رضا محمدی:‌ تعیین تکلیف

در شرایط کنونی که رژیم در حال فروپاشی است و هر بیشتر به زمان سرنگونی محتوم رژیم نزدیکترمی شویم، "همه چیزازسوی همه کس" در حال تعیین تکلیف می باشد.

قبل ازهرکس رژیم درمانده، که مردم با عبورازآن خواهان سرنگونی کلیت آن هستند، در درون خود بمرحله تعیین تکلیف نهایی رسیده است.

جناح اصلاح طلب و اصولگرا که هر دو خواهان تثبیت نظام جهل وجنایت ولایت فقیه آخوندی بوده وهستند و طی این سالها اصلاح طلبان حکومتی و یا آنهایی که خارج از گردونه قدرت، با شیادی و با نقاب تزور و ریا بر چهره، تماما به سرسپردگی ولی فقیه ارتجاع تن داده بودند، برای حفظ بقای این حکومت جنایتکار و وطن فروش به وحدت برای شدت عمل در برابرمردم بپاخاسته و با کنار گذاشتن جنگ های زرگری خود به تعیین تکلیف نهایی برای حفظ نظام با هرقیمت و دست زدن به هرجنایتی (بمانند گذشته، حال و آینده) رسیده اند.

تنها اشاره به یک نمونه ازفردی، که برای حفظ موقعیت خود ونظامی که وابسته و دلبسته به آن است، بسیار گویاست.
صادق زیبا کلام که عنوان پرطمطراق استاد وعضو هیئت علمی دانشگاه را یدک می کشد، چندی پیش درهنگامه قیام دی ماه ۱۳۹۶ بصراحت در مصاحبه ای آمادگی خود را برای کشتارمردم بی دفاع اعلام کرده بود.
وی دراین گفت و گو، درابتدا با دجالیت ازنفرت خود ازخشونت و جنگ و خونریزی، گفته بود، اما درادامه، بی تردید، اضافه می کند، که برای حفظ نظام و در دفاع از آن "بی درنگ" علیه مردمی، که مورد ظلم واقع شده و قربانی سیاست چپاول و فسادند، نه آب دارند و نه نان، دست به اسلحه خواهد برد. (نقل بمضمون).
با چنین اعترافی صریح، ازجانب کسی است که خود را فرهیخته و اهل علم و دانش و بحث و پایبنبدی به مفاهیم دموکراسی، جامعه مدنی و مردمسالاری دینی (البته به تعریف آخوندی آن) می داند، می توان بخوبی درنده خویی شکنجه گران و قاتلینی که با جنایات خود دراین نظام به مال و مقام رسیده اند و با ارتزاق ازسفره خونین رژیم، سیراب شده و سرنوشتشان به حفظ بقای رژیم گره خورده است، را دید.
 همچنین طی قریب به ۴۰ سال است که "همه با هم" برای نابودی جدی ترین و پایدارترین نیروی مقاوم، مصمم به تغییر و براندازی وهماورد رژیم، یعنی سازمان مجاهدین خلق ودیرپا ترین ائتلاف سیاسی، شورای ملی مقاومت ایران، این گنجینه ارزنده ملی و میهنی، ازهیچ جنایتی فرو نگذاشتند و تا زمان سرنگونی نیزاین جنایات قطعا ادامه خواهد داشت.

درعرصه بین المللی نیز با پایان یافتن سیاست مماشات وهمدلی و حمایت ازقیام مردم درداخل، امید به تغییر و سرنگونی رژیم، بعنوان پدرخوانده تروریسم بین المللی و سرمنشاء بنیادگرایی اسلامی و مهمترین عامل بی ثباتی درمنطقه، هرچه بیشترشده و جامعه جهانی با اتخاذ سیاستی قاطع و کارآمد، که مقاومت ایران سالها به آن فراخوان داده بود، می رود تا با این رژیم تعیین تکلیف نهایی خود را بکند.

اما جالب تر ازاینها، فراخوان مزدوران قلم کش رژیم درخارج ازکشور، چه درکسوت شاعر، وکیل مبارز، زندانی سیاسی تواب، یا برنامه ساز رادیویی و تلویزیونی و ماموراجیرشده مقاله نویس و افراد و سازمانهایی که درارتباط مستقیم با مزدوراجاره ای وزارت اطلاعات علیرضا نوری زاده، ازجمله سکولار دمکرات ها، رضا پهلوی و چپ های خط امامی و منفعل وچند بی هویت دیگر (همه با هم) با کد وزارت اطلاعاتی"فرقه رجوی" و"چلبی خواندن مجاهدین"، به تعیین تکلیف کردن "با مجاهدین و شورا" حتی پیش ازتعیین تکلیف با رژیم می باشد.
 
