ناهید همت آبادی: بی چون و چرا

مذهب تحریف شده ی هزاروچهارصد ساله ای که طی چهل سال نیز با کارچاق کنی ”بنّایان تاریخ !!؟“ و بواسطه ی خلیفه ی خونخوار ارتجاع و وحوش هار مارک دار ـ ابتدا ناباورو پنهان برای اکثر مردم رنجدیده از ستم شاهی و با امید حصول مدینه ی فاضله بر زمینه وعده های آخوند پلید مزور، اینک اما عیان بر همگان ـ بر مردم ایران تحمیل گردید، حالا که با اعتراضات و خیزشهای فزاینده ی مردم بجان آمده در سرتاسر میهن، تخفیف مماشات امریکا با عمامه داران و تبعیت نسبی اروپا از آن همراه با تغییر شرایط منطقه، موقعیت رژیم بنیادگرای آخوندی را یکجا درهم ریخته و هیولای قرن را یکسر در آستانه ی غروب بی سحر و سقوط محتوم قرار داده گرچه بی ضرورت توضیح نیز میتوان علل توسل افسارگسیخته ی ملایان جنایتکار را به افزایش سرکوب و اعدام و اقدامات هزارباره ی آنها در گسترش تحرکات و تبلیغات شیطان سازی علیه مجاهدین که پدیده ای نه دیروزی و امروزی، بلکه وحشت چهل ساله ی ملایان از وجود و حضور مجاهدین است بخوبی درک نمود، معهذا علم کردن مجدد یک موجود روانی و هزارباره نشخوار ”شکنجه و ظلم مجاهدین“ از زبان او نشانه ی دردناکی از هراس و عکس العمل ناگزیر رژیم منفوریست که مقاومت سازمانیافته سراسری و مجاهدین بی تردید استوار را رودرروی خود داشته و با آنکه بیش و به از همه کس میداند که بکارگیری عناصری از این دست نیز روند سرنگونی پیش رو را هرگز از پیشروی باز نداشته و شرایط حاد و هولناک اقتصادی و اجتماعی گریبانگیر مردم ایران همراه با فعالیتهای غول آسای سیاسی مقاومت در خارج، فرارسیدن ساعت صفر سرنگونی را با سرعتی شتابنده ضروری و تثبیت کرده و پیش میبرد، با اینحال آویختن به بوته خاری در بیابان و دیوانه ای در فرنگستان نیز سخن پراکنی مأیوسانه ی آدم وامانده ایست در بیابان با خود از وحشت تاریکی و کوبیدن بر طبل گنده ای توخالی.

و دیگر اینکه تحرک رژیم در جذب ایرانیان غیر سیاسی و سرخورده از شرایط جاری به منظور تزریق سَم نومیدی و یأس در آنان تا عدم نزدیکی یا حضورشان در کنار مقاومت برای سرنگونی غاصبان ایران و قاتلان مردمان این سرزمین و جهان را نیز بگمانم باید علاوه بر گزیدگی بزرگ عمامه داران و باندهای تبهکارش از حضور یکپارچه ی مجاهدین در آلبانی که با انتخاب مسئول اول جدید سازمان به مرحله نوینی از انسجام تشکیلاتی وآرمانی نایل شده اند، در بلوغ روزافزون خیزشهای مردمی و دانشجویی و گسترش فعالیتهای مقاومت در داخل کشور دانست که بطور طبیعی ایرانیان غیرسیاسی سرخورده ی غربت نشین را نیز با امید و عزم سرنگونی قرین به یقین رژیم بنیادگرای هار بسوی مجاهدین جذب و به حضور در کنار مقاومت سراسری ترغیب خواهد نمود و اینهمه و نه جنگ خارجی ـ که رژیم با شارلاتانیزم آخوندی پیوسته خطر آنرا طی سالها تبلیغ کرده و میکند ـ،حادترین مسأله ی رژیم پلیدی بوده و هست که میلیاردها دلار سرمایه مردم و میهن را صرف شیطان سازی و عرضه ی چهره ی کریه خود بنام مجاهدین نموده و مینماید تا در خواب پنبه دانه شاید انگیزه واتکای مردم به مقاومتی که سرچشمه ی جوشان آن در اشرف سوم همچنان خروشان و در تکاپوست را سلب نماید. تیری که سالهاست برخلاف خواست حکومت جلادان کمانه کرده، و بر سر سنگ آسا و عمامه های سفید و سیاه تبهکاران آوار گشته است.