مهرداد هرسینی:‌ باخت - باخت هر دو جناح در نمایش انتخابات

خامنه ای زهر خورده و طلسم شکسته کمر بسته تا یکبار دیگر دست به اجرای دو نمایش تحت نام «انتخابات» بزند. به یقین صرف برگزاری چنین نمایشات حکومتی در پرتو «مهندسی انتخابات» که از یک سال پیش زمینه های آن را شخص وی بهمراه سپاه پاسداران و اوباش بسیجی آماده کرده اند، نه از سر خیر و صلاح برای جامعه و ضریب زدن به روند تحولات دمکراتیک و حقوق حقه مردم میهن مان است، بلکه صرفا برای حفظ  «کلیت نظام» و خرج آن برای «طرف های خارجی» بویژه ابواب جمع سیاست مماشات می باشد.
لذا از این منظر شرکت در چنین نمایشاتی که قرار است با آن نخ نبات رژیم یعنی همان دیکتاتوری هار مذهبی و بنیادگرا سفت تر و به تبع آن سرکوب، ترور، بلوا و فقر و فلاکت و بحران های شدید اقتصادی و مالی افزایش یابد، محکوم است. خواست مردم ایران در یک جمله نهفته است و آن  «نه به دیکتاتوری مذهبی» و آری به  «حاکمیت مردمی حقوق بشر و دمکراسی».

این جوهر و مضمون تمامی رنج و تلاش و خون جگرهایی است که فرزندان ما در هیبت مقاومت ایران، در هیبت مجاهدان آزادی در اشرف قهرمان، در زندان لیبرتی و یا در سیاهچال های قرون وسطایی رژیم و نیز تمامی کسانیکه دل در گرو یک ایران آزاد، بردبار و دمکراتیک دارند، می باشد.
همچنین با نیم نگاهی به صحنه رقت بار این دور از نمایشات که بواقع بهترین تفسیر برای آن همان  «میدان جنگ گرگها» می باشد، بخوبی درمی یابیم که ولی فقیه با تمامی اهرم های ریز و درشت حکومتی و با تمامی ابزار قدرت از صدا و سیما و رسانه ها گرفته تا ارگان های سرکوبگر سپاه، بسیج، اطلاعات و لباس شخصی ها، به میدان آمده است تا یکبار دیگر و بقول خامنه ای «برای 4 سال آینده» به همان سیاست انقباض و بستن شریان های سیاسی و اجتماعی جامعه ادامه دهد.

وی از ماه ها پیش طرح مهندسی خود را با مضمون  «فتنه چهارم » استارت زد و بدین سان به خودی ها و ناخودی های نظام  «نقشه راه » برای ریل گذاری این دور از نمایش انتخابات را روشن نمود. در این رابطه آخوند جنتی، دبیر دست پروده ولی فقیه در شورای نگهبان می گوید:  «خدا نیامرزد آن کسانی را که آرا را در سال 88 زیر سؤال بردند؛ … یک‌مرتبه با ادعای تقلب، 8 ماه کشور را به آشوب کشیدند و به قولی خسارات این فتنه از خسارات 8 سال جنگ تحمیلی، کم‌تر نبود؛ چراکه در داخل مملکت زلزله‌ای ایجاد کرد». (خبرگزاری سپاه پاسداران، فارس 5 بهمن 1394)

ترجمان این جملات همان اعتراف به هراس رژیم از عنصر اجتماعی و خیزش عمومی علیه دیکتاتوری مذهبی است. خامنه ای که یکبار ضرب شست این چالش را خورده، بخوبی دریافته که این سیل بنیان کن، اگر به خیابانها بریزد و اگر با عنصر مقاومت سراسری و مجاهدین خلق چفت شود، آنوقت نه از  «تاک» نشانه ای خواهند ماند و نه از «تا کنشان».
سخن از سیلی خروشان است که با خود همان شعار ملی «مرگ بر اصل لایت فقیه» را به خیابان ها سرازیر نمود و برای همیشه به جهانیان و بویژه بی عملان در دنیای سیاست و وادادگی نشان داد که آری «می توان و باید این رژیم را سرنگون ساخت».

