نکیسا بامداد:‌ حمله به سفارتخانه ها، بهایی که خامنه ای آنرا از جیب مردم می پردازد

در خبرهای سوم دیماه 1394 آمده بود که دادگاه عالی آمریکا با امضای باراک اوباما رای بر دادن غرامت هنگفتی از سوی رژیم ایران به دیپلماتهای به گروگان گرفته شده آمریکایی در حمله به سفارتخانه این کشور در تاریخ 13 آبان 1358 داده است. هچنین بابت دو حادثه تروریستی دیگر به قربانیان حادثه بمبگذاری در بیروت و عربستان سعودی نیز می باید غرامت قابل توجهی از خزانه ملی مردم ایران به قربانیان حادثه پراخت شود. در همین حال در اقدامی مشابه به دلیل بالا رفتن اراذل و اوباش های خامنه ای از دیوار سفارت انگلیس در تهران که منجر به از بین بردن برخی از اشیای داخل سفارت شد دولت انگلیس مبلغ هنگفتی بالغ بر یک میلیون پوند را از تهران درخواست نموده که صد البته پرداخت همه این هزینه ها باز هم از جیب مردم ایران خواهد بود.

با همه این اوصاف روز شنبه 12 دیماه 1394 در اقدامی کاملا غیر متعارف و غیردپیلماتیک اراذل و اوباش افسار گسیخته خامنه ای با حمله سازمان یافته به سفارتخانه و کنسولگری کشور عربستان در تهران و مشهد و به آتش کشیدن آن برگ دیگری از توحش و بربریت خویش را با نادیده گرفتن قوانین بین المللی و حقوق مردم ایران، به جهانیان نشان دادند.
همانطور که گفته شد رژیم ملایان در حمله به سفارتخانه ها سابقه طولانی دارد و این در حالیست که سفارت هر کشور جز خاک آن کشور به حساب آمده و به همین دلیل از مصونیت و امنیت بین المللی برخوردار بوده و بالا رفتن از دیوار سفارتخانه ها، تخریب اموال و به آتش کشیدن پرچم آن، دخالت آشکار در امور داخلی آن کشور محسوب شده و به نوعی به منزله اعلان جنگ با آن کشور است.
در اینباره اگرچه شورای امنیت با شدیدترین لحن این رفتار غیر معمول نظام آخوندی را محکوم نمود اما آنچه که باعث تاسف می شود این است که دولت های غربی طی این سالها با رژیم ملایان دراینباره هم سیاست مماشات را در پیش گرفته اند. چنانچه اگر دولتهای اروپایی در این زمینه از خود قاطعیت نشان می دادند هرگز این رژیم که زبان زور را خوب می فهمد اینگونه اعمال وحشیانه را تکرار نمی کرد . البته بسیار روشن است که بهای این عدم قاطعیت کشورهای غربی را هم می باید مردم ایران با دادن غرامت از سرمایه های ملی کشور بپردازند.


