سهیلا دشتی: درسهائی از تاریخ

 

تظاهرات ایرانیان آزادیخواه با موفقیت تمام در واشینگتن برگزار شد. تظاهراتی در نوع خود کم نظیر و شاید بی نظیر.

شور شوق شرکت کنندگان از پیر و جوان، مثال زدنی بود. در طول تظاهرات از لحظه شروع تا ساعات پایان نظمی بی نظیر بود که چشم ها خیره می کرد. تظاهراتی که بیش از ۱۶۰۰ رسانه آن را انعکاس داده اند. بدون هیچ مداهنه و یا بزرگ نمائی بارها اشک شوق به چشم آمد. به خصوص آن زمان که سرود مرگ ظالمان از بلندگوها پخش شد و در خیابانهای واشینگتن انعکاس پیدا کرد و هر کس که سرود را شنیده بود شروع به خواندن کرد. قبل از آن اعلام شروع سخنرانی مریم رجوی از سوی سناتور توریسلی و رقص زرورقها به رنگها سبز وسفید و قرمز بسیار غرور آفرین بود. در مورد سخنرانی مریم رجوی نکته ها بسیاری وجود دارد که به نظر من مهمترین آن اخطار چندباره برای پایان دادن به سیاست مماشات از طرف برخی از کشورهای اروپائی و جنگ طلبی عریان رژیم بود که در صورت ادامه سیاست مماشات جنگی خانمانسور در منطقه غیر قابل اجتناب است و این درس همان چیزی است که رژیم خواهان آن است. رژیم با مین گذاری در کشتی های نفتکش و سرنگون کردن پهپاد آمریکا، به عیان می خواست «هل من مبارز» بطلبد و در امتداد همین سیاست با وارونه نمائی و مدد گرفتن از روزنامه های شناخته شده ای چون نیوریورک تایمز و واشینگتن پست خود را مظلوم جلوه دهد. در این مطلب دو نکته بیشتر مورد توجه قرار خواهد گرفت نکته اول میزان پیش برد خط رژیم و تأثیر مقالات روزنامه های پر تیراژ هوادار خط مماشات و نکته دوم اهمیت خبررسانی و فعالیتهای آزادیخواهان در خارج از کشور اسن. در مواردی که در زیر خواهد آمد تحقیقات شناخته شده دانشگاهی در دسترس نیست و نویسنده براساس خبرهای پخش شده و مطالعه آنها به تحلیل زیر رسیده است.
برای روشن شدن نکته اول و پرداختن به آن روزنامه نیویورک تایمز مورد نظر قرار گرفته است. این روزنامه در آمریکا و جهان به روزنامه ای با خط چپ لیبرال شناخته شده و سعی در آن داشته است که حداقل بعد از ریاست جمهوری ترامپ بیشترین مطالب خود را در ذم او بنویسد. این روزنامه با داشتن خبرنگارانی در ایران بیشترین سهم خود را از پیش بردن خط مماشات می پردازد. همه میدانند که رژیم چه شرایطی را خبرنگارانی که در ایران هستند تحمیل میکند. از ایرانیانی چون هومن مجد و ترتیا پارسی که از افراد شناخته شده وابسته به ظریف و دستگاه جمهوری اسلامی هستند گاه مقالاتی انتشار پیدا می کند. تریتا پارسی که نایاک را در ارتباط با ظریف و کمک رژبم برای خدمت به آخوندها در آمریکا بوجود آورد کسی است که در دوران اوباما بارها مهمان کاخ سفید بوده
در روزهای اول ریاست جمهوری ترامپ گروههای زیادی به خیابانهای شهرهای مختلف آمریکا آمدند و به سیاستهای ترامپ در مورد زنان، جنگ طلبی و مهاجرت اعتراض کردند. در برخی از شهرها تعداد تظاهرکنندگان به میلیون می رسید. باید توجه داشت که تلویزیون هائی چون سی ان ان و همچنین همانطور که اشاره شد نیوریورک تایمز و برخی مطبوعات تحت لوای صلح طلبی و ضد جنگ بودن به این دست از تظاهرات پوشش گسترده ای می دادند. برخی از این تلویزیونها پخش مستقیم هم از همین برنامه داشتند. ضدیت با ترامپ همچنان در این رسانه ها ادامه دارد و عبارت «فیک نیوز» در دنیای مطبوعات مفهموم جدیدی پیدا کرده است که ترامپ ابداع کننده آن بود.