دراین راستا است که بسیج گسترده بیش از 250 هزار تن از نیروهای سرکوبگر رژیم در آستانه نمایش انتخابات معنی و مفهوم واقعی خود را می یابد. بسیجی که از ماه ها قبل در خفا براه افتاده و از روزهای گذشته ضمن فیلتر گسترده شبکه های اجتماعی، تلفن، موبایل و اینترنت، اکنون با حضور گسترده عوامل نیروهای سرکوبگر انتظامی در معابر و خیابان های شهرهای مهم کشور، چهره واقعی یک حاکم خون ریز وجبار را برای حفظ  «تاج و تخت» به نمایش گذاشته است.
در این رابطه ی پاسدار ساجدی نیا، سرکرده نیروهای سرکوبگر رژیم در تهران می گوید «پلیس پایتخت در زمان تبلیغات نامزدهای انتخاباتی با هواداران جناح های سیاسی که اقدام به برگزاری میتینگ و یا هرگونه تنش و درگیری کنند، بر اساس قانون برخورد می‌کند. همزمان با آغاز تبلیغات نامزدهای انتخاباتی در سطح شهر تهران، پلیس پایتخت به صورت کامل و صد در صدی آمادگی برقراری امنیت در شهر تهران را دارد». (خبرگزاری حکومتی مهر 3 اسفند 1394)
برخورد قانونی نیز ترجمان همان آماده سازی زندان ها و کهریزک ساختن برای شکنجه، قتل و تجاوز به دستگیر شدگان می باشد که نمونتا در قیام سال 88 بکرات مورد استفاده ارگان های امنیتی و اطلاعاتی رژیم قرار گرفته بود.

اما در فرای تمامی این نکات باید اذغان نمود که نه ولی فقیه و نه باند رفسنجانی – روحانی از این جنگ و جدال پیروزمند بیرون نخواهند آمد. صرفنظر از اینکه نتیجه این دور از نمایش انتخابات چه باشد و اینکه کدام جناح بر دیگری برتر گردد، به یقین می توان پیش بینی کرد که نظام آخوندی و بویژه شخص ولی فقیه در فردای انتخابات پوشالی بسیار ضعیف تر و شکننده تر خواهد بود؛ زیرا این دور از نمایش انتخابات به «کور شدن» نظام راه برده است، در حالیکه فلسفه ورود شخص خامنه ای به این میدان تنها «برداشتن زیر ابروی» نظام بود. کور شدن بدان معنا که اکنون موضوعی بنام «شخص و جایگاه ولی فقیه» در این دور به محور تمامی جنگ و جدال ها میان دو باند رژیم تبدیل گردیده است. سخن از جنگ و جدالی است که یک سر آن نیز به دنبال راه انداختن «بساط شورای رهبری» و سر دیگر آن «حفظ خامنه ای» و ادامه این وضعیت بحرانی است. لذا براین منطق می توان گفت که هردو جناح درگیر در این بازی، تن به باخت داده و در نهایت این مردم و عنصر مقاومت مردمی است که از این واقعه پیروز مند بیرون خواهند آمد.

خامنه ای پیش از مرگ به عینه دید که آن ته مانده «هیبت رهبری نظام» نیز طی این چند ماه گذشته از بین رفت و دود شد و باز تجربه کرد که چگونه از طرف نزدیک ترین یار و رفیق 50 ساله اش، سکه یک پول گردید. به یقین این با این اوصاف است که می توان گفت، این «رهبر» دیگر برای نظام آخوندی رهبر بشو نیست.

باخت جناح مقابل نیزهمان شکست برای ورود فله ای به دو مجلس حکومتی و خبرگان نظام است که از سوی ارگان وابسته به بیت خامنه ای یعنی شورای نگهبان مورد جراحی و حذف گسترده قرار گرفت. به تبع آن نیز طرح «برجام ملی» که از سوی آخوند روحانی اعلام شده بود، اکنون به بایگانی دیگر شکست های زنجیره ای نظام افزوده و بدین سان مهر تائیدی بر نتیجه باخت – باخت هردو جناح خواهد شد.
به قول خانم رجوی:  «بحران در این رژیم که پس از عقب‌نشینی ناگزیر از بمب اتمی تشدید شده، امروز به رأس حاکمیت رسیده است. هژمونی و سیطره خامنه‌ای در درون نظام مخدوش و تابوی به چالش کشیدن و طرح موضوع جانشینی او شکسته شده و به یک کشاکش روزمره علنی تبدیل شده است... به این ترتیب بعد از برجام، برخلاف برخی انتظارات در غرب، خامنه‌ای با تشدید سرکوب داخلی و لشکرکشی به سوریه و تلاش برای حفظ هژمونی بر مجلس و خبرگان ارتجاع، مذبوحانه تلاش می‌کند از سرنگونی رژیم جلوگیری کند؛ اما این نمایش برنده‌یی در درون رژیم ندارد و تمامیت رژیم بازنده آن خواهد بود. هم خشم و انزجار مردم از آخوندها و هم مخاصمات درونی آنها عمیق‌تر و تشدید می‌شود».