حسین پهلوان: مرزبندی چیست؟

 مرزبندی خط ممیزی است برای حفظ خدشه‌ناپذیر حریم خصوصی و اسرار و امنیت از نفوذ دشمن اعم از فردی خانوادگی، شغلی، تحقیقاتی و فعالیت‌های علمی و صنعتی، عقیدتی، اجتماعی، بخصوص انقلابی و امور سیاسی در فاز تغییر و انقلاب که معمولاً مبتنی است بر تنظیم رابطه در نقاط تضاد و وحدت دیدگاه‌ها در پراتیک و تئوری بین رقبا. رابطه وحدت و تضاد یک تناسب معکوس است، ماکزیمم رشد تضاد بین رقبا نقاط وحدت را به سمت صفر میل می‌دهد که اصطلاحاً آن را مرز خط قرمز خطاب می‌کنند که به‌تبع آن ارتباط به حداقل میل می‌کند و یا قطع می‌شود اما چنانچه نقاط وحدت به ماکزیمم رشد کند اصطکاک به مینیمم می‌رسد مرزها کمرنگتر و در نهایت برداشته می‌شود شرایط همکاری فراهم می‌گردد. هرچند ممکن است این تعرف کامل نباشد و دارای نقاط کوری هم باشد اما قصد دارم بر این مبنا زمینه کاربرد آنرا در این مقاله مرور کنیم.

 بنابراین خط قرمز سیاسی را مرزی تعیین می‌کنیم که بین دوست و دشمن کشیده می‌شود. به‌عبارت‌دیگر منطقه‌ای است مرزی و حدفاصل و منطقه مین‌گذاری شده است بطوریکه که پای نیروی خودی بر روی آن حوزه نرسد یا چنانچه پای دشمن وارد سرحدات و حریم خودی برسد علائم و رد پای آن بجا ماند.
پس مرزبندی خاکریز اول جبهه جنگ است که دژبانان مرزی یا بخش ضداطلاعات باید مواظب تردد و عبور و مرور خبرچین‌ها و نفوذی‌های دشمن باشند تا نیروی خودی از گزند دشمن در امان باشند.
این ضابطه تا زمانی که جنگ با دشمن اصلی و ایادی آن در جریان است باید بدون هیچ بهانه‌ای رعایت شود.

 به‌جز در موارد ویژه و اضطراری مثلاً رسیدگی به زخمی‌ها و کشته‌های جنگ که طبق قوانین بین‌المللی صورت می‌گیرد که معمولاً آتش‌بس بین طرفین برقرار می‌شود که زیر نظر مانیتورینگ نیروی بی‌طرف و رهبری جنبش برقرار می‌شود هر نوع ارتباط و یا تماس در اقمار جبهه خودی به‌منزله دور زدن خط قرمز محسوب می‌شود.

یک یادآوری برای گوش‌های کر:

فراموش نکنیم یک جنگ واقعی بین مقاومت سراسری سازمان‌یافته شورای ملی مقاومت با همه اقمار آن و مردم ایران ازیک‌طرف با رژیم فاشیسم مذهبی از سالهای ۶۰ تاکنون در جریان است که تبعات آن هزینه بسیار سنگینی برای این مقاومت داشته است که بدون همکاری توابان و نفوذی‌های دشمن در این ابعاد هرگز ممکن نبود. اهم آن بیش از یکصد هزار شهید سرافراز است که هویت زدائی از آن‌ها که جان خود را درراه آرمان و سازمان خود فدا کرده‌اند حریم خصوصی مقاومت محسوب می‌شود هرگونه دخل و تصرف در این امور از هر فرد یا گروه و حزب و رسانه داخلی و بین‌المللی را خیانت به آرمان آن شهدا میدانیم، کاملاً واقف هستیم چنانچه آ«شهدا پشت به آرمان خود می‌کردند طبق" فتوای" ابلیس جماران خمینی دجال هرگز اعدام نمی‌شدند.

 کسانیکه با دادستانی لاجوردی همکاری کرده‌اند و " بارها "با " لیست و کروکی " به شکار مجاهدین رفته‌اند و حاصل شکار آنها هنوز در هاله‌ای از ابهام است که چند نفر را در این" بارها " دستگیر و چه تعدادی جان خود را از دست داده‌اند. روشن بگوییم ما هرگز فریب گرگی گوشتخوار را نمی‌خوریم حتی اگر مجانا بخواهد مواظب بره‌ها باشد و هرگز آنان را به‌عنوان دادخواه خون شهدا به رسمیت نمی‌شناسیم. ما انسان را به عملکردهایشان نه به شعارشان محک می‌زنیم آن‌ها هرکسی که باشند در بهترین شق در زمره همکاران حمید نوری و لاجوردی ارزیابی می‌کنیم.

اما همین الترناتیو با حضور چهل‌ساله در مقاومت سراسری توانست رژیم را در زمینه‌های اقتصادی سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و نظامی و امنیتی در عرصه داخلی و بین‌المللی دچار بن‌بست و فروپاشی کند البته هر فرد و حزب و اقوام ایرانی که در این راه مقاومت کرده‌اند زحمات آن‌ها از چشم مقاومت و ملت ایران پوشیده نخواهد ماند. مسلماً این بحث نیاز به تحلیل جداگانه‌ای دارد...

