رحمان کریمی: گفتاری در باب وقایع اتفاقیه

امسال مراسم فستیوال عظیم، با شکوه و خیره کننده ملل مقاومت همیشه سرفراز ایران در موقعیت و شرایط ویژه یی با نظم و جلال بیشتر از سال های پیش برگذار شد با ویژگی های خاص هم از جهت داخلی و هم جهانی.

رژیم سفاک سرکوبگر و تروریست پرور حاکم در حالیکه در اعماق فساد و بحران های مزمن ناعلاج غوطه می خورد، در محاصره قیام آفرینان شهرهای ایران به نفس نفس افتاده است. تعطیلی و بیرون ریختن بازاریان محترم یک نقطه عطف تاریخی ست که انقراض سلسله منحوس خمینیسم را نوید می دهد. عناصر صاحب مقام دشمن اصلی یعنی رژیم بر خلاف معاندان دشمن تبار خارج کشور، بارها و بارها بر حضور برانگیزانندهٌ کانون های شورشی؛ معترف شدند. ما که آخر عمری خُل نشده ایم که مثلا از سر مداهنه، مقاومت ایران را تنها آلترناتیو عنوان کنیم. هرچند چیزی که عیان است حاجتی به بیان ندارد اما همچنانکه ایران زمین فرزندان دلاور کم ندارد، متأسفانه خائن و فرصت طلب مقطعی هم کم نیست. پیش از مراسم ویلپنت، خواندیم که چگونه شازده آرزوی سلطنت به دل در مصاحبه با «بلومبرگ» چه دسته گلی تقدیم رژیم کرد و چه دسته گلی برای آبروی خود به آب داد. بنا به اعتراف روزنامه «جمهوری اسلامی» ارگان اصلاح طلبان قلابی، اصولگرایان (البته توسط وزارت اطلاعات) تعداد بسیار قلیلی از مأموران لباس شخصی میان تظاهرکنندگان می فرستند تا شعار بدهند: «رضا شاه روحت شاد»؛ یعنی شازده! اینهم دسته گل ما به شما؛ یعنی معامله یی بی قرارداد اما پایا پای. اهل بخیه می فهمند که غرض رژیم، سایه انداختن بر ویلپنت و به ویژه بانوی قهرمان ایران خانم مریم رجوی بوده است. از آن جهت که رژیم هرگز از آقا رضا ترسی نداشته و ندارد. تنها در مقاطع حساس دوست دارد که او نقش هوو را بازی کند که در این نقش هم بس ناشی و به کاهدان زن از آب درمی آید. از دیگر معاندان و جیره خواران ریز و درشت رژیم درمی گذریم که آنقدر نازل و ناتوان هستند که ارزش توجه ندارند.
 طشت توطئه تروریستی رژیم فاسد تروریست پرور علیه ویلپنت، از بام جهان به فرق خامنه یی و نظام متزلزلش فرود آمد. اینک همگان در جریان و تعقیب ماوقع شکست خورده هستند و اینجا نیازی به بسط ندارد خاصه اینکه کمیسیون همیشه بیدار و ناظر امنیت و ضد تروریسم شورای ملی مقاومت ایران به موقع جزئیات امر را به اطلاع افکار عمومی ایرانیان و جهانیان خواهد رساند. نهایت نکته یی که برای من کاملا محسوس و مطمئن هست اینکه رژیم در سوک و تنگنای بحران های داخلی و خارجی به امیدی دست بدین ریسک جنون آمیز زده است. طراحان توطئه تروریستی، مسلما هدف اول و اصلی شان، قهرمان خستگی ناپذیر تاریخ معاصر ایران خانم مریم رجوی و میهمانان عالیقدر ایشان امثال آقای رودی جولیانی بوده است. به خیال خام خود می خواسته اند یکجا قال قضیه را برکنند و خیالشان را هم از حیث داخل و هم خارج راحت کنند. آنها مسلما تصور لورفتن را نکرده بودند؛ که اگر کرده بودند، دیپلمات تروریست را وارد صحنه نمی کردند. چه عامل و محاسبه یی رژیم را ناچار بدین توطئه کرده است؟ پاسخ اینکه برای ملایان با توجه به قیام روز افزون مردم ایران و حمایت های نیرومند خارجی از خانم مریم رجوی و مقاومت ایران به عنوان آلترناتیو توانمند و پوینده، قطعی شد که سرنگونی حتمی ست و جایگزین هم معلوم. آمدند تا جایگزین را بردارند هم بقای خود را تأمین کرده باشند و هم ملت ستمدیده را بی امید و تکیه گاه و هم آب سردی روی دست دولت ها ریخته باشند که ناگزیر به کنار آمدن با ما هستید. تکرار می کنم که رژیم خوب می داند از شازده که عمری نه لای پنبه بل پر قو بزرگ شده است، بخاری برخاسته نیست.
 و اما آخرین سخن در این نوشتار باز هم در باره پسر محمد رضا که سال هاست ادعا می کند که می خواهد سلطنت کند و نه حکومت. معنی این حرف در عرف فرهنگ سیاسی بشری این است که پادشاهی که نخواهد مثل رضا خان و محمد رضا هم سلطنت کند و هم حکومت، اولین شرط آن این است که در امور احزاب و سازمان های سیاسی دخالت نکند و به دولت واگذارد. اگر میان دولت و احزاب اپوزیسیون اختلاف لاینحل پیش آمد، پادشاه بی طرفانه پا در میانی کند برای حل اختلاف. شازده و مشاورانش از هم اکنون چنان هوای حکومت کردن در سر دارند که مقابله خصمانه و به شدت کینه توزانه با بزرگ ترین و فداکارترین و دینامیک و فعال ترین اپوزیسیون ایران را وظیفه خود قرار داده اند تا آنجا که چشم بسته خود را نماینده ملت جا می زنند که مردم رژیم را بر مجاهدین ترجیح می دهند!!!. تکلیف آدمی چیست که این شازده هم دموکرات است هم سکولار و هم سلطنت کن و نه حکومت. او اگر ذره یی شرم و انصاف داشته باشد باید روی این توطئه تروریستی اخیر علیه مریم قهرمان و مقاومت ایران تأملی کند.
 بر اساس وقایع و روند سیاسی، مقاومت ایران هرگز ابتدا به ساکن، جز دشمن اصلی؛ هیچ جریان و عنصری را مورد حمله سیاسی قرار نداده است مگر آنگاه که با بی انصافی مورد حمله قرار گرفته باشد.