستگیری های گسترده هموطنان مسیحی و یا دراویش گنابادی، دستگیری نویسندگان، دانشجویان وهمچنین هنرمندان و زنان شجاع میهنمان در اماکن عمومی، تنها نمونه هائی از این بساط ستم و ناعدالتی است که ولی فقیه در ایران به موازات جوخه های اعدام، شکنجه و تجاوز برپا ساخته است. فشارهائی که به موازات ”امنیتی نامیدن “ خطه های مختلف میهنمان بر اقلیت های قومی و فرهنگی مانند ”عرب ها، آذری ها، بلوچ ها و کردها“ فزونی یافته است، بخش دیگری از سرکوب سیستماتیک در ایران است.
گزارشگر ویژه ملل متحد در زمینه حقوق بشر در ایران، در گزارش اخیر خود به مجموعه مکاتباتی اشاره می نماید که همواره دیکتاتوری مذهبی حاکم بر ایران از پاسخگوئی نسبت به آنها سرباز زده است. احمد شهید در این گزارش از جمله می نویسد: ”بین ژانویه سال ۲۰۱۲ تا ژوئن سال جاری، ۷۲۴ مورد حکم اعدام در ایران به اجرا گذاشته شد و تنها در نیمه اول سال جاری، ۲۰۲ نفر اعدام شدند که از این تعداد، ۱۳۵ مورد از سوی منابع حکومتی رسما اعلام شده است“.
خانم رجوی در اجلاس بین المللی حقوق بشر در پاریس به تاریخ 7 دسامبر 1392 در این رابطه از جمله اشاره میکند: ”در مینهم ایران، حتی زمانی که آخوندها از اعتدال و میانه‌روی دم می‌زنند، حقوق بشر هر روز حداقل سه بار حلق آویز می‌شود؛ آویزان از جراثقالها، آن هم در برابر نگاه معصوم کودکانی که نسل فردای ایرانند.
بله، بیش از سه دهه است که حقوق بشر در ایران، در زیر نگاه جهان، توسط فاشیسم دینی آخوندها، زنده به‌گور می‌شود. در ایران، نقض حقوق بشر قانون، و رعایت حقوق بشر، نقض قانون است.!.... مردم ایران و فرزندان شجاعشان بهای حقوق بشر را در قتل عام سی هزار زندانی سیاسی در سال 67، و در قیامهای 88، در کهریزک، و اوین پرداخته و می‌پردازند“.
سخن از اعدام های وحشیانه و قرون وسطائی است که با آن دیکتاتوری طلسم شکسته در تلاش است تا جامعه پویا و فعال ایران را برای دستیابی به آزادی دمکراسی و حقوق بشر و همچنین برای رسیدن به  حاکمیت مردمی قفل نگهدارد. خامنه ای طلسم شکسته که با پای خود به میدان مملو از” مین مذاکرات اتمی ” وارد شده ، نه شهامت سرکشیدن یکباره ”جام زهر اتمی“ و نه موقعیت سیاسی و مذهبی خمینی را برای یکسره کردن مسئله اتمی را دارد. خامنه ای در تلاش است تا در این راستا از چاهی که برای خود کنده بود، رهائی یابد. برای این امر نیز حاضر است تا پای میز هر مذاکره خفت باری و قبول تمامی شرائط هر ”شیطان بزرگی“ نیز برود. تاکتیک وی همان سرکشیدن ”جرعه ئی “ زهر اتمی است و توافق ژنو نخستین قدم در این راستا می باشد. خامنه ای  که یک شبه و با کمک رفسنجانی از موضع یک آخوند دون پایه به موضع ” فقاهت!! “ رسیده است، حال با پای خود به میز مذاکره ای آمده است که آینه ی تمام قد وضعیت بغایت ”ضعیف و شکننده“ رژیم اش را به نمایش می گذارد. خامنه ای همان ولی فقیه ترسو و بزدلی است که حاضر به قبول نتایج شکست های سیاسی و اتمی اش و پرداخت بهای آن نمی باشد. سیاست هائی که به گفته ی خانم رجوی برای مردم و اقتصاد ایران بیش از 140 میلیارد دلار هزینه در بر داشته و کشور را به تقابل جهانی کشانده است.