بعبارت دیگر اگر دولت های غربی سیاست مماشات با این رژیم را کنار میگذاشتند می بایست آنچنان سیلی سیاسی بر بنا گوش ولی فقیه نظام نواخته می شد که حمله به سفارت و کنسولگری کشورها را حتی در رویاهای خود هم جراعت پردازش نمی داشت، چه رسد به اینکه رسما برای سرکوب مردم سوریه و یمن و بحرین نیروی نظامی نیز بفرستد و به آن افتخار هم بکند.
و اگر دولت انگلیس رفتار وحشیانه حکومت آخوندها را که به سفارتش حمله کرده و آنرا به آتش کشیده بودند با این میزان بی پرنسیبی نادیده نمی انگاشت و اگر در برابر رفتار حکومت ملاها اقدام جامع حقوقی و قانونی به عمل می آورد و رژیم را پای میز محاکمه بین اللملی می کشاند و از آن قیمت سیاسی می گرفت قطعا حمله به سفارت کشور عربستان نیز رخ نمی داد. متاسفانه سیاست دولت های غربی تاکنون نه تنها برخورد قاطع نبوده بلکه با بستن قراردادهای اقتصادی عملا رژیم را تشویق به اینگونه کارها هم کرده اند، زیرا رژیم بخوبی دریافته که هیچ مکافات سیاسی در قبال انجام اینگونه حرکتهای وحشیانه دامنگیرش نخواهد شد.
اما اینبار موضعگیری صریح و درست کشور عربستان و برخی از کشورهای منطقه و نهادها و ارگانهای حقوقی و سیاسی منطقه، بلافاصله رژیم ولی فقیه زهرخورده را در یک تنگنای داخلی و بین المللی فرو برد و رژیم را حتی در نزد نیروهای بسیجی خود هم سنگ روی یخ کرد و ناچار شد با توسل به شگرد همیشگی و کم مایه خود یعنی دروغ، دروغ و دروغ و چرخاندن جهت انگشت اتهام بسوی کج راهه ها، به شکل های گوناگون و از زبان کارگزاران مختلف اعتراف به نادانی و خودسری، با توصیف انجام عملی زشت و غلط که هرگز قابل توجیه نیست بکند!
اگر چه متاسفانه اینبار هم غرب بطور عام و باراک اوباما از ترس برهم خوردن برجام که همه تخم مرغهایش را یکجا در آن سبد گذاشته است، باز هم سیاست قاطعی در قبال ولی فقیه ارتجاع اتخاذ نکردند، اما اینبار در چرخش اوضاع، رژیم وقتی ابعاد فاجعه را دید و متوجه شد که کشورهای منطقه یکی بعد از دیگری قطع رابطه می کنند، از این واکنش قاطع جا خورده و سریع شروع به عقب نشینی کرد و عوامل حمله به سفارتخانه عربستان را نفوذی و غیرخودی و بیگانه معرفی نمود و در توضیح مضحک و کاملا غیر قابل باور فرمانده ناجا در توجیه همکاری خود با عوامل خامنه ای و کوتاهی نمودن در انجام وظیفه اش بسیار شاخدار متوسل به دروغ شد و گفت که گاهی وقتها مردم را نمی شود زد! که بهرحال همه اینها بیانگر تنها یک حقیقت است و آنهم به غلط کردن افتادنهای خامنه ای و عواملش در این رابطه می باشد. چراکه از این مثلا فرمانده ناجا باید پرسیده شود اگر که نیروی انتظامی شما نمی تواند مردم را بزند پس وحشیگری های روزانه و افسار گسیخته نیروی انتظامی در خیابانها با مردم عادی چه نامیده می شود؟ جنایاتی که در حق مردم در قیام سال 1388 انجام گرفت را چه کسانی انجام داده اند؟ اگر نیروی انتظامی نمی تواند بسیجی های خامنه ای را بزند پس چطور می تواند با ماشین خود برای چندمین بار از روی پیکر جوانان رد می شود؟ اگر نیروی انتظامی می تواند جوانان و قربانیان نظام را سوار ماشین خود کرده و در خیابانها بچرخاند و وادارشان کند تا شاخ و برگ بجوند و صدای حیوان بدهند پس چرا در قبال برخورد با اراذل و اوباشهایی که مرتب از دیوار سفارتخانه ها بالا می روند کوتاه می آید؟ اگر نیروی انتظامی در کمال بی شرمی می تواند دست دختر جوانی را که در حالت ترس جیغ می کشد و می گوید سوار ماشینشان بخاطر بالا بودن روسری و کمی کوتاه بودن مانتو اش نمی شود آنچنان بکشد که تمام جسم این دختر روی آسفالت خیابان کشیده شود و هر کسی را هم که به این عمل کثیف نیروی انتظامی اعتراض می کند دستگیر کرده و با خود می برد، پس چرا نمی تواند در مقابل وحوشی که مرتب به سفارتخانه ها حمله می کنند و باعث می شوند تا مردم ایران متضرر شوند از خود قاطعیت و برخورد نشان دهد و ادعای عاجز بودن دارد؟ اگر مردم را نمی شود زد پس آثار شکنجه و تجاوز و و و در زندانها ی خامنه ای از سوی چه کسانی اعمال می شود؟ چه کسانی هر روز در خیابانها و جلوی چشم مردم شهر و حتی کودکان بساط اعدام می چینند؟ آنهایی که بساط دست فروشان را بهم می ریزند و سرمایه اندک آنها را فرش خیابان ها می کنند نامشان چیست؟ یا اینکه شهروندان کشور در حکومت آخوندی خودی و غیرخودی داشته و با هم برابر نیستند، بطوریکه در برابر جنایتکاران و مزدوران خامنه ای که موجب عمر ننگین این حکومت هستند نیروی انتظامی که خود بخشی از همان پیکر است دستش از زدن و دستگیر کردن و توبیخ نمودن همکارانش کوتاه است و چون نمی خواهد پس نمی تواند عملا کاری انجام دهد.
بهرحال آنچه که روشن است خامنه ای اینبار دچار یک اشتباه محاسبه بزرگ شد که معمولا دیکتاتورها در دوران سرنگونی خود مرتکب چنین خطاهای تکراری و پشت سر هم می شوند. خامنه ای در دوران برجام و برشام از موضع ضعف و استیصال می خواهد با اینگونه حرکتهای غیر متعارف به نیروهای وارفته خودش روحیه بدهد ولی اینبار برای انجام وحشیگری هایی از این دست باید بهای سنگینی بپردازد. بهایی که روز بروز رژیم را بیشتر در تنگنا قرار داده و ضعیف و ضعیفتر میکند.