سهیلا دشتی: می‌کشم می‌کشم هر آنکه خواهرم کشت، می‌کشم می‌کشم آنکه برادرم کشت



این دو شعار شب و روز در سراسر دنیا بر زبان مردم به‌جان‌آمده از جنایت‌ها و کشتاری که رژیم از جوانان عزیز ما کرده است، جاری است. کلماتی که نشانگر عشق و وحدت در مقابل شقی‌ترین دیکتاتوری جهان کنونی هستند، که دین با ترجمه‌ای جنایت‌بار را به وسیله‌ای برای حکومت اش تبدیل کرد. نزدیک به یک میلیارد و نیم مسلمان در دنیا به دین اسلام باور دارند. برداشت خمینی از دین وسیله‌ای شد که بنیادگرایانی چون القاعده، الشباب و بوکو حرام و هر نحله فکری که باور بنیادگرائی داشت، رشد کرد، جنایت کرد و خون ریخت و می‌ریزد! تا قبل از رسیدن خمینی به قدرت این تفسیر از اسلام در حد فکر و نظریه بود. جدا از اینکه بنیادگرائی اسلامی خمینی باعث تشکیل ارتجاعی‌ترین گروه‌های تروریستی شد، حکومت ولایت‌فقیه این گروه‌ها را تأمین مالی کرده و می‌کند. آنان را آموزش می‌دهد. تقریباً بر کسی پوشیده نیست که ایادی القاعده و داعش تحت حکومت خامنه‌ای محل امنی برای زندگی خود پیداکرده‌اند. به‌جرئت می‌توان گفت اسلامی که خمینی و خامنه‌ای اشاعه دهنده آن هستند کمتر نیم در صد از کل جمعیت مسلمانان دنیا را در برنمی‌گیرد.

به موازات قتل و سرکوب در ایران، ولی‌فقیه مزدورانی را به خدمت درآورد که از یک‌سو به دنیا ثابت کنند که اسلام همین است و از سوی دیگر همه را از این دیو بترسانند. اینان در هیئت نایاک با افرادی نظیر تریتیا پارسی و ...، بلندگوهای تبلیغاتی رژیم شدند.
 راهکاری دیگری که رژیم برای تثبیت قدرت خود استفاده کرد، حمایت از گروه‌های ضد اسلامی افراط‌گرا بود که نژادپرست بوده و در کشورهای اروپائی به اسم مسلمانان سابق و یا ایرانیان آریائی به نظریه نژادپرستی، ضد اسلام و ضد اعراب دامن می‌زدند. در گزارش‌های سالانه پلیس امنیتی آلمان و سوئد بارها این موضوع آمده است که رژیم ایران ازنظر مادی گروه‌های نژادپرست را تأمین می‌کند. برگزاری مشترک روز قدس با همکاری نژادپرستان ضد یهود و با مزدوران رژیم از پروژه‌های مشترک این دو گروه بود.
بنیادگرائی اسلامی با حکومت آخوندی آمده و با حکومت آخوندی خواهد رفت.

در بخشی از مقاله محمد محدثین مسئول کمیسیون خارجی شورای ملی مقاومت تحت عنوان «بنیادگرائی اسلامی با حکومت آخوندی آمده و با حکومت آخوندی خواهد رفت» که در روز ۱۳ مهرماه ۱۳۹۳ در سایت همبستگی ملی انتشار پیداکرده است ازجمله می‌نویسد: (لازم به یادآوری است محمد محدثین نویسنده کتاب بنیادگرائی اسلامی تهدید صلح جهانی به زبان انگلیسی است که در سال ۱۳۷۱ به چاپ رسید.)
از سال ۱۳۷۰ مقاومت ایران نسبت به بنیادگرایی اسلامی به‌مثابه تهدید جدید جهانی هشدار داده و تأکید می‌کرد این پدیده شوم که کانون آن در تهران تحت حاکمیت ملایان است راز بقای خود را در” بسط” و گسترش می‌بیند و درصدد است جهان عرب و اسلام چه سنی و چه شیعه را به زیر مهمیز بکشد و اگر با این تهدید در کانون و مرکز آن یعنی در ایران مقابله نشود منطقه و جهان را با جنگ و خونریزی مواجه می‌کند. بخصوص که ظرفیت‌های ویژه سیاسی، فرهنگی و انسانی و اقتصادی ایران که در طول ۱۳ قرن بیشترین نقش را در شکل‌گیری فرهنگ و تاریخ اسلامی ایفا کرده است از سوی رژیم ایران بکار گرفته شد تا این پدیده شوم را در سراسر جهان اسلام گسترش دهد. 
در مقدمه کتاب بنیادگرایی اسلامی تهدید جدید جهانی که در بهمن ۱۳۷۱ نوشته‌شده آمده است «در این مرحله تاریخی منطقه ما با دو گزینه روبرو است:  پذیرش خمینیسم و یا تعهد به دموکراسی و مدرنیسم. بدون رویارویی مستقیم با بنیادگرایی، که قلبش در تهران می‌تپد و بازوانش از  مغرب عربی تا اندونزی و مالزی گسترش دارد، استقرار دمکراسی در این بخش از جهان غیرقابل‌تصور است. ارتجاع مذهبی یک اتحاد در سراسر جهان اسلام شکل داده است. لازمه چالش آن شکل‌گیری یک جبهه متحد، از همه کشورها، احزاب و نیروهایی است که برای آن‌ها صلح و تفاهم بین‌المللی، دموکراسی، و حقوق بشر اصول تردیدناپذیر است. مجاهدین متعهد به این جبهه ضد بنیادگرایی هستند.»
نیک روشن است که فرهنگ خمینی حتی کلمات و مفاهیم را به غارت برد. سعی براین بود که کلمات را از محتوای اصلی آنان خالی کند و همان تعریف خودساخته که ریشه در ایدئولوژی بنیادگرائی داشت را به معنای غالب در ادبیات رواج دهد. به بهانه ضدیت با اسلام با نقشی بسیار مزورانه استفاده از کلماتی مثل خواهر، برادر، شهید را به فرهنگ ضد بشری خود آلوده کرد.
در این میان سازمان مجاهدین با برداشتی مترقی از اسلام و با برنامه‌های سازنده برای آینده ایران که مهم‌ترین آن جدائی دین از دولت است، هدف بیشترین حملات رژیم از منبرهای نماز جمعه و خبرنگاران صادراتی و مزدوران خارج از کشوری رژیم بودند.

