شمس هادی: متاسفانه شما احمق هستید

طی هفته ها و ماههای اخیر، جان کری وزیر خارجه آمریکا، در رابطه با مذاکرات اتمی شان با رژیم فاشیستی ایران، بارها و به زبانهای مختلف گفته بود:
که با چشمانی باز وارد مذاکرات میشوند،
میدانند که فریبکاری در ژن ملایان است،
و بالاخره اینکه احمق نیستند.
از طرف دیگر،

به یاد دارم که چندین سال پیش خانم مریم رجوی گفته بودند که خطر دخالتهای رژیم ایران در عراق، صدها بار بدتر از خطر اتمی رژیم ایران است و متاسفانه نه آنموقع و نه حتی الان این خطر توسط آنانی که احمق نیستند، جدی گرفته نشد.
و اما صحنه و تصویر به روز شده عراق و سوریه:
از ماهها پیش صحنه و آرایش سیاسی کشورهای منطقه اعم از ترکیه و کشورهای عربی، و شمشیر تیزی مبنی بر سقوط و سرنگونی دیکتاتور سوریه که بلند کرده بودند، آرام آرام به غلاف کشیدند.
طرف دیگری هم که استفاده از تسلیحات شیمیایی توسط دیکتاتور سوریه را خط قرمز اعلام کرده بود، آبروداری!!!! کرده وبا فرستادن تیمهایی به نابودکردن این تسلیحات اکتفا کرده و در گوشه دیگری ازاین دنیا به این تیمها جایزه صلح نوبل دادند.
و همه اینها در حالی است که همان دستگاههایی که میلیون ها شهروند و سیاستمدار از دوست و دشمن را که رصد میکنند، خارج از هر حماقتی متوجه نمی شوند که بخش زیادی از این تسلیحات و موشکها به دست و مناطق تحت کنترل حزب الشیطان در لبنان منتقل میشوند و فردا هم که در خاک طرف مقابل فرود آمدند گفته شود که توسط فلان گروه موهوم وابسته به القاعده شلیک شده.
و باز البته به یاد داریم آن خانم برنده صلح نوبل از یمن در گرما گرم به فراموشی سپرده شدن محترمانه خط قرمز گفته بود: باید بدانیم که از دهها هزار زن و کودکی که در سوریه قتل عام شدند، تنها بیش از هزار نفر آنها با تسلیحات شیمیایی کشته شدند.
و اینجا سوال است که آیا خط قرمزی برای این کشتارها با سلاحهای دیگر وجود ندارد؟ و میشود مردمی را با سلاحهای دیگر قتل عام کرد؟
و باز خبر از جاهای دیگری میاید، البته نه ازطرف همان دستگاههایی که قدمگاه آقا را در سفر به کردستان رصد و ثبت کردند بلکه از روزنامه الاهرام مصر و بعد از توافق ژنو، که آمریکا در مقابل عقب نشینی(زهر خوران) اتمی رژیم(و جهت اینکه این زهر زیاد کشنده نباشد) پذیرفته که رژیم ایران در سوریه نفوذش را داشته باشد. یعنی اینکه آمریکا به فتوای مهدی طائب فرمانده لباس شخصی های رژیم مبنی بر اینکه اگر سوریه را از دست دهیم تهران را هم نمی توانیم نگه داریم، توجه لازمه را نموده.
و اما صحنه عراق خونین و آنجایی که خط قرمز تسلیحات کشتار جمعی با اطلاعات ساخته شده توسط سردمداران تروریست و بنیادگرایی و امپراطوری شیعی و با دلالان و واسطه هایی چون احمد چلبی، به خورد دستگاههای عظیم اطلاعاتی داده شد، اجرا گردید و همچنان هم میخواهد ادامه پیدا کند و راه به نسل کشی سنی ها برده.
از یکسال پیش بعد از اینکه هیچ دود و دمی نه از طرف آنانی که احمق نیستند و نه از طرف تقریبا هیچکدام از کشورهای عربی، بلند نشد، مردم به جان آمده از اینهمه جنایت توسط دیکتاور عراق جدید، دست به اعتصاب و تحصن زدند.
