پرویز خزایی: چه کسی از مجاهدین خلق ایران میترسد؟

با الهام از عنوان نمایشنامه "چه کسی از ویرجینیا وولف میترسد" اثر ادوارد آلبی.

چند روز پیش، بهمراه یکی از یاران مسئول در مقاومت که مهمان ما بود، با ذکر و جمع آوری، و ایضا جمع و ضرب و تقسیم فعالیت های داخل و خارج کشوری دولت ولایت مطلقه و خلیفه خامنه ای، و دم دستگاه سیاسی- اجتماعی- امنیتی تبلیغاتی اش، به آماری دست یافتیم که حیرت آور بود، آنهم برای رژیمی، که در بوقهای جمیع رسانه های داخل کشور- ایضا در سایت های مستقیم خارج کشوری اش- چون اینترلینک و دیدبان، و سایت های غیر مستقیم اش که در آن ها حدود ده تا پانزده شبدر قلی مرتب قلم میزنند- مرتب میوزد و نقاره میزند که سازمان مجاهدین و شورای ملی مقاومت متلاشی و تمام شده اند. باری حاج گشتاپو، که با اتکا پوشالین به این قافله فشل اندر فشل، میخواهد این ادعای زوار در رفته را برای روحیه دادن به دستگاه فاسد و سرکوبگر خود جا بیاندازد، ببینید یک قلم سیاهه فعالیت های سالانه و روزانه اش- به حساب و کتابی که خودش نشر و بروز میدهد- به چه شرح است:
1.    در بخش وزرات واواک و گشتاپو یک اداره کل بنام اداره نفاق ( او به مجاهدین منافقین میگوید) که سر به هزاران کارمند ثابت و مامور گشت و هزاران مزد بگیر خبر چین و جاسوس میزند، در این اداره نفاق، نه تنها مجاهدین بلکه تک تک هواداران و فعالان این مقاومت همه پرونده دارند و افرادی یک به یک آنها را دنبال میکند. آنها ماموریت جدی دارند که حتی یک هوادار مجاهدین را برگردانند و در گزارش روزانه و هفتگی آمار بدهند. به خانواده بسیاری از هواداران، مراجعه کرده و میگویند به فرزندتان در خارج بگویید که هر کاری میخواهد بکند، هر فعالیت سیاسی میخواهد بکند، اما با مجاهدین نباشد، همین کافی است.
2.    حتی برخی از خبرنگاران معروف، که اصل و نسب ایرانی داشتند، را به ایران دعوت کرده و از آنها خواسته اند، که یارو! علیه مجاهدین مطلب پخش کن یا حداقل بنفع آنها چیزی پخش نکن، ما همه اموال خانوادگی تو را آزاد میکنیم (هموطن عزیزم، باشد تا در زمان مناسب همه این اسناد فاش شود)
3.    یکی از این خبرنگاران دو ملیتی، که دو سه سال پیش، علیرغم همه خوش خدمتیهایش، بعنوان گروگان برای معامله و فشار سیاسی، توسط رژیم دستگیر شده بود، مقام بالاترش، در یک رسانه معروف آمریکایی، نوشت: من نمیدانم حکومت تهران از این خبرنگار ما چه میخواهد، او ( خبرنگار دستگیر شده) که با مجاهدین، که نقطه حساس رژیم ایران است، رویکرد انتقادی داشت!
4.    سفارتهایش را بنگرید که یکی از کارهای اصلی شان رصد کردن فعالیتهای مقاومت ایران است. چندی پیش یک محقق سرشناس کانادایی فاش کرد که سفارت رژیم به او مراجعه کرده است که 80 هزار دلار به تو میدهیم بیا یک گزارش حرفه ای!!! تهیه کن و ثابت کن مجاهدین پایگاه مردمی ندارند. البته آن محقق شریف رد کرده بود. قول میدهم که بسیاری از باصطلاح محققان ناشریف این پیشنهادها را پذیرفته اند و دم بر نیاورده اند
5.    در نیروی قدس بیا و شهرفرنگ را تماشا کن که چه قدر و تا کجا برای رزم آوران آزادی بخصوص در لیبرتی قیمت میدهد. یکی از وظایف تمامی گروه های بسیجی عرب زبان، و شبه نظامیان جنایتکارش در منطقه و عراق معطوف به مجاهدین است
6.     طبق گزارشهای سالانه مقامات امنیتی کشورهای غربی که بعنوان گزارش عمومی بعدا منتشر میشود- برای نمونه آلمان، سوئد، نروژ، و بسیاری دیگر- مهمترین فعالیت ماموران اطلاعاتی رژیم ایران در این کشورها بر روی جاسوسی علیه مجاهدین و شورا، کسب اطلاع در باره فعالیت های آنها، بدنام کردن آنان در کشور، نفوذ در مجامع ایرانی مقاومت و سعی در انصراف و برگرداندن آنان است. و یا تشویق به دادن اطلاعات به رژیم...... رجوع شود به این گزارشهای سالانه که پس از انتشار به آسانی قابل دسترس عموم میشود...کپی های آنها مرتب در آرشیو شورای ملی مقاومت به دقت بایگانی شده است.
