ایران- نمایشگاه ادوات موسیقی بدون «ساز»!

رژیم فرهنگ کش ولی فقیه که سرکوب هنرمندان، موسقیدانان و اهل فرهنگ و هنر را در سرلوحه امور خود قرارداده است، قرار است تا در یک اقدام نمایشی دست به برگزاری نمایش «ساز» اما بدون «ادوات موسیقی» بزند.

بله این سطور را درست خوانده اید، برگزاری نمایشگاه ساز بدون ادوات موسیقی، امری که به یقین و تنها در حاکمیت سرکوبگر و قرون وسطایی خامنه ای امکان پذیر است.
دراین رابطه سایت حکومتی آفتاب در گزارشی ضمن اعتراف به این «رویداد شگفت انگیز»! از جمله نوشت: «فعالان حوزه هنر و صنایع دستی در حالی پنجم خردادماه، آثار خود را در بیست‌ ششمین نمایشگاه صنایع دستی عرضه می‌کنند که سازهای اصیل ایرانی اجازه‌ی نمایش و فروش در این دوره از نمایشگاه را نخواهند داشت».

واقعیت این است که حذف ساز های ملی مانند چنگ، سنتور، دف، تنبور، نی، سنتور و تنبک که بخشی از فرهنگ و هنر تاریخی میهن مان هستند، در راستای ضدیت کور و بیمار گونه فاشیسم مذهبی حاکم با ارزش های ملی ما ایرانیان می باشد. همگان شاهد هستند که از زمان بروی کار آمدن دیکتاتوری آخوندی سرکوب شدید به موازات سرکوب و تبعیض مضاعف علیه زنان هنرمند، انهدام ارزش ها و باورهای فرهنگی مردم، بخش جدا ناپذیری از سیاست های ساری و جاری رژیم می باشد. در راستای این سرکوب خونین فرهنگی، بخش بزرگی از هنرمندان، نویسندگان، بازیگران، موسقیدانان، نقاشان و اهل قلم در کشور یا مجبور به جلای وطن شده و یا روانه زندان و خانه نشین گردیده اند.

در رابطه با حذف ساز های ایرانی از نمایشگاه حکومتی، این گزارش حکومتی می افزاید: «حذف سازهای اصیل ایرانی از نمایشگاه صنایع دستی در حالی رخ می‌هد که بسیاری از سازهای باستانی ایران در دنیا مشهور هستند. چنگ از مشهورترین سازهای باستانی در دوره‌ی ساسانی است و تارنوازی از سال ۲۶۰ هجری قمری در ایران رواج داشته است. ابونصر فارابی و ابن سینا نیز در تألیفات خود بارها از ساز سنتور یاد کرده‌اند.
از سوی دیگر، حذف سازهای اصیل ایرانی از نمایشگاه صنایع دستی در حالی رخ می‌هد که کشور جمهوری آذربایجان در سال ۱۳۹۱ ساز تار (ساز اصیل ایرانی) را به نام خودش در فهرست میراث معنوی یونسکو ثبت کرد».

فریدون ژورک از هنرمندان و کارگردانان ارزنده مقاومت ایران در رابطه با سرکوب خونین هنرمندان در حاکمیت خون ریز ولی فقیه در مطلبی (سایت بهار ایران ۲۷ مرداد ۱۳۹۴) از جمله شهادت داده بود: «بله در سال ۱۳۶۵ بود که فرهنگ وهنر تبدیل شده بود به وزارت ارشاد، برعکس عملکردش این نام را روی آن گذاشته بودند، مدیر کل آنجا کسی بود، در مقام معاونت وزیر به‌نام انبار، اینها به تمام دفاتر ظرف یکروز حمله ور شدند درست به سبکی که نازیها کتابخانه‌ها را یکباره سوزاندند در آلمان، تمام فیلمها را از انبار در آوردند، حتی با نگاتیوهاش، استودیوی من هم یکی از آنها بود فیلمهایی که من در پخشم داشتم به‌عنوان این‌که ما می‌خواهیم حمایت از فیلم ایرانی بکنیم، فیلمهای فرنگی را از بین ببریم، اما همه فیلمها را از بین بردند و همه این فیلمها را برده بودند وسط وزارت ارشاد، ریخته بودند روی همدیگر و بعد هم همه را آتش زدند، سوزوندند، درست مثل کتاب سوزونی فاشیستها».