محمد قرایی: کارگر، دانشجو، معلم، اتحاد اتحاد

 

آخوندهای ضد ایرانی حاکم بر میهن، برای ادامه بقای حکومت ننگین خویش، تا توانستند مردم را به گلوله بستند، شکنجه کردند و در زندان‌ها قتل‌عام نمودند. آن‌ها جوانان را به سمت اعتیاد و فحشاء کشاندند و در گرداب فساد و ناامیدی غرق ساختند. به‌رغم همه این تشبثات قیام و خیزش ادامه یافت.

مذبوحانه کوشیدند شعارها و حرکات را در کنترل خویش داشته باشند وازهمبستگی اقشار بپا خاسته با یکدیگر جلوگیری کنند. هزینه اتحاد و همبستگی را به اضعاف بالابردند؛ بی فایده بود و افاقه نکرد!

بنا به مجموعه دلایل در هفته‌ها و ماه‌هایی که گذشت، ورق کاملاً برگشت. بخصوص ایستادگی بی‌مانند کارگران نیشکر هفته تپه و فولاد اهواز که همچنان ادامه دارد، اثراتی برجای گذاشت و حاکمان را آچمز کرد و گیج و حیران ساخت. هرروز که گذشت شعارهای کارگران رادیکال‌تر و فریادها رساترشد.

 "ما کاوه آهنگریم، تن به ستم نمی‌دهیم" "بهشون بگیم بی پرده ما کارگریم نه برده" 

با درک دوران و مرحله انقلاب، کارگران خروشیدند که اهواز شده فلسطین مردم چرا نشستین!

 "نصر من اله و فتح القریب، مرگ بر این دولت مردم‌فریب."" نه تهدید نه زندان دیگه فایده نداره "

مقاومت و ایستادگی آن‌ها تا پای جان، جامعه را تکان داد. آلبرکامو یک‌بار گفته بود "همواره زمانی فرامی‌رسد که باید میان تماشاگر بودن و عمل کردن، یکی را انتخاب کرد؛ این معیار انسان بودن است"

 مردم آزاده و شریف و درعین‌حال در غل و زنجیر ایران پاسخ گفتند. و این‌چنین است که همبستگی و اتحاد در شعار و در عمل، جامه اجرایی به تن کرد. سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوس‌رانی تهران و حومه، از اعتصاب و تجمعات و تظاهرات کارگران فولاد اهواز و نیشکر هفت‌تپه حمایت کردند و خواهان آزادی معلمان، کارگران و دانشجویان زندانی شدند.
به مناسبت روز دانشجو، بیانیه‌ی شورای صنفی دانشگاه‌های کشور توسط دانشجویان دانشکده‌ی هنر دانشگاه هنر و معماری در همبستگی با کارگران، معلمان و رانندگان قرائت شد.

بازار اهواز در تصرف کارگران کارد به استخوان رسیده در سی‌امین روز اعتصاب با شعار آخوند شکن دانشجو کارگر اتحاد اتحاد به لرزه درآمد.

هم‌سنگر با کارگران و معلمان در روز ۱۷ آذر در دانشگاه سمنان، دانشجویی غرید و فریاد زد:"وقتی‌که هیچ تریبونی وجود نداره تا مردم بتونن حرفشون رو بزنن، جنبش دانشجویی باید صدای اقشار ضعیف باشه، باید صدای هفت‌تپه باشه، باید صدای اسماعیل بخشی باشه..."
دردانشگاه هنردانشگاه تهران درروز۱۶ آذر دانشجویان درحین رژه و پا کوبیدن، بصورت جمعی شعاردادند: " یک، دو، سه، نان... یک، دو، سه، کار... یک، دو، سه، آزادی..."

 روز- ۱۸ آذر- دانشجویان دردانشگاه تهران فریاد زدند از هفت تپه تا فولاد کارگر دانشجو اتحاد اتحاد. اسماعیل را گرفتند ماهمه بخشی هستیم. معلمان طی بیانیه ای ازکارگر و دانشجوحمایت کردند.

ختم کلام اینکه، کارگران، بازاریان، معلمان، دانشجویان، کشاورزان و سایر اقشار بپا خاسته درعمل روزمره به این نتیجه رسیده اند که بقول انقلابی فراموشی ناپذیرمعاصر چه گوارا، هیچ همزیستی مسالمت آمیزی بین یک گرگ ویک گوسفند امکان ندارد. گذر زمان و رنج وشکنج فرزندان رشید این خلق ستمدیده، ایران وایرانی را متحدتر و همبسته ترازهمیشه رودرروی آخوندهای غارتگر و وطن برباد ده قرارداده است. خون پاک شهیدان بخون خفته درجای جای میهن دررگ و پوست اقشار بپا خاسته به جریان افتاده است ودرد مشترک را فریاد میزنند. فریاد خلایق به آسمان است که زیربارستم نمی کنیم زندگی، جان فدامیکنیم درره آزادگی.

ریسجمهورفقید آمریکا، آبراهام لینکلن، لغوکننده قانون بربریت برده داری درجایی گفته بود: "مردم حق دارند در هرکجای دنیا که باشند در برابر حکومتی که نمی‌خواهند، بپا خیزند و آنرا به زیر کشند تا حاکمیتی که خود را لایق آن می‌دانند برپا کنند. این «حق» تنها نیرویی است که می‌تواند همه جهان را آزاد کند".

برای مردم ایران، زمان زمان برخاستن است. باتمام قوا درهرکجای جهان که هستیم به یاری کارگران، دانشجویان، معلمان، مال غارت شدگان، کشاورزان و سایراقشارستمدیده ایران بپاخیزیم.