هوشنگ اسدیان (پگاه): چشم و چراغ ایران (به‌مناسبت گردهمایی بین‌المللی ایران آزاد)

باز دوباره شوری دیگر شعله‌ور شد، شعله سر کشید آتش شد، آتش بر فراز بام ایران گر؛ گرفت دیگر شد. پرندگان ترسان و خیس از باران زمستانی و نگران فصلهای غم‌آلود دوباره به لانه‌های امن باز خواهند گشت و قشنگ‌ترین نغمه‌هایشان را به چهچه خواهند نشست. دیگر با داشتن چنین مقاومت سازمان‌یافته و سرافراز که سر فخرمان را به آسمان برده است؛ ریل زندگی به ناکجا آباد ختم نمی‌شود و این کشتی توفان زده را به ساحل آرامِ آزادی می‌رساند. راهبران و کنش گران پیکر تنومند مقاومت سازمان یافته ایران و یاران بیشمارشان در اقصی نقاط ایران و جهان، هم‌چون آبشار پر خروش از بلندای صخره‌های آزادی و جوشش چشمه‌های زلال و جاری و تفکر انسانی آنها به دریای مواج ایران آزاد و رها در گشت و گذارند و هم‌چون موشکی گدازان به سوی قلب رژیم خمینی خامنه‌ای پلید و جلاد در حال شلیک است و عنقریب آن را متلاشی کند.

۱۰۵کشور و ۵۰هزار نقطه از جهان و سیل خروشان کانونهای پر تپش شورشی و جنگاوران دلیر، در این گردهمایی بین‌المللی؛ باغ دلمان را سر سبز کرد و بر رخ کوه غرور کشید. حتم داریم که به‌زودی بافته‌های موهای آشفته آزادی توسط کانونهای شورشی و ارتش آزادیبخش به همراه توده‌های کار و زحمت، شانه می‌شود و از پریشانی در می‌آید. دیگر پائیز؛ غم به درون اتاقتان نمی‌پاشد و نه تنها جایی را زرد نمی‌کند، بلکه طلایی می‌کند. با داشتن این مقاومت دیگر بر ساحل بی‌کرانه قدم نمی‌زنیم بلکه به جان در اتوبان آزادی ماراتون خواهیم دوید.

با شروع برنامه گردهمایی جهانی، پرچم ایران در اعماق و بلندای آسمان به پرواز در آمده بود و سرود ای ایران طنین‌افکند، صدای پرافتخار و مهیج بانو مرضیه با نام «من اگر برخیزم، تو اگر بر خیزی، همه بر می‌خیزند»، هلهله برپا کرد و چهچه آزادی سر داد، با صدای جادویی‌اش نبض واژه‌ها را گرفت و حال دل مان را خوب کرد.

ای خاک سرکشیده بر افلاک و پرچم سه رنگ آن‌که وقت است تا؛ رها شود از بند، توسط بانوی آزادی مرجان، چون برق رعد انداخت و شوری دیگر بپا کرد و از غیرممکن ها فاصله گرفت و آغاز فصل سبز را نوید داد.

ترانه سرودهای دیگری که در وصف آزادی و آبادی ایران اجرا شد جلوه مهیج و زیبایی به آغاز برنامه گردهمایی بین‌المللی داد و چراغ سکوت را روشن کرد و به میز خاطره‌ها دعوت کرد.

یگانها و گاردهای آزادی در اشرف۳ شیر زنان و کوهمردانشان با آن‌چنان استحکام و انضباط جنگی و انقلابی به میدان آمده بودند که انگاری شیپور جنگ را فرمانده به صدا درآورده است و آماده نبرد قطعی و سرنوشت‌ساز هستند و به سان کوه محکم و استوار، رژه می‌روند. جلوتر از اول حرکت می‌کردند و نوید می‌دادند که دیگر ایران از امید تهی نیست.

این برنامه‌ اشاره‌یی به تاریخ انداخت و از دلاوران مشروطه ستارخان تا مصدق و انقلاب توده‌یی و ۳۰تیر ۶۰ و تشکیل شورای ملی مقاومت و ۳۰تیر ۶۶ و... . یاد کرد و آنگاه خانم مریم رجوی چون پلنگی غُران پا به صحنه گذاشت و در میان شور و شوق و تشویق رهروان آزادی ایران قرا گرفت.

در اقصی نقاط جهان سیل خروشان اعضاء، هواداران و پشتیبانان مقاومت با انظباطی فولادین در انتظار شروع برنامه بودند و تا اینجای کار و مقدمه برنامه حتماً رژیم پلید خامنه‌ای به هراس و لرزه در آمده است و اضداد این مقاومت سازمان‌یافته دق مرگ گشته‌اند.