طی همین مدت همه آنانی که می توانستند وزنه ایی در صحنه سیاسی عراق باشند از معاون رئیس جمهوری و وزیر اقتصاد عراق گرفته تا نمایندگان پارلمان به اتهام تروریستی و همکاری با القاعده از دور خارج شدند. باز طی همین مدت، بمب گذاریها و عملیات تروریستی کاملا هدایت شده و به صورت مساوی(و کاملا عادلانه!!!) در میان سنی ها و شیعیان در عراق به سطح وحشتناکی افزایش یافت.
و حالا کار به جایی رسیده که هواپیماها و هلی کوپترهای جنگی در هوا و ادوات زرهی بر روی زمین وارد میدان شده و میخواهند با نیروهای القاعده و یا دولت اسلامی عراق و شام وابسته به القاعده در فلوجه و رمادی بجنگند.
صاحبان همان دستگاههای اطلاعاتی مافوق سنگین وزن، اعلام کردند که چون یکبار و قبلا خط قرمز را در عراق رعایت کردند و همچنان هم دارد ثمره میدهد، نیاز به اعزام نیرو ندارند ولی کمک میکنند.
از طرف دیگر، یکی از نمایندگان بانکدار مرکزی تروریست، هم میگوید که نیاز به اعزام نیرو ندارند، خود دولت عراق به اندازه کافی قوی میباشد ولی اگر نیاز به مشاورت و انتقال تجربه باشد، اینکار را میکنند.(البته نیازی به گفتن ندارد که این دومی سالها ست که هزاران تروریست چه دست پرورده و چه اعزامی، در آنجا دارد)
اما روز گار غریبی است. و باید با استفاده از جمله تاریخی اشرف رجوی، گفت: که جهان خبردار نشد و یا نخواست که خبردار شود به نام مبارزه با القاعده و گروه های موهومی، چه بر سر مردم سوریه و عراق آوردند.
همان رژیمی که از کشتار آزادیخواهان در ایران شروع کرد، مرقد امام رضا را منفجر نمود، کشیشهای مسیحی را کشت، قتلهای زنجیره ایی را تاسیس نمود، در ادامه غنی سازی اش، به انفجار مراقد در عراق روی آورد( دجالیت را ببین که حرم و بارگاه هم برای همان مراقد از کیسه مردم میسازد و باز ساز و دهل آن را شهرهای مختلف ایران میگذراند تا به عراق برسد) و الان هم تروریست های نمک خورده خودش را یعنی عصائب الحق و حزب الشیطان(شاخه عراقی) و نه بدر را بعد از کشتارهایشان در اشرف و لیبرتی تحت عنوان دولت اسلامی عراق وشام وابسته به القاعده به جنگ مردم در استانهای به پا خاسته عراق میفرستد.
رژیم تروریستی حاکم بر ایران با تمام توانش برای حفظ مزدورانش در عراق و سوریه و لبنان، دست به هر اقدامی میزند. چرا که بود و نبود خودش را می بیند.
ولی آیا در کشورهای عربی و منطقه کسی یا کسانی پیدا میشوند که به مقابله با گسترش این امپراطوری بنیادگرایی شیعی به پا خیزد.
شاید در غیاب همین نبودنها ست که استرون استیونسن در پارلمان اروپا فریاد میزند که تحت نام القاعده در عراق، یک نسل کشی علیه سنی ها براه افتاده.
و در این دنیای غریب، باز مقاومت ایران با جبهه سیاسی اش بایستی فریادگر مردم مظلوم عراق در گوش جهانیان گردد و صدای این مظلومیت را به گوشهایی که توان شنیدن دارد، برساند.
حالا،
آقای وزیری که خود را احمق نمیدانید، این حقیقت تلخ را نمی بینید، در حالی که مردم در عراق در حال کشتار هستند و از هست و نیست افتادند، از دولت عراق اعلام پشتیبانی میکنید؟ اگر انشالله نیستید، پس نشان دهید که احمق نیستید.