«ترانه بچه ها» - صادق هدایت

«یکی بود/ یکی نبود/ سر گنبد کبود/ پیرزنیکه نشسته بود

اسبه، عَصّاری (=روغن گرفتن از دانه هایی مثل کُنجد) می کرد/ خره خرّاطی (=تراشیدن چوب) می کرد/ شتره نمدمالی می کرد/ گربه بقّالی می کرد/

پشه رقاصی می کرد/ عنکبوته بَمبازی (=بندبازی) می کرد/ موشه ماسوره می کرد/ مادر موش ناله می کرد/

فیل آمد به تماشا/ پاش سُرید به حوض شا/ افتاد و دندونش شکس

گفت: چکنم، چاره کنم/ روم و به دروازه کنم/ صدای بزغاله کنم:

اوم، اوم، اوم به...!

دنبه داری؟ ... نه!/ پس چرا می گی؟ به؟»

                     * * * 

«دویدم، [و] دویدم/ سر کوهی رسیدم/ دو خاتونی (خاتون=خانم) دیدم/ یکیش به من آب داد/ یکیش به من نون داد/ نون و خودم خوردم، آب و دادم به زمین/

زمین به من علف داد/ علف و دادم به بزی/ بزی به من پشکل داد/ پشکل و دادم به نونوا/ نونوا به من آتیش داد/ آتیش و دادم به زرگر/ زرگر به من قیچی داد/

قیچی را دادم به دَرزی (=خیّاط)/ درزی به من قبا داد/ قبا را دادم به بابا/

بابا به من خرما داد/ یکیش خودم خوردم، یکیش افتاد به زمین/

گفتم: بابا خرما بده/ زد تو کُلام، افتاد تو باغچه

رفتم کُلام و بیارم/ آتیش به پنبه افتاد/ سگ به شکنبه افتاد/

گربه به دنبه افتاد».

           * * *

قوباغه می گه من زرگرم/ طوق طلا به گردم/

ها جَسّم و واجسّم/ تو حوض نقره جَسّم/

نقره نمکدونم شد/ خانمی به قربونم شد/

سگه واق واق می کنه/ گربه پیاز داغ می کنه/

خره عرعر می کنه/ دنبشو یه ور می کنه/

رقیّه رُق می زنه/ سر شو به صندوقه/

کلاغ غار غار می کنه/ آقا رو بیدار می کنه

           * * *  

کلاغه می گه: من غار و غار می کنم واست/ آقا رو بیدار می کنم واست/

گنجشکه می گه: من جیک و جیک می کنم واست/ تخم کوچیک می کنم واست/

خره می گه: من عر و عر می کنم واست/ پشکل تر می کنم واست/

سگه می گه: من واق واق می کنم واست/ دُز و بی دماغ می کنم واست/

                                         * * *

خورشید خانوم افتو کن/ یک مُش برنج تو او (=آب) کن/

ما بچه های گرگیم/ از سرمایی بمردیم».

(«فرهنگ عامیانه مردم ایران»، صادق هدایت، چاپ اول،تهران، 1378)

* * *