سینا دشتی:‌ راه حل سوم، صدای مردم


مجموعه ی اخبار در رابطه با ایران و بحران رژیم در چند ماه اخیر در صدر توجه رسانه های بین المللی قرار گرفته است.

علیرغم هر موضع سیاسی، همگی متفق القول هستند که مجموعه ای از بحرانهای عمیق در حول رژیم ایران شکل گرفته است. قیام دی ماه ٩٦ بنا بر اعتراف روحانی آغاز گر دوره ای جدیدی در تحولات سیاسی ایران شد. روحانی همچنین اعتراف کرد که تغییر کیفی سیاست امریکا در مورد ترک برجام تاثیر گرفته از قیام سراسری مردم ایران بوده است. واکنش های رژیم از این شوک هنوز تمام نشده بود که اعمال تحریم های نفتی و صنعتی همزمان با لیست گذاری تمامیت سپاه پاسداران در لیست تروریستی وزارت خارجه ی آمریکا سطح تضادهای رژیم با امریکا را به حدی ارتقاء داد که امکان یک درگیری نظامی از یک فرض تئوریک به یک شق محتمل تبدیل کرد، البته تمامی ناظرین احتمال اشغال نظامی را منتفی میدانند، اما ریسک حملات هوائی به مراکز سپاه بطور منطقی، نمیتواند از مجموعه سناریو های محتمل کنار گذاشته شود.
رژیم تلاش کرده و میکند که یکی دو سال اخر حاکمیت ترامپ را به هر طریق ممکن از سر بگذراند. رژیم ولایت فَقیه تا کنون از فرض مذاکرات دوباره که شامل نقش سپاه در ترویج تروریسم مذهبی در کشورهای مثل عراق، لبنان، سوریه و یمن و فعالیتهای نگران کننده ی موشکی رژیم هم هست، سر باز زده و مذاکرات مستقیم با امریکا را مشروط به لغو تحریمها و وارد نشدن امریکا به مقولات ناموسی برای رژیم، کرده است.
مواضع امریکا مبنی بر آمادگی برای مذاکره بدون پیش شرط چیزی جز تکرار سیاست جدید امریکا یعنی فشار برای تغییر رفتار رژیم نیست، اما لااقل برای امریکا این نفع را داشته که از بار اتهام جنگ افروزی، تا حد مؤثری بکاهد.
مواضع امریکا و رژیم به طور مرتب توسط نمایندگان و سخنگویان مختلف هر دو اعلام میشود و بسیار مهم است که با دقت بسیار انها را مورد مطالعه قرار داد.
اما در این میان آیا قرار است مردم ایران تماشاگران منفعل و تسلیم شدگان دست بسته ای باشند که در کناری نشسته و شاهد تعیین سرنوشت آینده ی خودشان و کشورشان توسط بند بازی های رژیم و سیاست های مختلف قدرتهای جهانی بشوند؟.
شعار سرنگونی تمامیت رژیم ولایت فَقیه، بدون هیچ خدشه ای، از سال ١٣٦٠ شعار اصلی مقاومت ایران بوده است. مقاومت ایران با گذار از نشیب و فراز های متعدد هیچ وقت از این هدف گیری استراتژیک دست بر نداشته و حتی در دورانی که عشوه های رفسنجانی و بعد از او خاتمی از امریکا و مدعیان داخلی دل ربوده و به قول حضرات گفتمان رفرم و اصلاحات، گفتمان مسلط تلقی میشد، این مقاومت با به جان خریدن رذیلانه ترین اتهامات سیاسی از شعار سرنگونی قدمی کوتاه نیامد. حتی بمب باران های سنگین امریکا، تاسیس تیف و محاصره ی ١٤ ساله ی تمام جانبه توسط حکومت دست نشانده ی رژیم در عراق نتوانست
تشکیلات مجاهدین خلق به مثابه ی ستون فقرات مقاومت را خرد بکند، انتقال بخش عمده و اصلی سازمان رهبری کننده ی مقاومت به آلبانی توانست به ارتقاء کیفی و کمی ابعاد مقاومت در داخل کشور و تثبیت و تکثیر کانونهای شورشی در میهن ملتهب بیانجامد. ولی فَقیه و روحانی و دیگر مهره های رژیم بارها به نقش کانونهای شورشی در بر پائی و استمرار قیام ها اعتراف کرده و احکام دادگاههای ضد بشری برای زندانهای طولانی مدت هواداران مجاهدین، نشان جدی است که در مجموعه ی تضادهای رژیم، آنچه که مهم است حفظ حاکمیت آخوندی است، و تهدید این حاکمیت چیزی جز یک قیام مردمی که به یک انقلاب منجر شود نیست. حتی تهدید جنگ با امریکا در مقابل تهدید از دست دادن حاکمیت در یک انقلاب، به حساب نمی آید.
این مقاومت و در راس آن خانم مریم رجوی، از سالها قبل با جدیت با شعار نه به مماشات و نه به جنگ خارجی، آری به تغییر توسط مردم و مقاومت ایران موضع بسیار روشنی را اتخاذ کرده است. موضعی که به " راه حل سوم " به عموم معرفی شد. مقاومتی که با اتکاء به منابع انسانی و مادی خویش از صد دام حادثه جسته و اکنون به گرانیگاه تحول واقعی و عمیق در ایران تبدیل شده است. تحولاتی که بنا به ماهیت قرون وسطائی رژیم راهی به جلو جز گذشتن از تمامیت این رژیم را ندارد، تحولاتی که به خرده ریزه های سفره ی انقلاب اسلامی خمینی و باندهای داخل این دسته ی دزدان چشم ندوخته، تحولاتی که زیر و بالای جامعه ی له شده ایران را به امیدی و نوری ساطع از یک آینده ی بهتر و انسانی تَر، رها از اختاپوس فاشیسم مذهبی، رها از بازار فروش کلیه و قرنیه و جنون، به دور از استثمار وحشیانه کارگران و روزمزدان ترسیم میکند.
آینده ای که برابری و تساوی حقوقی بین افراد فارغ از جنسیت و عقیده و مذهب و نژاد زیر بنا و پایه ی قرارداد اجتماعی است.
اکنون در این برهه ی بسیار مهم، در دورانی که هر روز آن با روز قبل تحولات شکل دیگری و سرعت بالاتری دارد، این راه حل سوم با تظاهرات بزرگ در بروکسل، واشنگتن، برلین، استکهلم در یک فاصله ی زمانی کوتاه مدت، صدای مستقل مردم ایران را در صحنه ی جهانی منعکس میکند. فریاد نه به تمامیت این رژیم با معرفی آلترناتیو شورای ملی مقاومت ایران به مثابه ی تنها آلترناتیو مردمی و دموکراتیک تکمیل میشود. سیمای ایران آزاد فردا در تظاهرات هموطنان در این شهرها کاملا واضح خواهد بود.
این صدای مردم ایران است که در اروپا و امریکا پژواک شعار های مردم ایران در داخل به گوش جهانیان خواهد رسید. در این مهم، کوشا باشیم.