ابعاد تحریم های اقتصادی را مردم بجان آمده در کوچه و خیابانهای میهنمان با گوشت و پوست خود تجربه می نمایند. تعطیلی زنجیری واحد های تولیدی، ورشکستگی اقتصادی، بحران بی پولی، بیکاری، تورم، کمبود ارزاق عمومی و امکانات درمانی و همچنین گرانی اکنون در کشور بیداد میکند. مردم به درستی انگشت اتهام را به سوی دیکتاتور قرن، یعنی خامنه ای و حکوت خودکامه اش دراز کرده اند و دستگاه حکومت جبار وی را با تمامی دسته جات و باند های درونی اش به چالش می کشند. ولی فقیه طلسم شکسته نیز به مانند تمامی دیکتاتورها بغایت در تلاش است تا با قربانی کردن زیردستان خود، رژیم زهوار دررفته و نیروهای تو سری خورده را قوام و دوام دهد. اینجاست که میتوان موضع ضعف و طلسم شکستگی زهر خوران اتمی ولی فقیه را همان ”چرخش قهرمانانه “!! و جام زهر اتمی را همان ”نرمش هنرمندانه “ !!تعریف کرد. نرمشی که با زبان و بیان مختلف نیز به گوش طرف های مقابل مذاکره رسانده است. در خواست مکرر رژیم ولایت فقیه از طرف های مقابل مبنی بر عدم دخالت در امور  ”رژیم اش“ و تضمین برای ”عدم سرنگونی“ ترجمان عجز و لابه های ولی فقیهی است که دیگر ” شم اش برای مردم ایران حنائی ندارد“.
ایذا سکوت و مماشات در مقابل خواسته های دیکتاتور نیز برای مردم میهنمان و تمامی آنانی که برای عدالت و حقوق بشر راه در آزادی ایران قدم  گذاشته اند، بسیار مفهوم و روشن است. جوانان، زنان و مردان شجاعی که در قامت رزمندگان آزادی ایران اکنون در زندان لیبرتی سمبل و مشعل های راهگشای آزادی و دمکراسی هستند. همان قهرمانانی که اکنون با گذشت 100 روز از اعتصاب غذای خود بهمراه بسیاری اززندانیان سیاسی در سیاه چال های رژیم آخوندی و همچنین با یاری ایرانیان و یاران مقاومت در تلاش اند تا صدای مردم میهنمان، تا صدای حقوق بشر سرکوب شده و شکنجه شده و ”سنگسار شده“ را بگوش جهانیان برسانند.
متاسفانه ما با سیاستی به نام مماشات در زمینه حقوق بشر روبرو هستیم. سیاستی که اکنون خود را قفل بازی های اتمی رژیم آخوندی کرده و(دینامیسم) و جوهرانسانی و حقوق بشری خود را از دست داده است. عفو بین‌الملل در بیانیه ای به تاریخ 4 آذر در این رابطه  می افزاید: ” طی سالیان گذشته توجه به مسئله حقوق بشر در ایران، بعد از مسئله هسته ای در اولویت دوم قرار گرفته بود و اکنون بعد از توافق ژنو نباید در توجهات ویژه به آن تاخیری صورت گیرد“. 
بله ایرانیان باید این سیاست را در تمامیت اش به چالش بکشند. نه تنها سیاست سرکوب و قضاوت آخوندی را افشاء نمایند، بلکه به موازات آن، هرگونه سکوت مجامع بین المللی و ساخت و پاخت در زمینه حقوق انسانی در ایران را به چالش بکشند. در این راسا افکار عمومی،  مردم محروم و زحمت کش میهنمان و جهان و به ویژه در منطقه در کنار طرفداران حقوق بشر هستند. باید از جامعه جهانی بخواهیم تا پرونده نقض حقوق بشر در ایران را باز کنند. دادن اطلاعیه چند خطی و سپس آن را به دست فراموشی سپردن، دردی از دردهای مردم میهنمان و قربانیان این رژیم تروریستی را در جای جای منطقه و جهان، دوا نمیکند. راهکار اصولی همان ارسال پرونده نقض حقوق بشر به شورای امنیت ملل متحد و برگزاری دادگاهی ذیصلاح برای محاکمه سران رژیم آخوندی به جرم جنایت علیه حقوق بشر و تروریسم است. این امر شدنی است و حقوق بشر نوین از متولیان سیاست سکوت و مماشات به جد آن را طلب می کند.  
مردم ایران نیز بخوبی فضای زهر خوران و ضعف شدید دیکتاتوری مذهبی را به خوبی دریافته اند. افزایش روزافزون حرکات اعتراضی به ویژه در بین مردم و اقشار ضربه پذیر مانند کارگران، کشاورزان و همچنین اعتراضات دانشجویان به موازات مقاومت منفی و اعتراضی زنان شجاع میهنمان ، تابلوی نفیسی از این رشد آگاهی مردم و مقاومت مردمی در برابر دیکتاتوری مذهبی است. جوانان از هر فرصتی برای به چالش کشیدن رژیم استفاده کرده و مطالبات اشان را فریاد میزنند. مطالباتی که با شقاوت تمام عیار از سوی دیکتاتوری مذهبی مورد تعرض فیزیکی و سرکوب قرار می گیرند. راهکار خامنه ای برای برون رفتن از بحران حقوق بشرهمان بالا بردن سرکوب، اعدام و افزایش اختناق در جامعه است تا ازبروز قیام های مردمی در شهرها جلوگیری نماید. یقین داریم که در چنین میدانی، سرانجام این مردم و مقاومت ایران هستند که جام زهر حقوق بشر را به مانند جام زهر اتمی، به حلقوم دیکتاتوری مذهبی خامنه ای خواهند ریخت.
17 آذر 1392