سهیلا دشتی:‌ بحران کرونا و کشورهای درگیر


بحران همه گیر بودن بیماری کووید ۱۹ که به ویروس کرونا نیز شهرت دارد، ادامه دارد.

سازمان بهداشت جهانی در روز ۱۲ مارس اعلام کرد که این بیماری پاندمی است به این معنی وقتی که یک بیماری واگیر در بیش از سه قاره افراد مبتلا داشته باشد به عنوان بیماری همه گیر و یا پاندمی خوانده می شود. رئیس سازمان در مصاحبه مطبوعاتی اش گفت تصمیم اعلام پاندمی تصمیم ساده ای نبود. ما تصمیم خود را بر اساس دو پارامتر سرعت و گستردگی انتقال و اینکه بعضی از سران کشورها با این مسئله با تعهد لازم برخورد نمی کنند تا بتوانند بر اوضاع کنترل داشته باشند، گرفته ایم. او ضمن اعلام آمار گفت که این بیماری محارپذیر است و هم اکنون در ۱۱۸ کشور مشاهده است. آمار مبتلایان در دو هفته اخیر به بیش از ۱۳ برابر رسیده است و تعداد کشورهائی که در گیر هستند سه برابر شده است.
با توجه به این اهمیت مسئله در این مطلب کوتاه سعی خواهد شد که با یادآوری کوتاهی از بیماریهای واگیر که در طول تاریخ جانهای زیادی را گرفته اند به دو نکته مهم اشاره کرد. اول ناتوانی و یا محدودیت بشر از شناخت و کنترل تمامی پدیده هائی که در  جهان اتفاق می افتد. دوم وظیفه حکومت ها در زمان های بحران
در طول تاریخ بیماریهای واگیر که عمدتا از پرندگان و یا حیوانات موذی به انسان انتقال پیدا کرده اند که در آغاز ناشناخته بودند کم نیستند. شیوع این بیماریها در تاریخ کشورها و شهرها به عنوان نقطه مشخصی شناخته می شود. سال وبا، سال طاعون، سال حصبه، عباراتی آشنا هستند. در اروپا در قرن سیزدهم میلادی طاعون جان یک تا دوسوم مردم را گرفت. مهاجرت و ترک زندگی علاج نبود. کلیسا هم که علم کافی نداشت بیماری را به گردن شیطان می انداخت و با سوزاند یهودیان و کولی ها تصور این را داشت که این بلا را می توان از مردم دور کرد. در ایران هم بارها مرض طاعون شیوع پیدا کرده است و برای نمونه در دوران صفویه نیز چون کلیسای کاتولیک بروز این بیماری را مجازات خداوند می دانستند و برای رفع بیماری توصیه ها به جادو و جنبل می کردند و برای علاج بیماری خواندن دعاهائی را به پیامبر و امامان نسبت می دادند و خواندن آنها را واجب می دانستند.
در دوران ناصرالدین شاه وبا در ایران شیوع پیدا می کند و گفته می شود که هنگام شیوع وبا در شیراز حاکم شیراز حسینعلی میرزا فرمانفرما بدون اینکه دستوری برای حمایت و کمک به مردم بدهد از شهر فرار کرد. تنها کسی که تاریخ از دوران وبا از او به نیکی یاد می کند، امیر کبیر است که دستور ضد عفونی کردن مکانهای عمومی را صادر کرده بود.
شیوع حصبه در سال ۱۹۱۸ تا ۱۹۲۱ در ایران یکی از مهمترین وقایع آغاز حکومت پهلوی دوم است. مورخین بر سر تعداد کشته شدگان توافق ندارند و گفته می شود که نیمی از جمعیت ایران جان خود را از دست دادند. گروهی بر این نظرند که عدم شفافیت تاریخی در مورد کشتار انفوآنزای اسپانیائی در ایران به علت این است که مسئولیت شاه را در این قحطی و کشتار بزرگ نادیده بگیرند. اما گفته می شود که در خیابانها جنازه ها آنچنان زیاد بودند که کسی برای جمع کردن آنان نمی آمد. فقر و گرسنگی ایران را محاصره کرده بود. نقش شاه در ایران در این روزهای سخت آنچنان بیرنگ است که به سختی می توان نشانه ای از کارها و تصمیم های او را در مورد قحطی و بیماری در کتابها و نوشته های تاریخی پیدا کرد.
بعد از جنگ جهانی دوم، آمریکا به سرعت به قطب علم و ترقی جهان تبدیل شد. دلائل زیادی را می توان ارائه داد از جمله اینکه آمریکا به شکل جغرافیائی در گیر جنگ نبود و دوم اینکه بسیاری از دانشمندان و متفکرین اروپا به علت جنگ به آمریکا رفته بودند و در آنجا توانستند که اختراعات و اکتشافات جدیدی را موجب شوند. پیشرفت علم و رفتن انسان به کره ماه، سرعت پیشرفت تکنولوژی و دنیای دیجتیال تصور این را ایجاد کرده بود که بشر توان کنترل همه چیز را دارد. و با تکیه به علم موجود خبر از دنیائی می دادند که انسان می تواند با فشار دکمه ای در خانه اش تمامی حوائج خود پاسخ گوید. گوگل و شرکت های دیگر الکترونیکی به سودهای بی حد و حصری دست یافتند. این تصور کاذب فردیت انسانها را برجسته می کرد و چرخ و فلک حول محور "من" و خواسته های "من" می چرخید و خانه ها پر از دستگاههای کنترل زندگی می شد. آخر برای برقرار بودن این چرخه مصرف بیشتر، مهمترین پارامتر است.
