لیست گذاری سپاه – آه و فغان درمانی رژیم



در پی لیست گذاری سپاه سرکوبگر پاسداران از سوی وزارت خارجه آمریکا که به گفته کارشناسان مسائل ایران، ضربه بزرگی بر ماشین سرکوب و ترور در دیکتاتوری خامنه‌ای محسوب می‌شود، اکنون شاهد آه و فغان‌های فرماندهان و یا دستگاه اجرایی حکومت می‌باشیم.

این لیست گذاری به یقین تبعات بسیار عمیق اجتماعی را با خود به همراه خواهد داشت، نخستین تأثیرات آن را باید در داخل کشور و در رویارویی مردم به جان آمده با ارگان سرکوبگر تحت قیومت خامنه‌ای جستجو نمود.
بر این اساس مردم به‌خوبی دریافته‌اند که تمامی هارت و پورت ها و قدرت‌نمایی‌های های پوشالی رژیم در زمینه سرکوب، بمب اتمی، پروژه‌های موشکی و یا قفل نمودن جامعه با چنین ارگان‌هایی، چگونه یک شبه به مانند حبابی ترکید و پوچ از آب درآمده است و چگونه میتوان به بزرگترین اهرم سرکوب در داخل ضربه سیاسی زد.

بر این منطق است که باید سپاه را به‌عنوان ارگان سرکوبگری از سوی تمامی باندهای درونی رژیم، چه اصلاح‌طلبان قلابی و اصولگرایان و یا باند روحانی قلمداد نمود؛ و باز بر این منطق است که اکنون تمامی این باندها به هراس و وحشت زائدالوصفی افتاده‌اند.

رئیس‌جمهور ارتجاع در تازه ترین سخنان خود با اذعان به این واقعیت می‌گوید: «اگر با این اقدام به دنبال ایجاد اختلاف در ایران هستید، اشتباه می‌کنید؛ بدانید که بین سپاه و مردم همواره یک رابطه صمیمی بوده است و مردم هیچ‌گاه فداکاری و ایثارهای ۴۰ ساله این نیروها را فراموش نخواهند کرد».!! (خبرگزاری حکومتی ایسنا ۲۰ فروردین ۱۳۹۸)

بله وی با خرمردرندی تمام یک نکته را درست می‌گوید و آن نقش سرکوبگرانه و تروریستی سپاه در حافظه تاریخی مردم ایران می‌باشد.
مردم به‌خوبی بر ابعاد خرابی‌ها، غارت، سرکوب خونین، جنگ، ترور و راه انداختن سیاه‌چال‌ها و زندان‌ها، شکنجه و تیرباران مجاهدین و مبارزین و جامعه به جان آمده واقف هستند. بر این منطق است که متولیان نظام نیز به‌خوبی بر ابعاد کینه و عمق تنفر اجتماعی از چنین ارگانی با تمامی زیر شبکه‌های مافیایی – نظامی آن اشراف دارند.

مضافاً بر این وضعیت لرزان برای رژیم در داخل کشور باید به نقش مخرب سپاه در کشورهای تحت سلطه خامنه‌ای در منطقه و یا شاخ آفریقا اشاره نمود. به همین میزان نیز مردم به جان آمده از ظلم و ستم بنیادگرایی یکبار دیگر این واقعیت را که چگونه دیکتاتوری مذهبی ولی‌فقیه در پشت جریان‌های تروریستی، قتل‌عام‌های دستجمعی، بمب‌های خیابانی و کنار جاده و یا جنگ‌های نیابتی قرار داشته و می‌توان با اجرایی نمودن سیاست‌های محدود کننده، دست و پای این اختاپوس را از منطقه جمع نمود، به عینه تجربه کردند.

به این واقعیت آخوند روحانی ضمن عجز و لابه اینگونه اعتراف می‌کند: «سپاه مدافع آزادی در منطقه و در رأس مبارزه با تروریسم بوده است و هیچ‌کس این اقدام آمریکا را در تاریخ قبول نکرده و به آن اعتنایی نخواهد داشت. آنها به دنبال این هستند که بگویند می‌توانیم ملت‌های منطقه را از ایران جدا کنیم، اما تردیدی وجود ندارد که از این به بعد ارتباط ایران با دولت‌ها و ملت‌های منطقه بیشتر خواهد شد».