و اما توده‌های تحت ستم و زحمتکش ایران و آزادیخواهان سر فخر و افتخار به آسمان پُر ستاره آزادی سائیدند.

تصاویر شهدای بیشمار راه آزادی و عدالت اجتماعی تمام چشمهای جهانیان را به خود معطوف کرد و خبرنگاران بین‌المللی با تمام تلاش سعی در ضبط این برنامه حیرت‌انگیز کردند.

مگر می‌شود یک اپوزیسیون در تبعید با تمام مشکلات سر راهش و دشمنان رنگارنگش این‌چنین برنامه حیرت بیآفریند؟ بلی می‌شود چونکه در درونش کهکشانی از انقلاب می‌جوشد و فوران می‌شود. می‌خواهد سبزی شراب بکارد شاید طبیعت را مست کند و هی برای خودش عربده آزادی و آبادی سر دهد تا کور کند آن‌که در او غش باشد.

خانم مریم رجوی آغاز سخن کرد: گرمترین درودها را به قیام‌آفرینان ایران و جهان نثار کرد و گفت که آتشفشان قیام در حال شعله‌ور شدن است. آتش شعله بر کش، شعله دم فرو مکش. ضمن ترسیم کردن چشم‌انداز جنگ و مبارزه و سرنگونی رژیم پلید خامنه‌ای، میانه‌بازان و اصلاح‌طلبان رفوزه شده و مماشاتگران را افشاء کرد و قیام و انقلاب را به نبرد اصلی رهنمون شد. و به درستی شقیقه رژیم پلید خامنه‌ای را هدف شلیک مستقیم قرار داد. نقش رهبری را بسیار زیبا در رابطه با هدایت این کاروان بزرگ آزادی بیان نمود و برای تحقق این امر خطیر و سرنوشت ساز به نقش مهم و حساس کانونهای پر تپش شورشی اشاره نمود که همراه توده‌های به جان آمده مردم سرنوشت قیام را به همراه ارتش آزادیبخش تعیین می‌کنند.

از این‌که رژیم خامنه‌ای از این همه رزم و سازماندهی و تشکیلات قوی این مقاومت به جنون آمده است اشاره کرد که رژیم، مقاومت و مجاهدین را ارگان رهبری کننده قیام معرفی کرده است.

به نقش برجسته شورای ملی مقامت اشاره نمود که در ۴۰سال گذشته امتحان آزادی و استقلال و ماندگاری و توانمندی داده و نقش‌اش بی‌همتاست و جایگزین این رژیم برای استقرار یک جمهوری دمکراتیک و تشکیل مجلس مؤسسان برای انتقال در یک دوره ۶ماهه است.

آری این مقاومت با سرعت تمام تا ته این قصه می‌دَود تا به رویاهای بزرگ برسد. تیغ تیز زمان و عدالت در حال بریدن سر افعی ولایت مطلقه وقیح است و به بهار خواهیم گفت: قصه تب دار خلقهای ایران دارد بهبود می‌یابد و دیگر سرفه‌ها خون فشان نمی‌کند، عرق سرد از پیشانی گرمتان بگیرید و برای دل بیمار ایرانِ‌مان طبیبی کنیم و با گلِ آفتاب برقصیم.

آری، در این سخنرانی خانم مریم رجوی اشاره به طرح ۱۰ ماده‌ای شورا کرد که معتقد به جدایی دین از دولت است که در حال حاضر ادغام دین و دولت بلای جان مردم ایران شده است و جان مایه حکومت غیر دینی و سکولاریسم در ایران آزاد می‌باشد، به طرح خود مختاری ملیتهای ساکن در ایران اشاره شد که در تعمیق دمکراسی و نقش مداخله گری خلقهای ساکن در ایران در سرنوشت خود عمل می‌کند، استقلال و حاکمیت ملی همسایگان ایران و جهان مطرح شد که رژیم خامنه‌ای منحوس چون بختک به جان و آسایش دیگر همسایگان و جهان افتاده است. هم‌چنین برابری حقوقی و جنسی زنان و مردان ایران در تمام عرصه‌های کار زندگی و بسیاری مطالبات پایه‌یی و اساسی توده‌های ستم دیده ایران اشاره شد که باید برای ذره ذره آن جنگید و راه باز کرد.

نکته قابل‌توجه این‌که این رژیم اصلاح برنمی‌دارد و هم‌اکنون به دور انداختن اصلاح‌طلبی بیانگر سرنگونی استبدادی ولایت فقیه است. در این رابطه ما به عینه دیدیم که در این مدت ۴۰ساله تمام فعالیت‌های دروغین اصلاح‌طلبان که فقط تلاشی برای نجات رژیم آخوندی بود از ایران و خارج از ایران نه تنها شکست قطعی خورد بلکه خامنه‌ای را به نقطه‌ای سوق داد که خواست اصلی مردم ایران است که اصلاح طلب، اصول‌گرا دیگر تمام است ماجرا، یعنی سرنگونی تام تمام و این هم با قیام مسلحانه توده‌یی به همراه کانونهای پر توان شورشی رغم خواهد خورد.