در روز بعد از تظاهرات ایرانیان در واشینگتن گروه شناخته شده آمریکائی به نام کد پینک که قبل از آن هم در تظاهرات ضد ترامپ فعال بودند، تظاهراتی را در مقابل کاخ سفید برگزار کردند که در خور توجه است. عنوان تظاهرات نه به جنگ و نه به سازمان تروریستی مجاهدین بود. شاید که برگزار کنندگان تظاهرات تصور آن را داشتند که با توجه به تبلیغات گسترده رسانه هائی که نام برده شد، بر علیه ترامپ و با توجه به اینکه عنوان ضد جنگ بودن هزاران هزار نفر را به خیابانها کشیده بود، این بار نیز خیل عظیمی به این تظاهرات می پیوندند؛ که کاملا بر عکس بود و جمعیتی به گفته شاهدان عینی و رسانه های فارسی زبان حدود پنجاه نفر در این تجمع شرکت کردند. این تظاهرات پارامتری بود که نشان داد ارباب مماشات با رژیم نتوانستند از افعی بیناد گرائی کبوتری بسازند وبه خورد مردم دهند. این که محبوبیت ترامپ در آمریکا در شرایط حاضر چقدر است اطلاع درستی در دست نیست و به من و ما هم ربطی ندارد. سئوال مهم این است که با وجود اینکه مردم عادی و تقریبا همه ضد جنگ هستند چرا این گروه نتوانست اعتماد تعداد بیشتری را به خود جلب کنند. روزنامه های مشهور تصور این را دارند که با شانتاژ وفریب می شود برای دیو بیناد گرائی آبرو خرید. چهره شناخته شده این گروه زنی به نام میدیا بنجامین است که عکسهای با حجاب او در ایران در کنار ظریف و دیگر مقامات سرکوبگر و ضد زن نظام دیده می شود. چه طنز تلخی که کسی که خود را فمینیست می داند از رژیمی دفاع می کند که زنان را سنگسار و اعدام می کند. در آخرین آماری که از سوی سازمان ملل در مورد وضعیت زنان در ایران انتشار پیدا کرده و مربوط به سال ۲۰۱۸ است، زنان ایران در بین ۱۴۹ کشور مقام ۱۴۲ را به خود اختصاص داده اند (۱). لازم به یاد آوری است که این آمار فقط چهار پارامتر را برای برابری بین زن و مرد که بهداشت، تحصیلات، شرکت زنان در امور اقتصادی و شرکت زنان در امور سیاسی است را مورد نظر قرار می دهد. آمار «سالانه فروم اقتصاد جهانی وابسته به سازمان ملل» همه ساله در ماه دسامبر سال مورد نظر انتشار پیدا می کند. چطور می شود زن بود و از چنین رژیمی دفاع کرد. شاید لازم باشد که علت اجماع جهانی مردم بر علیه جنگ بر علیه صدام حسین در سال ۲۰۰۳ با سکوت مردم در مورد ایران را مورد تحقیق و مطالعه بیشتری قرار داد؛ اما نکته ای که روشن است این است که رژیم ایران هیچ اعتبار و آبروئی در جامعه جهانی ندارد.
نکته دوم
آیا مهم است که بدانیم شخصیتی حقیقی به اسم حشمت علوی وجود دارد؟ آیا حشمت علوی اولین فردی است که به اسم مستعار برای عقاید و دیدگاه های سیاسی خود فعالیت مطبوعاتی می کند لو فرض که اسم او واقعی نباشد. حساب تویئتری حشمت علوی چند روزی بسته شد. این مسئله این قدر باعث شادی و شعف رژیم شد و بسیاری مطبوعات مدافع آخوندهای جنایتکار حاکم بر ایران با تیتر درشت بسته شدن حساب توئیتری حشمت علوی را انعکاس نداده باشد. طبق معمول رسانه های شناخته شده ای چون سی ان ان، بی بی سی، تلویزیون آر تی متعلق به روسیه هم به کمک رژیم آمدند که حشمت علوی اسمی است مجازی و صاحب حساب و یا گرداننده حساب او در آلبانی در قرار گاه اشرف است. او مجاهد است و قص علی‌هذا! این کشف برزگ رژیم و شادی رژیم از بسته شدن حساب حشمت علوی دیری نپائید و حساب او به یمن کار و فعالیت مداوم ایرانیان برانداز و هوادار سرنگونی باز شد. در طول زمان بسته بودن حساب حشمت علوی دهها خبر از اینکه او کیست و اینکه حتی او به کاخ سفید در مورد موضع گیری ترامپ در مورد ایران خط می دهد، چاپ و منتشر شد.
