هوشنگ اسدیان:‌ "رفسنجانی کوسه زشت "

رفت پیش آن گند چاله دهان ملعون رهبرش

رفسنجانی کوسه زشت، که یک عمر بود خرش

 

گورگرفت دیر، یک پایه از فاشیسم دینی

آن پایه اش خلق به گور خواهد نمود، می بینی

 

رئیس مجلس، دومین برنامه را شُله قلمکارکرد چه شور

رئیس جمهوردو دوره، این دفعه با مکر و زور

 

تروریست صادرنمودند، نقش او بسیاربود

درتولید بمب اتم، کوسه ای پُرکاربود

 

چاردهه اعدام نمودند، بیش ازدهها هزار

نقش او بیش ازهمه پُررنگ بود این نا بکار

 

رئیس تشخیصش نمودند، مصلحت درکار بود

چونکه تشخیص به هم خورد، مُهرای بد کاربود

 

آن چلاق خامه فرستاد قمه کش، سوی فائزه

روبه مکارحیله کرد ودفع نمود، این عارضه

 

پسرش چون دزد بود، دردام رقیب فتاد

این دغل رفت ملاقاتش به زندان، بوسه برلُپش نهاد

 

هاشمی خورد جو زیاد، چون فَربه شد

با یه جفتک از بسیجش، ضربه شد

 

ضربه ای کاری ولی این پوست کُلفت

سر به جو و توبره بُرد، هیچی نگفت

 

روبهی بود حیله گر، گند آبی زیرکاه

چونکه دیگرزورنداشت،هی می کشید زوزه و آه

 

آن وقیح زد توسریابوی خود، خیلی خوب داغش نمود

بهرمانی سکته کرد، از بُتی که خود ساخته بود

 

تا به دیروزتف به اوانداخته، یک وصله نا جوربود

حال سقط شد این الاغ، گویند که اومظلوم بود

 

الغرض، با نیش وسُم، عرعرکنان، اُفتاده اند برجان هم

عنقریب است پیر و برُنا، بپاشانند، نظامش را ز هم