اشتباه نشود کسانیکه بهر دلیلی توان ادامه مقاومت در برابر فشارهای ضد انسانی رژیم جنایتکار را نداشتند را بریده و تواب و یا خائن نمی‌دانیم. اما کسانیکه می‌خواهند پس از عبور از پروسه اعدام‌ها، شهدای سرفراز و ادامه‌دهندگان راه شهدا را مورد اتهامات بی‌پایه و اهانت قرار دهند و بی‌عملی و بزدلی خود را توجیه کنند در زمره زردگوشان و بزدلان میدانیم و بهتر است بجای پابوسی جلاد جماران مسیر شرافتمندانه‌ای را برای خود دست‌وپا کنند. انقلاب و براندازی البته منحصر به گروه یا فردی بخصوصی نیست بلکه وظیفه ملی و دموکراتیک هر ایرانی است.

 برای در هم شکستن ساختار دشمن در جنگ آزادی‌بخش جاری در نیاز به چند ابزار و ارکان است که اهم آن عبارت است از:

یک آلترناتیو که دارای نرم‌افزار (برنامه) و سخت‌افزار (تشکیلات) و یک رهبری است که به‌طور دموکراتیک از ذیصلاح‌ترین‌ها برگزیده می‌شود همچنین نیاز به یک استراتژی برای براندازی (همه گزینه‌ها روی میز) است که البته از تحرکات دشمن چیده می‌شود ...

فراموش نکنیم رژیم ولایت مطلقه فقیه پس از ۴۳ سال حکومت ظالمانه چه از دیدگاه استقراء و یا قیاس ثابت کرده است که می‌خواهد رهبر جهان مطاع در دارالخلافه جماران باشد و مردم ایران را مشتی صغیر بداند. طبیعی است که مقاومت سازمان‌یافته ایران خود را برای سخت‌ترین شکل مبارزه آماده کرده است تا بهرشکل ممکن یکبار برای همیشه گله شاه و شیخ دیکتاتور را روانه همان چراگاهی کند که لایق آن می‌باشند.

هرچند در دوران بی هزینگی، مزدوری هم‌شکلی از اشتغال شده است و انقلاب و سرنگونی هم نوعی سرگرمی و تفنن، اما هنوز زنان و مردان متهورو غیرتمند مجاهد و مبارز ایرانی در سراسر جهان حی و حاضرند تا سره را از ناسره و خادم را از خائن جدا کنند.
مسلماً برای رفع اشکالات و دریافت پیشنهادات شنیدن عقاید در درون جبهه خلق ضروری است و باید بتوانیم در زمین خودی منظور در جبهه درون خلق آزادانه و امن عبور و مرور کنیم و صدای همدیگر را بشنویم اما باید مواظب طول‌موج صدای خود و میکروفن شنود دشمن هم باشیم تا خود عامل خالی کردن زیر پای نیروی پیشتاز نباشیم. در این مسیر باقیمانده هرگونه اهانت و فحاشی به انقلابیون و رهبری جنبش را از خصلت‌های پاسداران و لمپن‌ها میدانیم.

بنابراین رعایت اصول و پرنسیب‌های رایج و قواعد مبارزه در همکاری از جانب صاحبان اندیشه با سوابق شفاف و وجدان‌های پاک انقلابی که دل در گرو آزادی مردم از طریق یک انقلاب دموکراتیک دارند ضروری است و سرنگونی را به‌مراتب سهل‌تر می‌کند و سرعت می‌بخشد.

 اما از اینکه تبلیغ شود که "خط قرمز رژیم است" پس مرزبندی‌ها آب‌بندی شده است البته لازم و ضروری هم هست اما کافی نیست وظیفه انقلابی پایان یافته تلقی نمی‌شود شرط کافی و مکمل اینستکه در عین رعایت خطوط قرمز با دشمن اصلی، مرزبندی با ایادی و مزدوران آشکار و پنهان رژیم که روزانه تحت نام "منتقد"، "آلترناتیو" و "اپوزسیون".. با نشخوار اتهامات بی‌پایه رژیم علیه ارکان اصلی انقلاب بخصوص علیه رهبری جنبش در بلندگو و رسانه‌های مماشاتگران تکرار می‌کنند و آب به آسیاب رژیم می‌ریزند، مواضع شفاف و مرزبندی داشته باشیم. درواقع حفظ خطوط قرمز با دشمن باید در تنظیم رابطه دوری و نزدیکی با آلترناتیو اصلی تنظیم‌شده تا معنی پیدا می‌کند.
دامن زدن به تضادهای انتاگونیستی با نیروهای پیشتاز در میدان عمل باعث تقویت جبهه دشمن می‌شود جبهه خلق را تضعیف می‌کند، آلترناتیوهای غیر جدی و دست‌پرورده حکومت ساخته که تحلیل‌های آن‌ها به مزاج استمرارطلبان و جبهه مماشات و وزارت اطلاعات را تقویت می‌کند که البته به مزاج آن‌ها شیرین می‌آید و سبب صاف کردن جاده برای عبور پیاده‌نظام دشمن از همان مسیر به درون جبهه خودی می‌شود.