خط «فقرغذایی» در ایران یک میلیون تومان است

ابعاد فقر و فلاکت برای بخش بزرگی از مردم میهنمان درحاکمیت چپاولگر ولایت فقیه به مانند لکوموتیوی است که هر روز بر سرعت آن افزوده می شود. بیکاری، رشد تورم، افت شدید ارزش پول ملی، افزایش سرسام آور قیمت مایجتاج عمومی، نرخ بالای مسکن، هزینه های روبه رشد آب، برق و گاز و بطور کلی خدمات عمومی که از سوی دولت آخوند روحانی به گران ترین وجه ممکن در اختیار مردم قرار می گیرد، به یقین از عوامل مهم برای رشد نرخ فقر گسترده در ایران است.

رشد نرخ فقر در رژیم آخوندی بحدی است که برای نمونه  سایت حکومتی انتخاب ( 4 آبان 1394) در مطلبی ضمن اعتراف به گستردگی آن از جمله می نویسد: «از آنجا که در بسیاری از مناطق محروم و در اکثر کشورهای درحال توسعه، وضعیت فقرا به گونه‌ای است که حتی نیازهای اولیه خوراکی آنها نیز به‌طور کامل برآورد نشده و بسیاری از مردم با سوءتغذیه دست و پنجه نرم می‌کنند».
بطور کلی در علم اقتصاد خط فقر را با سه عامل  « مصرف، هزینه و درآمد»  ارزیابی می کنند. به نوشته دانشنامه ویکی پدیا: «کسانی زیر خط فقر در نظر گرفته می‌شوند که قادر به فراهم نمودن نیازهای اساسی خود، خصوصاً اولین نیاز که سلامت جسم و تغذیهٔ مناسب است نباشند.
گام اول در تشخیص فقیر از غیر فقیر معیاری است که بر اساس آن بتوان تعیین نمود چه کسی فقیر است و چه کسی فقیر نیست. این معیار در مطالعات خط فقر نامیده می‌شود».

با نگاهی به داده های فوق و همچنین به سطح حداقل دستمزد کارگران در حاکمیت چپاولگر آخوندی برای سال 1394 که از سوی دولت آخوند روحانی به میزان 712425 تومان تعیین گردیده است، بخوبی می توان به ابعاد فقر معیشتی در ایران آخوند زده پی برد. بر سیاق محاسبات حکومتی «خط فقر غذایی» اکنون به رقمی بالغ بر 1 میلیون تومان رسیده است. زیرا بر اساس این شیوه محاسبه: «در سومین گزارش اهداف هزاره که در سال ١٣٨٩ تهیه شد، به‌علت وضعیت کشورهای در حال توسعه و به‌خصوص کشورهای دارای منابع طبیعی، به جای خط فقر یک دلار در روز، خط فقر ٢٥/١ دلار در روز را معیار قرار دادند. البته باید توجه داشت که در این روش ارزش بازاری دلار محاسبه نمی‌شود بلکه ارزش آن بر اساس قدرت خرید دلار بر حسب ریال مورد استفاده قرار گرفته و با ضرب آن در عدد٣٠، خط فقر یک دلار برای یک فرد در ماه به دست می‌آید».
به یقین با نگاهی به داده های حکومتی مبنی بر نرخ«1 میلیون تومان»  برای « فقر غذایی» دیگر نمی توان از « فقر نسبی» در جامعه،  بلکه بسیار فراتر از آن باید از «فقر مطلق» برای بخش های عظیمی از مردم میهنمان سخن به میان آورد.