7.    در ارتش سایبری اش، صدها نفر در داخل کارشان فقط خواندن و دنبال کردن خبرها و فعالیت های شورای ملی مقاومت و سازمان مجاهدین است و پاسخ به نوشته های اعضای این مقاومت. پاسخ هایی با نام و اسم شهری در ایران، بیشتر بفراخور اینکه ما فعالان و قلم زنان جبهه گسترده مقاومت، از کدام قوم و جغرافیای ایران عزیزمان می آییم. مثلا برای نگارنده لر، یک سری از تهران، بنام های درست خودشان که از بریده استخدام شدگان بنام هستند، و یک سری از لرستان حتی با نشانی دادن که همشهری و هم ولایتی من هستند، خطاب بمن مطلب مینویسند. اینان برای تایید نشانی، هم به لری چیزی میگویند و هم اینکه از نام یک فامیل و یا دوستی قدیمی شاهد می آورند.
8.    ماهیانه صدها جلسه و سمینار و مراسم، از طرف انجمنهای حاجی گشتاپو ساخته که نام و مشخصاتشان علنی و معلوم و مشهوراست- علیه سازمان مجاهدین و شورا. برای مثال رژیم، در مقابل لیست شهدای بخون خفته مردم ایران در مقاومت علیه فاشیسم خمینیستی، که ما تاکنون از شمار بیش از یکصد و بیست هزار، نام و مشخصات بخشی از آنان را جمع آوری و در همه ملاقاتها و نشست ها در پارلمانها، جلسات و کنفرانس ها و در مجامع بین المللی و سازمان های حقوق بشری میگردانیم- او نیز لیستی از هفده هزار نفر از مزدوران و پاسداران و جلادان خود (مانند سرجلاد بزرگ لاجوردی، آدولف آیشمن رژیم، سردار سپهبد صیاد شیرازی، مارشال فون کیتل رژیم و جلاد مردم کردستان و قاتل مجاهدان) را تهیه کرده است. .....
باری در یک قلم و یک حساب سرانگشتی- هرسال برای هرکدام از این بهلاکت رفته گان توسط مقاومت مردم ایران (مانند صدها هزارانشان که توسط مقاومت های مسلحانه کشورهای دیگر جهان بهلاکت رسیده اند)- یک مراسم سالگرد توسط و با بودجه وزارت اطلاعات برقرار میکند:
-     17000 مراسم تقسیم به 365 روز میشود روزی 46 ممیز 57 کاما 53 کاما..... مراسم و یا ذکر و انتشار و روضه خوانی و مصاحبه برای آنان!!
-    بطور متوسط روزی ده ها جلسه سخنرانی و رپرتاژ از انجمنهای رنگارنگ رژیم مانند "نجات" (بخوانید نجات خامنه ای از سقوط) و " هابیلیان" و "قربانیان خشونت" ووووو که میگذارم روی 17 فقره
9.    بخش عظیمی از فیلم و سریال تلویزیونی علیه مجاهدین و مقاومت. بطور متوسط هر هفته، 10 فقره در رادیو، سریالهای تلویزیونی...... و فیلم سینمایی ....... و.....
10.    ذکر کلمه مجاهدین (به لسان آخوندی "منافقین")، در رسانه ها و سخنرانی ها و نمازهای جمعه بازار ولایت و بویژه شعار مرگ بر امریکا، مرگ بر اسراییل، و مرگ بر منافقین.... بطور تخمینی و سرانگشتی روزانه 5000 بار.
