مجتبی قطبی: درخواست جایزه به قاتلان ۶۷، نمایش هراس آخوندها از سرنگونی

آخوند جنایتکار احمد خاتمی در نمایش جمعه بازار به کسانی که به فرمان خمینی به قتل‌عام مجاهدین دست زدند باید مدال داد.

به نظر میرسد برگزاری گردهمایی بزرگ مقاومت در پاریس بدجوری به ملاج آخوندهای جنایت‌پیشه حاکم بر ایران خورده است، تب مرگ آنها را آنچنان فراگرفته که به هذیان‌گوئی افتاده‌اند.

پس از آنکه علی فلاحیان، با وقاحت تمام و با لحنی مشمئزکننده و با خنده‌های شیطانی خود، بی‌شک ناشی از همین عارضه، به قتل‌عام ده‌ها هزار از مجاهدین خلق و مبارزان آزادی در سال ۶۷ اعتراف کرده بود، امروز نیز آخوند جنایتکار احمد خاتمی به دفاع از این جنایت بزرگ تاریخ پرداخت،

وی در یک واکنش هراس آلود نسبت به همایش بزرگ مقاومت در پاریس، آنهم پس از گذشت ۲۰ روز، در نمایش جمعه‌بازار امروز ۳۱ تیر ۹۶ با سوز و گداز و متهم کردن فرانسه از تروریسم گفت:‌ از این مناسبتها می‌خواهیم وارد اولین تحلیل بشم و آن همایش (مجاهدین) در فرانسه است که نفس اجازه دادن به اینکه.. در آنجا همایش بگیرن، این حمایت عملی از تروریسم است. متأسفانه فرانسه با استفاده از این مهره‌های سوخته و نیز موضعگیریهای دیگرشون نشان داد که در عرصه سیاسی عقب مانده است. ...
اسم این همایش، عملاً یعنی مهر و امضاء بر ترور اینها گذاشتند. ... آنوقت به اینها شما مجوز همایش میدید، آنوقت بعضی‌ها هم در داخل تو سایتهاشون جای جلاد و شهید رو عوض می‌کنند.

لازم به یادآوری است که این آخوند جلاد سال گذشته نیز ضمن ستایش از فتوای سرجلاد خمینی، اعدامهای سال ۶۷ را ستوده بود و گفته بود: “آنچه امام راحل در سال ۶۷ صورت داد کاری فقهی، قرآنی، ‌انقلابی و خدمتی بزرگ به ملت مسلمان ایران بود. او که ظاهرا از چهره کریه و قاتلانه خویش اگاه شده بود افزوده بود: «رسانه‌های غربی عکس‌های فتوشاپی علیه بنده درست کردند که خودم هم در خواب ببینم وحشت می‌کنم».

او در ادامه هذیان‌گوئی امروز ادامه داد که برخورد با اینها و کندن کلک (مجاهدین) از کشور، از عملیات صالح ارزشمند امام راحل عظیم الشان بود و همه آنها که فرمان را عمل کردند، باید مدال داد به اینها. ... نه این‌که بیان تو سایت هاشون جای جلاد و شهید را عوض کنند. امروز اگر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی موشک زد به دیرالزور به داعش، همه میگن بارک الله، داعش آن روز اینها بودند، توبه کنند آنهایی که در سایت هاشون جای جلاد و شهید را عوض کردند».

از این اراجیف گوییهای حاکمین تهران میتوان، فقط و فقط به این استنباط رسید که آنها سایه سرنگونی را بر بالای سر پوک و بی‌مغز خویش احساس می‌کنند و عرصه را به آنها عمیقا تنگ شده است، والا چرا تاکنون هیچکدام از این بیماران و جنایتکاران حکومتی با این صراحت امروزی به این «جنایت تاریخ» اعتراف نکرده بودند و به آن نپرداخته بودند.

این اعترافات علاوه بر آنکه نویدبخش سرنگونی قریب‌الوقوع رژیم است، می‌تواند به همراه نوار صوتی جلسه حسینعلی منتظری با مجریان اعدام‌ها که در آن وی اعدام‌ها را «بزرگترین جنایت» می‌خواند، در هر دادگاه بین‌المللی برای محاکمه این جنایتکاران کافی باشد،