حاکمیت آخوندی رکورددار فقر و حاشیه‌نشینی

از شاخصه‌های دیکتاتوری غارتگر ولی‌فقیه به یقین همان ابعاد بیکاری، فقر و تهی‌دستی برای بیش از ۷۰ درصد از آحاد میهن امان می‌باشد.

سخن از بحرانی است که به گفته پاسدار قالیباف اکنون بر شانه‌های قریب ۱۰ میلیون ایرانی زیر خط فقر استوار شده است.

به موازات این بحران باید به ابعاد روبه رشد حاشیه‌نشینی نیز که خروجی همان فقر گسترده می‌باشد، اشاره نمود. وضعیت در شهرهای کشور به‌قدری بحرانی است که آخوند دژخیم رئیسی در نمایش انتخابات از وجود «۱۶ میلیون حاشیه نشین» در ایران آخوند زده پرده برداشت. یک گزارش حکومتی ضمن اعتراف به ابعاد این پدیده شوم در استان خراسان جنوبی که به یقین ماحصل سیاست‌های غارتگرانه، مخرب و فاسد ولی‌فقیه می‌باشد، نوشت: «عضو شورای شهر بجنورد می‌گوید: یک‌ سوم جمعیت شهر حاشیه‌نشین هستند و این پدیده در حال گسترش است». (خبرگزاری نیروی تروریستی قدس، تسنیم ۱ آبان ۱۳۹۶)

این کارگزار حکومتی در ادامه می‌افزاید: «امروزه در شهر بجنورد با پدیده‌ای به‌نام حاشیه‌نشینی روبه‌رو هستیم. حاشیه‌نشینی پدیده‌ای است که نه‌تنها رو به افول، بلکه رو به گسترش است٬ به‌طوری که حدود یک‌ سوم از جمعیت شهر بجنورد حاشیه‌نشین هستند».

با نگاهی به بافت و تراکم جمعیت در این شهر که بنا برداده های وزارت کشور آخوند روحانی تنها ۲۰۵ هزار نفر جمعیت دارد و با یک حساب سرانگشتی به رقمی معادل ۷۰ هزار شهرنشین در این شهر کوچک خواهیم رسید. حال اگر همین آمار و ارقام به‌غایت دستکاری شده را برای کل کشور مبنا قرار داده و با شهرهای میلیونی مانند تهران، اصفهان، شیراز، اهواز و مشهد مقایسه نمائیم، به یقین به ابعاد عمق کوه یخی بنام «رشد حاشیه‌نشینی» در ایران خواهیم رسید.

همچنین بحران فقر و حاشیه‌نشینی تنا به این استان سابقا زرخیز ختم نمی‌شود، بلکه این وضعیت بحرانی در بسیاری از استان‌های کشور به‌ویژه بخش‌های ضربه‌گیر صادق می‌باشد. در نمونه‌ای دیگر یک کارشناس مسائل اجتماعی در حاکمیت ولی‌فقیه با اشاره به چنین وضعیتی در استان کهگیلویه و بویراحمد اعتراف کرد: «درآمد کم افراد، تعلیم و تربیت ناقص و نامطلوب، زندگی در خانه‌هایی نامناسب و با امکانات ناچیز و سایر موارد متعدد و بسیار دیگر، همه، انواع مشخصات و علائمی هستند که نشان از وجود فقر و محرومیت در استان کهگیلویه و بویراحمد دارند و تا حدودی عنوان کننده وجود انواع فقر، اعم از فقر اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی هستند». (سایت حکومتی قلم ۱ آبان ۱۳۹۶)

این کارگزار حکومتی در ادامه با اذعان به ابعاد بی‌تفاوتی و سیاست‌های غارتگرانه عوامل فاسد و مافیایی در حکومت برای پردن جیب‌های خود می‌افزاید: «متأسفانه نمونه‌های فقر در استان کهگیلویه و بویراحمد بسیارند، اما چیزی که در میان مشکلات بسیار، کم است، راه حل و توجه دولت مردان این استان است که در مواردی بعضاً بیشتر به فکر حفظ صندلی و کرسی خود و حفاظت از موقعیتشان هستند تا تلاش برای حل مشکلات و خدمت به مردم».

همچنین یک رسانه دیگر حکومتی در گزارشی از روند روبه رشد فقر طی ۱۳ سال گذشته اعتراف کرد: «در سال ۹۲ که دولت جدید روی کار آمد، شاخص‌های فقر در سال‌های ۹۱ و ۹۲ را مطالعه کردند. در این سال‌‌ها، با استفاده از هزینه‌‌های خانوار در این دوره خط فقر تعیین شد. بر اساس هزینه خانوار‌ها، در سال‌های ۹۱ و ۹۲، ۳۳,۴ ‌درصد از خانوارهای شهری و ۴۰,۱ ‌درصد از خانوار‌های روستایی زیر خط فقر بوده‌اند. فقر مطلق در دولت‌های نهم و دهم کاملا افزایش پیدا کرد و روستا‌ها دوباره به آمار قبل از انقلاب برگشتند». (سایت تی نیوز ۳۰ مهر ۱۳۹۶)