جمشید پیمان: مبارزه فوول تایم!



گفت: با رضا پهلوی مخالفی؟
گفتم: آری مخالف اویم، چون دروغ‌گو وَ فریب‌کار است!
گفت: چه دروغی گفته؟
گفتم: دروغ که فراوان گفته! برای نمونه: وقتی از او می پرسند از ۴۳ سال پیش کار شما چه بوده و هزینه های زندگی‌تان چگونه تامین شده است، پاسخ می دهد: من تمام وقتم را صرف مبارزه برای مبارزه با جمهوری اسلامی می‌کردم و وقت نداشتم کار دیگری بکنم. هزینه های زندگی ام را هم خانواده ام تامین می‌کرده‌اند!
امّا بخش آشکار زندگی خصوص اش نشان می‌دهد که اگر مبارزه ای هم کرده ، دست کم " تمام وقت" نبوده! بیشتر موسمی بوده!
با جمهوری اسلامی هم بیشتر لاس میزده تا مبارزه! از آرزوی موفقیت کردنش برای محمد خاتمی بگیر تا غش و ریسه رفتن چندین ساله‌اش برای میر حسین موسوی،تا کراوات بنفش زدنش برای پیروزی حسن روحانی، تا مخالفتش با گذاشتن سپاه پاسداران در لیست تروریستی آمریکا
گفت: با پادشاهی مشروطه مخالفی؟
گفتم :در مقایسه حکومت ها و پیوند ماهیتی شان با دموکراسی، به عنوان نظر شخصی ام (نه سلیقه ای) ، بله مخالفم!
گفت: با فعالیت حزبی و تشکیلاتی طرفداران پادشاهی مشروطه؟
گفتم: با فعالیت حزبی و تبلیغاتی مشروطه خواهان مخالف نیستم به این شرط که از منش و روش فاشیستی و برتری طلبی نژادی منزه باشند!
گفت : آیا شعار " مرگ بر ستمگر، چه شاه باشه چه رهبر" با نظرت مبنی بر آزادی فعالیت طرفداران پادشاهی مشروطه متضاد و مغایر نیست؟
گفتم : به هیچ وجه! زیرا: اولا آرزوی مرگ برای کسی کردن نه جرم است و نه گناه، بویژه اگر آن کس ستمگر  و خاصه تر آنکه آن ستمگر شاه یا رهبر دینی و غیر دینی باشد. ثالثا، تا آنجا که به من مربوط است در این شعار مقصود مرگ جسمی کسی نیست! بلکه اضمحلال سیستم و روش های حاکمیت ستمگرانه است! برای مثال وقتی می گوییم " مرگ بر جمهوری اسلامی" قصدمان محو کامل سیستم حکومتی است که امروز بر ایران چیره و حاکم است! قصدمان اعدام کسی نیست. زیرا من و تشکیلاتی که از آن پشتیبانی می‌کنم، با صراحت و تاکید مخالف هر اعدامی هستیم!
گفت : چرا انتخاب نوع نظام حکومتی آینده را به پس از سرنگونی حاکمیت فعلی و مبتنی بر آراء عمومی موکول نمی کنی؟
گفتم : من یک جمهوری خواهم و مبارزه ام برای استقرار جمهوری پس از سرنگونی نظام کنونی است! من یک رای دارم و از هم اکنون اعلام می‌کنم آن رای تایید جمهوریت است. اینکه اکثریت مردم چه انتخابی دارند نه در اختیار من است و نه اگر مخالف رای من باشد، می توانم مانع از آن شوم!
گفت : اگر فرض بگیریم پس از سرنگونی نظام فعلی، مردم به نوع دیگری جز جمهوری مورد نظر تو رای بدهند، واکنش تو چیست؟
گفتم : اگر در آن نظام فرضی حق آزادی بیان و قلم و فعالیت و تبلیغ برای جمهوری مورد نظرم از من سلب نشود، در چهارچوب قانونی که این حق را تضمین کرده، برای تحققش مبارزه قانونی می‌کنم!
گفت: و اگر آن حق در قانون معین و رعایت نشود؟
گفتم : برای رسیدن به این حق، به همان مبارزه‌ای روی می‌آورم که هم اکنون با نظام جمهوری اسلامی می کنم!
گفت : اگر ...
گفتم: پرسش های توام با " اگر" تو فراوانند و وقت و جای امروز ما برای پرداختن به آنها تمام! این سخن بگذار تا وقت دگر!