ناگفته پیداست که چنین خواسته ای دراصل مهرتائیدی است براین اعتراف آشکار آخوند جنایتکارفلاحیان وزیراسبق وزارت اطلاعات، مبنی به بکارگیری ماموران وزارت اطلاعات درپوش خبرنگار، افراد بظاهرمستقل و اپوزیسیون های دست ساز بوقت مقتضی و بفرموده، که با نشراکاذیب واتهامات آخوند ساخته، برای بی اعتبار نشان دادن مجاهدین ومقاومت، وارد عمل می شوند.

بطورمثال قلم کشی بی مقدار، که اخیرا درباره مجاهدین فراوان داد سخن می دهد، درچندین مقاله غلط گویی هایی بسیاری در باره مجاهدین کرده و خواستار"تعیین تکلیف با آنان"، شده بود.

وی که به اعتراف خود، درازای گرفتن پول، برای تلویزیون "ایران فردا" متعلق به مزدوراجاره ای علیرضا نوری زاده، برنامه می ساخته، تا بخشی ازهزینه های زندگی اش را ازطریق پولهای طیب و طاهر ارسالی ازسوی وزارت اطلاعات تامین کند با دنائت و بیشرمی، تنها بلافاصله یک روز از افشای توطئه بمب گذاری درمراسم سالیانه مقاومت در پاریس، درحالی که ریزاطلاعات و اخبارمربوط به خنثی شدن آن با مشارکت سرویسهای اطلاعاتی ۴ کشور اروپایی هنوز بخارج درز نکرده بود وحتی رژیم نیزبا تاخیرچند روزه با رفع مسولیت ازخود به آن عکس العمل نشان داده بود، "بی درنگ"، مجاهدین را متهم به این بمب گذاری کرد و آشکارا نمک گیر بودن و سرسپردگی و ارتباط تنگا تنگ خود با دستگاه اطلاعاتی را نشان داد و باردیگریاد لجن پراکنی خمینی دجال، پدرمعنوی اش، که گفته بود "مجاهدین خود خودشان را می کشند وما را متهم می کنند" و یا اتهام بمب گذاری درحرم امام رضا ازسوی ولی فقیه ارتجاع به مجاهدین، بفاصله زمانی بسیارکوتاه ازطریق انتشاراطلاعیه ای که متن آن از پیش تهیه شد بود (عجب شباهتی)، را دوباره دراذهان زنده کرد.

البته تعیین تکلیف کردن با مقاومت و مجاهدین دراین شرایط، که آلترناتیوسازی بعنوان سرگرمی و بازیهای کامپیوتری برای اظهار وجود ازسوی افراد وجریانات سیاسی منفعل وبغایت مشکوک، که هر روزه دربازارآشفته ومسموم دنیای مجازی مانند قارچ سبز وبا وزش بادی که واقعیت عینی و عملی و بها دادن سنگین مبارزه را بر گونه آنان می نوازد، محو می شوند و پوشالی بودن ادعای مبارزه شان را اثبات می کند، بسیارکار پسندیده و نیکویی است، هرچند که زحمت خود می برند، چرا که مجاهدین بخصوص قبل ازهرکسی"خود با خود" صادقانه تعیین تکلیف کرده اند و بهای آن را نیز تمام و کمال تا به امروز وبا جنگ صد برابربرای آزادی مردم میهنشان تا سرنگونی رژیم ضد بشرآخوندی پرداخته و خواهند پرداخت.

مجاهدین بارها و بارها اعلام کرده اند که درپی قدرت نبوده و نیستند اما این را حق خود می دانند که بعنوان یک سازمان انقلابی، در پی مشارکت در روند سیاسی برای تحقق یافتن حاکمیت مردم وحکومتی برپایه و اساس جمهوری، یعنی نفی هرشکلی ازدیکتاتوری ازجمله "شیخ وشاه" باشند.

این نه حرف امروزمجاهدین بلکه،بطورنمونه، آقای مسعود رجوی رهبرمقاومت درسال ۱۳۷۰ در مصاحبه ای رادیو و تلویزیونی درپاسخ به این سؤال که اگرمردم درایران شما را نخواستند، چکارخواهید کرد، درپاسخ می گویند که جای هیچگونه نگرانی برای ما نیست، ابتدا این که ما هم مانند دیگراحزاب و سازمان ها در ایران آزاد فردا برنامه های مشخص و مدون خود را دریک انتخابات سالم و آزاد، درمعرض انتخاب مردم خواهیم گذاشت وچنانچه نتوانستیم رای کافی را کسب کنیم، بعنوان اپوزیسیون همچنان به فعالیت های سیاسی خود ادامه می دهیم تا حق حاکمیت مردم بطورکامل اعمال شود. (نقل بمضمون)
همچنین فراخوان رهبرمقاومت به افراد مستقل، سازمانها و احزاب سیاسی به تشکیل جبهه همبستگی ملی با سه پیش شرط اساسی: نفی دیکتاوری ولایت فقیه با تمامی دسته بندی های درونی، جدایی دین از دولت و حق حاکمیت مردم درسال۱۳۸۱ و بازفراخوان آن درسال ۱۳۸۸، فرصت خوبی برای راست آزمایی و صداقت مدعیان مبارزه با رژیم بود. کسانی که انحصار طلبی، تمامیت خواهی و قدرت طلبی مجاهدین را دلیل نپیوستن خود به این جبهه تاریخی عنوان کردند، درحقیقت قبل ازهرکس به خود دروغ می گویند.

