یوسف اعتصام الملک

 

یوسف اعتصام الملک, پدر پروین اعتصامی, از نویسندگان و از اولین مترجمان آثار نویسندگان اروپایی به زبان فارسی, در 11دیماه 1253شمسی در تبریز به دنیاآمد و در همان شهر زیر نظر پدرش که مستوفی آذربایجان بود, به فراگیری زبان و ادبیات فارسی و زبانهای عربی, ترکی و فرانسه پرداخت و با فقه و منطق و کلام و حکمت نیز آشنایی یافت.

دهخدا از او به عنوان نویسنده یی شیرین سخن و مترجمی توانمند در عربی و فرانسه یاد می کند. چیرگی او به زبان عربی تا بدان پایه بود که کتاب «قلائدالادب» او که آن را در 20سالگی نوشت, در مصر به عنوان کتاب درسی تدریس می شد.

این کتاب شرح صد «مَقامه» (=روایت) اخلاقی و حکمی از «زَمخشری» است که در سال 1319قمری در تبریز و در سال 1321قمری در مصر به چاپ رسید.

 

اعتصام الملک پس از عباس میرزا که نخستین چاپخانه سربی را در تبریز دایرکرد و چندان نپایید, دومین چاپخانه سربی را در آن شهر دایرکرد و یکی از آثارش به نام «تربیت نسوان (=زنان)», ترجمه کتاب «تحریر المرأة» اثر قاسم امین مصری, را در سال 1318قمری به چاپ رساند.

او با کتابخانه محمدعلی تربیت، که مرکز گردهمایی آزادیخواهان و روشنفکران تبریز و کانون مباحثات سیاسی و علمی بود, همکاری داشت و حاصل این همکاری تدوین مجله «گنجینه فنون» بود که هر دو هفته یکبار از ماه ذیحجّه سال 1320 تا ذیحجه 1321قمری (سه چهارسال پیش از انقلاب مشروطه) در تبریز منتشر می شد. این مجله حاوی مطالب علمی و فنی و آموزشی بود و در هر شماره آن سه مطلب دنباله دار چاپ می شد که عبارت بودند از: «هنرآموز», محمدعلی تربیت؛ «تمدّنات قدیمه», ترجمه تقی زاده و «سَفینه (=کشتی) غوّاصه» اثر ژول ورن فرانسوی که بعدها با عنوان «بیست هزار فرسنگ زیر دریا» نیز ترجمه شد.

یوسف اعتصام الملک در دوره دوم مجلس شورای ملی به نمایندگی مجلس برگزیده شد. اما او از کارهای دولتی گریزان بود و تمام همّ خود را صرف کارهای فرهنگی می کرد. مجله «بهار» را که از نخستین مجلات ادبی ایران است در همین دوره انتشار داد. بیشتر مطالب مجله بهار ترجمه آثار نویسندگان اروپایی مانند ویکتور هوگو و ژان ژاک روسو و... بود.

انتشار مجله «بهار» از ماه ربیع الثانی سال 1328قمری آغاز شد و یک سال بعد در ماه ذیعقده سا ل1329 پس از خاتمه کار مجلس دوم شورای ملی مانند دیگر مطبوعات و روزنامه های آن زمان توقیف شد.

اعتصام الملک ده سال بعد باردیگر فضای سیاسی را برای انتشار مجدد مجله «بهار» آماده دید و آن را در ماه شعبان 1339قمری (1299شمسی) منتشرکرد. اما این بار نیز دیری نپایید و پس از انتشار 12 شماره دوباره در سال 1301 شمسی توقیف گردید.

شعرهای پروین اعتصامی برای نخستین بار در مجله «بهار» به چاپ رسید. پروین که در 25اسفند 1285شمسی به دنیا آمده بود, در این زمان پانزده ـ شانزده ساله بود.

زن در آن دورهها در عرصه شعر جایی و راهی نداشت. وقتی شعرهای او با نام «پروین» در دوره دوم مجله «بهار», که پدرش منتشر میکرد, به چاپ رسید, هیچکس باور نکرد که سُراینده این شعرها زنی باشد. پروین در آخرین شماره مجله بهار, این «غبار فکر باطل» را از دل «اهل فضل» زدود و اعلام کرد: «این معمّا گفته نیکوتر که پروین مرد نیست».

 نوشته های علی معصومی در طبله عطار برای همبستگی ملی ایران

اعتصام الملک در سالهای پایانی عمر عضویت «کمیسیون معارف» مجلس شورا را پذیرفت و کتابخانه مجلس را بنیان نهاد و به ریاست آن برگزیده شد.

از کتابهای دیگری که اعتصام الملک از متن فرانسوی به فارسی برگرداند، کتاب «خدعه و عشق» اثر فردریک شیلر, شاعر آلمانی بود, این کتاب را الکساندر دوما از زبان آلمانی به فرانسوی ترجمه کرده بود.

«تیربختان» اثر ویکتورهوگو که بعدها با عنوان «بینوایان» ترجمه شد, نخستین بار توسط اعتصام الملک به فارسی برگردانده شد. جلد اول این کتاب در سال 1303 شمسی در تهران به چاپ رسید.

آخرین کتابی که اعتصام الملک ترجمه کرد و در سال 1314شمسی در تهران به چاپ رسید, «سیاحتنامه فیثاغورس در ایران» بود.

او سرانجام در 11دیماه 1316شمسی در تهران درگذشت و در آرامگاه خانوادگیش در جوار صحن حضرت معصومه به خاک سپرده شد.

دخترش پروین اعتصامی, از شاعران نامدار ایران که پدر فرهیخته و دانش پرورش تنها پناه و همدم و همزبانش بود و پروین از هر فتنه یی به دامن او پناه می برد, در سوگ سنگین و کمرشکن پدر چنین سرود:

«آن که در زیر زمین داد سر و سامانت/

کاش میخورد غم بیسر و سامانی من

رفتی و روز مرا تیره تر از شب کردی/

بی تو در ظلمتم ای دیده نورانی من

من که قدر گهَر پاک تو می دانستم/

ز چه مفقود شدی, ای گهر کانی من؟

من یکی مرغ غزلخوان تو بودم, چه فتاد/

که دگر گوش ندادی به نواخوانی من؟»

پروین, سه سال و سه ماه پس از درگذشت پدر, در نیمه شب 16فروردین 1320, به بیماری حَصبه زندگی را بدرود گفت. او را در جوار پدرش, در قم به خاک سپردند. او پیش از این سفر بی برگشت, شعری برای سنگ مزارش سروده بود, که همان را بر آن حَک کردند. این سه بیت از آن شعر است:

«این که خاک سیهَش بالین است/

اختر چرخ ادب, پروین است

گرچه جز تلخی از ایام ندید/

هر چه خواهی سخنش شیرین است

خرّم آن کس که در این محنتگاه/

خاطری را سبب تسکین است»