از سه هفته ای که از بروز شدید بیماری می گذرد شاهد وقایعی بودیم که تا ماه قبل از مخیله ها مان هم نیز نمی گذشت. به طنز باید گفت که انسان به دوران سنگی باز گشته و در خانه نشسته و جز برای صید شکار از خانه خارج نمی شود. بازار بورس میلیاردها دلار ارزش خود را از دست داده است. تفکر فردگرائی رنگ عوض می کند و حتی رعایت بهداشت فردی به مسئله جمعی تبدیل می گردد. در این شرایط رعایت نکات بهداشتی فردی بیشتر برای سلامت جمع مورد نظر قرار می گیرد. از سوی دیگر شرکت های بزرگ اقتصادی همانطور که گفته شد دچار ضرر و زیانهای زیادی شدند. این جاست که به نکته دوم و شاید مهمتر که در بالا اشاره شد می رسیم وظیفه حکومت در دوران بحران چیست؟ بحران اقتصادی که در پیش رو است با دوران بحران جنگ مقایسه می شود، حکومت های جهان برای پائین آوردن التهاب بازار بورس به صاحبان شرکت ها تعهد پرداخت وام می دهند. سرمایه داری که حکم خود و قوانین خودش را داشت در زمان بحران دست به دامن حکومت می شود که نجات پیدا کند. این التهاب بازار در زمان حکومت اوباما نیز شاهد بودیم. مسئله ای که این دوران را متمایز می کند این است که زمانی برای پائین آمدن بحران کرونا تخمین زده نمی شود و حکومت ها از سوی باید جوابگوی بحران اقتصادی باشند واز یکسوی دیگر سلامت و امنیت مردم را تأمین کنند. شاهد این هستیم که حکومت کشورهای مختلف سلامت مردم را به بهبود شرایط اقتصادی ترجیح می دهند و به عنوان مثال ایتالیا شرایط ویژه در کل کشور اعلام می کند و به جز داروخانه ها و مغازههای فروش مواد غذائی و بانکها در شرایط همه چیز تعطیل است. دانمارک، نروژ و فرانسه مدارس را تعطیل کرده اند. مهمترین مسئله این کشورها این است که چرخه انتقال بیماری را بشکنند و از سرایت و پیشرفت بیماری جلوگیری کنند.
در مورد ایران و حاکمان
در آغاز باید اشاره کنم ادعائی که رژیم در مورد بیولوژیک بودن این بیماری مطرح می کند، بسیار بی پایه است. اگر کووید ـ ۱۹ را بیولوژیک بدانیم، نمی دانم باید تقصیر حصبه و وبا و طاعون و امراضی از قبیل را باید به گردن فرعون و یا اسکندر انداخت یا نه! جدا از طنز رژیم خودش به خوبی می داند که نه از نظر علمی و نه از نظر عملی این نظر متحمل است.
در مورد وظیفه حاکمیت بیش از آنکه شاهد تعهد حاکمان نسبت به شهروندان و هموطنان خود باشیم شاهد توهین به شعور مردم از سوی ملایان هستیم. تفکرات و رویه هائی ارتجاعی که رژیم سعی در گسترش آن داشت یکی پس از دیگری رنگ باخته تر میشوند. رژیم نمی تواند با پخش اینگونه تفکرات ارتجاعی گسترش ویروس و بیماری را به گردن مردم ویا شیطان بزرگ بیندازد. چند گونه گوئی هائی که در این روزها شاهد آن بوده ایم را می توان گسترش چرخه دروغ نام نهاد. این دروغگوئی نهادینه شده در کلیت نظام را در اعلام آمار مبتلایان و جان باختگان بیماری می توان دید. تناقض آماری آنچنان زیاد است که افراد نزدیک به نظام هم صدایشان بلند شده است. بر اساس آخرین داده های دانشگاه جان هاپکینز تعداد مبتلایان به کرونا در ایران به ۱۰۰۷۵ رسیده است و تعداد فوتی ها ۴۹۲ است. در همین آمار می بینیم که ایتالیا با ۱۲۴۶۲ در دنیا بعد از چین مقام دوم را دارد، تعداد فوتی ها در ایتالیا ۸۲۷ نفر است. این کاملا واضح است که وضعیت بهداشت عمومی در ایتالیا به مراتب بهتر از ایران است. رژیم با این آمارهای خود ساخته از یک سو می خواهد نشان بدهد که بر اوضاع کنترل دارد و از سوی دیگر از بانک جهانی تقاضای وام می کند و برای مبارزه با کرونا خواستار برداشتن تحریمهاست. خامنه ای هم در آخرین اظهار نظرش در مورد بیماری آن را یک توطئه آمریکائی اعلام کرد و گفت که جنگ بیولوژیکی است که آمریکا برای از بین بردن اسلام پیش می برد. به این ترتیب خامنه ای از بانک جهانی می خواهد که هزینه جنگ رژیمش را با آمریکا بپردازد. به این ترتیب خامنه ای نه تنها در مقابل مردم تعهدی دارد بلکه با این نوع موضع گیری ها طلبکار هم می شود. این ادعاها هیچکس را نمی فریبد. کرونا و این دوران می گذرد. یکی از ضرب المثل های ایرانی بسیار بجاست که مورد استفاده قرار گیرد. زمستان میرود و سیاهی به ذغال می ماند. برای سرنگون کردن آخوندهای ایران ویران کن به نیروی همه ما نیاز است.