مهرداد هرسینی:‌ سیاه چاله کرونا ترجمان ولایت فقیه


ابعاد روبه رشد ویروس کرونا در شهرهای کشور که بنابرداده های مقاومت ایران اکنون جان حداقل «۶۵۰» هموطن امان را گرفته است، به یقین در صورت وجود یک دولت ملی، دلسوز و مردمی قابل پیشگیری می بود.

اگر هفته ها سکوت عامدانه با مطامع سیاسی و راه اندازی کارناوال «انشالله، ماشالله» از سوی دیکتاتوری ولی فقیه نمی بود و اگر دولت شیخ حسن روحانی از روز نخست دست به شفافیت بر سر موضوع می زد، امروز نیز شاهد جان دادن مردم بیدفاع ایران در کوچه و خیابان ها نمی بودیم.
صحنه های منتشر شد در شبکه های اجتماعی که بیماران بیدفاع را در حال جان دادن در معابر و خیابان ها به تصویر کشیده اند، تنها گوشه ای از تبعات مخرب این سیاست و بی عملی رژیم در زمینه بحران کرونا می باشد.
 
این سیاست که بنابر ارزیابی کارشناسان حقوق انسانی «جنایت سازمانداده شده حکومتی» می باشد، اکنون در روند خود بیش از «۶۰ هزار» هموطن ما را مبتلا به بیماری کرونا کرده است.
در این رابطه معاون وزیر بهداشت رژیم اعتراف کرده است: «تعداد مبتلایان حدود ۶۰هزار نفر است که ۸۰درصد آنها اساساً امکان مراجعه به بیمارستان پیدا نکرده و در خیابان‌ها و معابر عمومی از حال می‌روند».

به یقین سیاه چاله ای که امروز مردم میهن ما با آن دست و پنجه نرم می کنند، ترجمان واقعیتی بنام وجود ولایت فقیه است. بی تفاوتی و پنهانکاری های عامدانه نسبت به حقوق پزشکی عامه مردم، عدم رسیدگی های درمانی بموقع، نبود زیر ساخت های پزشکی و دارویی بویژه در مناطق محروم کشور، وجود سیاست های سود جویانه برای بدست آوردن دلار، عدم شفافیت در خبر و بروز رسانی افکار عمومی، نبود بودجه برای زیربناهای درمانی و دارویی و یا نبود زیر ساخت های آموزشی برای شرائط بحرانی، تنها بخشی از دیدگاه های راهبردی حاکمیت در رابطه با جان انسان ها می باشد.

ابعاد بیماران و تلفات انسانی بحدی است که نمایند حکومتی در رشت بصراحت اعتراف کرده:«آمار رسمی بیشتر شبیه شوخی است. وضع در گیلان بسیار وخیم است. در رشت حتی راهروی بیمارستان‌ها پر از مبتلایان به کروناست».
در مقابل این واقعیات شیخ حسن روحانی که در میان مردم به «پینوکیوی» نظام معروف است، بطرز بی شرمانه ای اعلام کرد که از «شنبه ۱۰ اسفند» اوضاع عادی می شود!!.

بهرحال از هر طریق که به این بحران ورود نمائیم، نخست باید انگشت اتهام برای این وضعیت ضد انسانی و بلبشو در کشور را بسوی رژیم آخوندی با تمامی ارگان های سرکوبگر آن مانند سپاه پاسداران، بسیج ضد مردمی و دوایر اطلاع رسانه ای حکومت دراز نمود.
یک نمونه آن همان ادامه پرواز های شرکت آسمان و ماهان، وابسته به سپاه پاسداران به ریاست «اصلاح طلبان» قلابی می باشد.

درحالیکه طی هفته های نخستین از شروع اپیدمی کرونا، بسیاری از کشورها پرواز های خود را به چین قطع و بدین سان سپر حفاظتی برای مردم خود ایجاد نمودند، اما رژیم آخوندی در مقابل برای کسب دلار و سودجوئی دست به ریسک خطرناکی برسر جان میلیون ها انسان زد و نه تنها پروازها به این کشور را قطع نکرد، بلکه فعالیت های پروازی را با آوردن مسافران از چین به ایران و سپس بردن به دیگر نقاط دنیا ادامه داد.

بدین سان میتوان به دلائل عمق تنفر مردم از این ارگان سرکوبگر نیز رسید، امری که فرماندهان سپاه را وادار نمود تا ضمن دادن اطلاعیه شداد و غلاظ، جامعه دردمند ایران را به «سیاه نمایی و متهم سازی کشور به ناکارآمدی و ضعف مدیریت» متهم و آن را «خلاف واقعیات» قلمداد کند.
 
همچنین باید به وضعیت وخیم زندانیان بویژه زندانیان سیاسی در سیاهچال های کشور اشاره نمود. بسیاری از خانواده ها اکنون بحق نگران جان عزیزان خود در زندان های ایران می باشند زیرا این ترس منطقی، منشعب از ذات و دیدگاه آخوندی، وجود دارد که حکومت در پوش اپیدمی کرونا دست به تصفیه و سربه نیست کردن زندانیان سیاسی بزند. علائم و شواهد این سیاست را می توان در نبود «مرخصی و یا عدم «آزادی موقت» زندانیان بخوبی رویت نمود.

دراین راستا خانواده های زندانیان سیاسی با اشاره به وضعیت و شرائط وخیم بهداشتی در زندان ها کشور اعلام کرده اند: «این افراد در حالی که از شدت سرفه به نفس نفس افتاده‌اند، بدون کوچکترین رسیدگی پزشکی و دارو و یا توزیع ماسک، دستکش و یا الکل و مواد ضدعفونی کننده در درون بند به حال خودشان رها شده‌اند. ترس از ابتلا به ویروس کرونا بر همه غالب شده است. باید بگوئیم که در این زندان حتی گاهی مایع دستشویی هم پیدا نمی‌شود و یا آب قطع است».