رحمان کریمی:  نگاهـی در پایانـه عمـر

                                                                  

سال های سرمستی خونخواران

خُمخانه های جوشان خون

و جام های نوشانوش.

 

با اشک های سوزان و دل خونین

بر گذشتیم از رَزستان های شاداب مظلوم

با قتلگاه های همجوارشان برپا.

 

ما صدای رزان را در حصارهای بلند شنیدیم

ما صدای گلوله ها و چوبه های دار عاصی.

و جهان نشنید هیچ صدایی را

که آشفته نکند خواب سود و سرمایه را.

 

دردا و دریغا

که امروز هم صلاح نیست

برهم زدن آرامش آن نازنین آرامبخش را

صدای ساطورها و ساطوریان را سانسور می کنند

تا مبادا به گوش رساند

آن صداهای موحش را.

 

آه

صدا از اشرف می آید

دیگر نه از هیچ سیاره یی.

زمین می جوشد از شرق تا به غرب

از شرارت های بد سیمای متشخصان جهان.

قاتلان آزادی ، گرم کار بی دیانتی خویشتن

تمدن و عدالت و انصاف

شرمسار سالیان تلاش خویشتن.

 

تپه های ناخوانده

درگرفته اند تن را.

به جنگآوری در روح

پناه می گیرم که همچنان

سودای رزمش در سر.

 

ای یاران دلاورم !

قلاع دشمن بر ریزشگاه کوهساران

در ارتعاش ترس.

خستگی از شمایان دور باد

به پیش

به پیش

به پیش !