با توجه به شناختی که از تاریخ مطبوعات ایران از زمان قبل از مشروطیت تا به حال در دست است، فعالیت ایرانیان در خارج از ایران برای کمک و پیشبرد روند انقلاب بی نهایت چشمگیر بوده است. به جرأت می توان گفت که روزنامه نگاری ایران در تبعید جان می گیرد. «تولد روزنامه در ایران» همزمان با آغاز کار «سانسور مطبوعاتی» بوده است. لازم به یاد آوری که اولین قانون ممیزی مطبوعات در دوران ناصرالدین شاه قاجار قبل از انتشار اولین روزنامه رسمی کشور به تصویب رسید و سانسور و یا ممیزی سازمان یافته دولتی بخش جدائی ناپذیر روزنامه های آن دوران بود. روزنامه های محلی بودند که توانستند دو یا سه شماره چاپ کنند و از تیغ سانسور برهند ولی به محض رسیدن خبر به دستگاه حاکم جلو انتشار آنها گرفته شد. کوشش های امیر کبیر هم در موارد بسیاری ناکام ماند.
با پیروزی جنبش تنباکو در برابر کمپانی رژی، روزنامه های برون مرزی از اهمیت بیشتری برخوردار شدند. در طول مبارزات مردم برای انقلاب مشروطه روزنامه های و یا به عبارتی شب نامه های زیادی در هند و در ترکیه چاپ می شدند و به صورت قاچاق به ایران فرستاه می شدند. روزنامه قانون در خارج از ایران چاپ می شد که مردم پس از دریافت نسخه ای از شماره جدید، به وسیله دست نویسی و با امکانات بسیار محدود «دست به دست» می گشت. تمامی کسانی که در خارج از ایران برای رساندن اخبار به داخل کشور فعالیت می کردند نامهای مستعار داشتند. نامهائی مثل جهانگیر خان صور اسرافیل در یاد مردم همیشه زنده است. جهانگیر خان شیرازی، ملقب به صور اسرافیل با نامهای مختلف مقالاتی در تأئید مشروطیت می نوشت. دستگیری، زندان و اعدام در طول این سالها از شوق مردم برای رسیدن به آزادی نکاست و این مبارزه همچنان ادامه دارد.
اما سانسور در دوران جمهوری اسلامی سقفی بالاتر زده است. در ضمن اینکه فعالان و آزادیخواهان با توجه به پیشرفت تکنیک و اینترنت دسترسی دیگر گونه ای برای پخش اخبار و گزارش مبارزاتشان به مردم دارند. نباید فراموش شود که صدها نویسنده، خبرنگار، بلاگر مثل ستار بهشتی، امیدرضا میر صیافی، زهرا کاظمی، جعفر پوینده و محمد مختاری به وسیله همین رژیم کشته شدند. کنترل دولتی و ارتش سایبری رژیم و فیلتر کردن رسانه های اجتماعی کار نظام ضد بشر است.
هیچ کس نمی تواند خشونت و ضد مردمی بودن رژیم را انکار کند و به همین علت است که دستگاهها و رسانه های وابسته به دستگاه مماشات هم در گزارشهای خود همین مسئله را مورد نظر قرار می دهند. گزارش سی ان ان در مورد حشمت علوی اینکه رژیم از تروریسم حمایت می کند و اینکه حقوق بشر مردم را نقض می کند مثال روشنی است.
خوان گارسه وکیل مشهور اسپانیائی و دوست نزدیک سالوادور آلنده خطاب به مجاهدین می گوید:
نقل قولی از یک متفکر بسیار مشهور در زمینه های نظامی را بیان میکنم. او یک آلمانی در قرن ۱۹ به نام «کلاسویتس» بود چنین نوشت که «برای فتح یک کشور باید سرزمنیش را کنترل کرد، جمعیتش را خلع سلاح نمود. ولی تا زمانی که در ذهن مردم، اراده مقاومت وجود دارد نمیتوان بر هیچ کشوری سلطه کامل پیدا کرد».
فکر میکنم شما در خارج و داخل ایران گواه آن هستید که موضوع شما به همین مرحله سوم برمیگردد. آنها کشور را کنترل میکنند، مردم را در داخل کشور خلع سلاح کرده اند. ولی آنها تسلطی بر اذهان ندارند؛ بنابراین وقتی میگویید که به نبرد ادامه خواهید داد و وقتی میگویید که در داخل ایران از حمایت برخوردار هستید، باور من این است که آینده به شما تعلق دارد
به حشمت علوی و همه یارانش می گویم دستتان درد نکند بتازید بر دشمن، آزادی مردم ایران در دسترس است.

منابع
گزارش سالانه فروم اقتصادی جهان
https://bit.ly/۲EtO۷hO
تاریخ سانسور مطبوعات در ایران، گوئل کهن