درپس پرده این گونه تعیین تکلیف کردن ها با مقاومت که با خراب کردن چهره وشیطان سازی همراه است، بخوبی می توان ردپای رژیم را دید.

اگربه صحنه سیاسی مبارزه با رژیم آخوندی درطی بیش از ۳۰سال گذشته بخوبی دقت شود، بطورقطع نقش بی بدیل و بی همتای مجاهدین و شورا برجسته و کارنامه آنان درتمامی عرصه ها ی مبارزه بسیاردرخشان می نماید که جایی برای هماوردی و عرض اندام کردن مدعیانی با چنته خالی نمی گذارد.

درهرسرفصلی و هرزمانی و درهرفرصت ومکانی، هنگامی که بسیاری ازمدعیان امروزین آلترناتیو یا غایب بودند و یا این که درخط امام اسم نویسی کرده و زیرعلم اصلاحات پوشالی سینه می زدند، این مجاهدین بودند که با درک صحیح ازماهیت ضد انسانی و ضد مردمی رژیم و مرزبندی قاطع خود با فدا وصداقت و اتخاذ سیاستهای اصولی دربرابرآن، دمی از مبارزه برای سرنگونی دست نکشیدند و رژیم را در تمامی جبهه های مبارزه به چالش کشیدند. این نه زیاده گویی که بسا کم گفتن است.

با توجه به حقیقت وحقانیت مبارزه سهمگین در برابر رژیم که مجاهدین و شورای ملی مقاومت ایران در خط مقدم آن بوده و پس ازاین نیزخواهند بود و همچنین تثبیت شورا بعنوان جدی ترین آلترناتیو درسطح بین المللی با تشکیلات منظم و برنامه مدون پیشرو برای ایران آزاد فردا با برنامه ۱۰ ماده ای ازجمله تضمن حق حاکمیت مردم، رفع تبعیضات و لغو اعدام و غیره که بارها توسط خانم مریم رجوی رئیس جمهور برگزیده مقاومت برای دوران انتقال در برابر افکارعمومی دنیا اعلام شده، معنای تعیین تکلیف با مجاهدین و مقاومت چیزی نیست مگرتن دادن به همین رژیم.
 
با شناخت کافی ازمقاومت و همچنین مجاهدین طی این سالها، می توان بصراحت گفت که تمامی هم وغم مجاهدین ومقاومت سرنگونی، سرنگونی و سرنگونی بوده و جز با رژیم آخوندی با هیچ فرد و جریان دیگری سرجنگ و نزاع نداشته و ندارند، اما به ضرورت و درمقام دفاع ازخود، در برابر زبان ها و قلم هایی که به لوش و لجن آخوندی آلوده اند و کسانی که با ترک جبهه مقاومت برای نزدیکی و خوشایند ملایان جنایتکار، مدعی مجاهدین می شوند و بسوی آنان لگد پراکنی می کنند، هیچ ابایی نداشته و پس ازاین نیزنخواهند داشت.

مقاومت هیچگاه شروع کننده جنگ سیاسی، با گروهها وجریاناتی که بزعم خود "هم با رژیم می جنگند و هم با مقاومت ومجاهدین"، نبوده اما زمانی که دم خروس این گونه ژستهای توخالی و قمپز درکردن ها از زیرعبای رژیم آخوندی آشکارا بیرون می زند، بجرات پایان دهنده خوبی برای برملا کردن و افشای خط وخطوط وزارت بدنام اطلاعات آخوندی بوده وخواهند بود.

در خاتمه به کسانی که با قیام مردم و کانونهای شورشی در داخل کشورهیجان زده شده اند، باید گفت که اولا آرامش خود را حفظ کنید وثانیا اگراهل خطر و ریسک کردن و بها دادن و مبارزه تمام عیارهستید، درنگ نکنید، این گوی و این میدان.
اما چنانچه جوگیرشدید و در کل این کاره نیستید و تنها بفکرفرصت طلبی هستید، با مدد ازغزل خواجه حافظ شیرازی خطاب بشما می گوئیم که:
 
ای مگس، عرصه سیمرغ نه جولانگه توست،
عرض خود می‌بری و زحمت ما می‌داری.

با امید به پیروزی مردم ایران