آنچه سالیان سال رژیم به‌انحاءمختلف سعی بر جا انداختن آن بود این روزها رنگ‌باخته است. این روزها نایاکی های شناخته‌شده سعی بر نشان دادن چهره دیگری از خوددارند، اما همچنان به ایجاد تفرقه و دروغ‌پراکنی مشغول هستند.
در اولین روزهای قیام سعی کردند که صورت‌مسئله را عوض کرده و خواست مردم برای سرنگون کردن کلیت رژیم را به جمع‌کردن گشت ارشاد و یا تعلیق قانون حجاب اجباری محدود کنند.
خواست مردم ایران برای سرنگون کردن کلیت رژیم، در فضای دمکراتیک غرب، در تظاهرات نزدیک به صد هزار نفر در برلین خود را نشان می‌دهد. در این مدت شاهد برگزاری تظاهرات بی‌شماری بوده‌ایم که ایرانیان در کنار هم فارغ از تعلقات سیاسی خواست مردم ایران را در خیابان‌های اروپا و آمریکا فریاد می‌زنند.
به دو شعاری که در بالاآمده است رجوع می‌کنیم
دختران نوجوان ایرانی در کنار پسران با عشقی به پاکی مبارزه‌ای که در آن قدم گذاشته‌اند شانه‌به‌شانه هم در خیابان‌ها پایداری می‌کنند و به دشمن بیا می‌گویند و یک‌صدا شعار می‌دهند که «می‌کشم می‌کشم هر آنکه خواهرم کشت، می‌کشم می‌کشم آنکه برادرم کشت.» کلمات مفهوم خود را پیدا می‌کنند. همبستگی ملی برای سرنگون کردن رژیم اعتبار کلمات را احیاء می‌کند.
نسرین شاکرمی مادر نیکا در مراسم چهلم نیکا شاکرمی، عزیزی که عشق به زندگی‌اش لبخند به لب می‌آورد، در پایان سخنان کوتاهش درباره فرزند دلبندش که بارها با شعار می‌کشم می‌کشم هر آنکه که خواهرم کشت، با فریادی جگرخراش گفت: نیکای من شهادتت مبارک!
می‌گفتند که مردم ایران از انقلاب خسته هستند، اشتباه بود! می‌گفتند که تظاهرات مجاهدین و هوادارانشان در خارج از کشور بیهوده است، اشتباه بود!
دهها و صدها می‌گفتند و می‌گویند دیگر وجود دارد که عکس همه آن‌ها ثابت‌شده است. من به‌عنوان هوادار مجاهدین از این همبستگی ملی لذت می‌برم، افتخار می‌کنم و با سربلند در تمامی تظاهراتی که به‌وسیله ایرانیان گذاشته می‌شود با حفظ مرزبندی شاه و شیخ شرکت می‌کنم. این را مدیون خنده‌های نیکا و فلسفه زیبای زندگی سارینا و چشمان زیبا و بی‌گناه مونا نقیب هشت‌ساله هستم. روزهای روشن در انتظار مردم ایران است.