11.    در سالگرد قیام 88 و بویژه روز عاشورا – در میان انبوه عظیمی از مراسم و مصاحبه و نوشته- سران بالای نظامی – امنیتی رژیم چنین گفتند (نقل به مضمون): در روز های قیام و بویژه در روز عاشورا، منافقین برنامه داشتند که بعد از تغییر شعارهای "رای من کو" به شعارهای سرنگونی و توهین به رهبر و مقامات عالی- از پنج محور چند پادگان را خلع سلاح کرده و با این سلاح های مصادره شده، این پنج محور را به حرکت در آورند. اگر این امر اجرا میشد نظام رفته بود...... و یا در جایی دیگر..... نظام در چند قدمی سقوط بود...ووو
و اما در صحنه بین المللی و خارجی
12.    در اجلاس های سازمان ملل در نیویورک و سویس، بویژه در شورای حقوق بشر ژنو، هر بار ده ها مزدور از داخل کشور را، با صرف هزینه های هنگفت به سازمان ملل گسیل میدهد، تا تحت عنوان "انجمن قربانیان خشونت مجاهدین خلق" در مقاومتشان علیه فاشیسم خمینی، در سازمان ملل شکایت و شهادت بدهند!!..... رژیم سلطان-خلیفه خامنه ای، درست در مقابل هیئت پر افتخار شورای ملی مقاومت، به سفیر منحوس و سفارت پر نحوستش دستور میدهد این افراد را گله وار به دنبال خود به سالن اجلاس ملل متحد بکشاند... بخشی از آنان از روی یک نوشته کوتاه انگلیسی، که برای خواندن آن روزها طوطی وار از دست مجاهدین خلق عریضه میخوانند.
13.    در سایتهای مربوطه، هر روز بطور متوسطه 200 نوشته و تبلیغات علیه رهبری مجاهدین و رییس جمهور منتخب دوران انتقال شورا و علیه اعضای مقاومت
14.    در سایتهای دست دوم و سوم عمله اکره های با پرداخت یا بی پرداخت حاجی گشتاپو- روزانه بطورمتوسط 10 مطلب
15.    در فعالیت های تشکیلات لابی خارجی رژیم مانند "نایاک" "جنبش صلح" و غیره روزانه 16 فعالیت لابی گری علیه مقاومت
16.     بریده های اعزامی از دفتر حاج گشتاپو به خارج با ماموریت مشخص روزانه 12 فقره ملاقات و اکسیونهای متواتر
17.    حملات سبعانه و کشتار و موشک پرانی و حمله مسلحانه به اشرف و لیبرتی که یک پرونده بزرگ در تمام مراجع بین المللی و ملی جهان است و اخیرا نیز کنگره آمریکا در باره آن قانون تدوین کرده و رئیس جمهور آمریکا هم توشیح کرده است- بماند، که خود یکی از کارزارهای پر سر و صدا در این وانفسای جهانی است.
حالا با این حساب تقریبا دقیق- و توضیحات مستند بالا، باز بپرسیم یا ایها الحاجی! چه خبرتان است؟ آیا حالا دیگر مقر می آیید که تنها خطر خود را – علیرغم آن همه قتل عام، اعدام و کشتار، آن همه موشک و تیر و تبر، آنهمه زد و بند دیپلماتیک، با دولت ها و قدرتها و لیست گذاری و مماشات و رشوه پردازی به ارباب بی مروت و بی همه چیز دنیا، تنها دشمن موثر اندر موثر و خطر جدی بر حیات خود را این مجاهدین و این مقاومت میدانید. راستی شما را چه شده است؟ و راستی شما کی هستید؟، مگر نه یک رژیم فاشیستی، قاتل، متجاوز و مفسد و فاسد، دزد و قاچاقچی و تا زانو غرق در خون بهترین فرزندان این خاک پاک و این ملت اصیل و بزرگ با آن تاریخ تمدن چندین هزارساله. و مگر نه در مقابلتان ما، یک عده همه چیز سر دست گرفته ایم که تا آخر آخر، برای سقوط محتوم و در تقدیر تاریخ برای شما – یک لحظه از پای نمینشینیم. بجنگ تا بجنگیم! چون حالا خوب معلوم شد که راستی چه کسی از مجاهدین خلق ایران میترسد. شما در تمامیت منحوس و مادون قرون وسطایی تان و ترکه های زیر دهل و هیزم آوران تبلیغاتی تان، که در حاشیه این میدان سرنوشت ساز، حقد و حسد و ترس شان کمتر از شما نیست، محکوم به سرنگونی و در انزوا خاموش شدن هستید. این در قانونمندی و تقدیر تاریخ بود که این ملت بزرگ و متمدن از این مرحله نیز بگذرد و ظهور پر نحوست شما مشروعه گرایان و مرتجعین دینی را نیز تجربه و از آن عبورکند. همانطور که جهان های دیگر از نرون وگالیگولا و پاپ مرتجع قرون وسطا و نازیسم و فاشیسم و استالینیسم و پل پوتیسم عبور کرد. شما در تکامل تاریخ هنوز از مرحله نئاندرتال یک سانتیمتر جلوتر نیامده اید.
تبت خداعکم!
لیزید خوفکم جمیعا حتی اطاحه النظام!
 بریده باد مکرتان! و افزون باد ترس جمیع معممین و مکلاهایتان، داخله مکانان و خارجه نشینانتان تا سرنگونی نظامتان.!
پرویز خزایی هفته دوم فوریه 2016-اسکاندیناوی