تسلیم شرایط سخت شدن مساوی است با نابودی همیشگی، آنان که گلویشان را با خاک سمی و آغشته به بزاق دهان بد بوی خامنه‌ای پلید گل‌آلود کردند، از فرخ نگهدار و دیگر جانوران اصلاح‌طلب دیدیم و همه‌گان دیدند که به یکدست کردن حکومت جرم و جنایت انجامید.

به کسانی که آیه ناامیدی می‌خوانند نباید توجه کرد و هم‌چون کوهنوردی شجاع و جسور باید نوک قله پیروزی را دید و آنرا درنوردید و باید به ناامیدی شبیخون زد و امید را به سوغات بیاوریم و این مقاومت سازمان‌یافته به حتم بر کاکل اش این امیدواری و سوغات آزادی نهفته است.

خانم رجوی در قسمتی دیگر گفت که ما مسیر خودمان را از اصولی اتخاذ کردیم که از جامعه بر گرفته شده است و این نکته بدرستی بیانگر تحلیل مشخص از شرایط مشخص می‌باشد و می‌داند چگونه سکان این کشتی را در اقیانوس پر‌تلاطم انقلاب به ساحل امن آزادی هدایت می‌کنند.

و اما کانونهای پر توان شورشی آن‌چنان با انگیزه و عزم راسخ به میدان آمدند که به شعِر وفای به عهد، شوری دیگر شعله زدند و آهوان خسته و عاشق زندگی را نوید بهاری شکوفا دادند و با صدای رسا هم‌نفس رهبرشان شدند و تا ارتفاع حنجره‌شان حاضر حاضر گفتند.

رژیم پلید خامنه‌ای که تا به‌حال و با کمک اصلاح‌طلبان داخلی و خارجی‌شان و تمام مماشاتگران بین‌المللی حتی گربه مرده مردم را چلانده بودند و با حلوا پیاز تند به خورد توده‌های تحت ستم خورانده بودند؛ این بار و با حضور قدرتمند کانونهای شورشی تعادلش به هم خورد و از فرط افلاس به درو دیوار سفارتخانه‌های کشورهای شرکت‌کننده زد و سوزش کرد، چرا؟ چونکه دید این تو بمیری با آن تو بمیری‌های قبلی فرق می‌کند و کانوهای شورشی را هیچ ترازوی نمی‌تواند وزنشان کند زیرا سنگین‌تر از هر وزنه‌ای بر ملاج ولی‌فقیه چون رعد فرود خواهند آمد و قاطر چموش ولایت را با بار شیشه‌اش به دره‌یی عمیق و به عمق تاریخ پرتاب خواهد کرد تا برای همیشه متلاشی و محو گردد. توده‌های کار و زحمت این بار می‌دانند که کلید شادیشان را به دست چه کسی خواهند سپرد تا خوابشان پاره پاره نشود و نسیم آرزوهایشان به سوی بهار بوزد.

حامیان این مقاومت گسترده در اقصی نقاط جهان سر از پا نمی‌شناختند و برای حال وطنشان که درد گرفته است به جان آزادی درود می‌فرستند و میز خاطره می‌چینند و اشکهای زلال در قدح آزادی می‌ریزند تا به همراه توده‌های تحت ستم و محرم و به سلامتی در فردای آزادی لاجره سر کشند و مست می‌ وفا شوند. آری زیبایی بهار آزادی توسط این مقاومت سرتاسر شرف و انسانیت، چون زیبایی طبیعت است و همه در آغوش مهر خود می‌گیرد و برای خلق اسیر و دربندش لالایی می‌خواند تا به آرامش برساند.

این گردهمایی جهانی و شرکت‌کنندگان و مقام‌های مهم و بالای سیاسی و حمایت بی‌دریغشان از منشور ۱۰ ماده‌ای خانم رجوی، آن‌چنان از اعتبار جهانی سرش به آسمان فخر رسیده بود که رژیم منحوس خامنه‌ای و تمام اضدادش را به خاک غلطانده بود. با باران این مقاومت نه تنها جوانه‌های گیاه بلکه جوانه‌های زندگی هم جان می‌گیرند و هی برای خودشان شکوفه خواهند زند.

دانه‌های زلال اشکهای شوق و حمایتهای بیدریغ این همه انسان راستین، قشقرقی به‌پا کرده بود و گویا برای ریزش باران کِل می‌زدند و شادی می‌کردند؛ به‌هرحال این مرکب و سوار شایسته همند و درون خون گرمش دریایی از احساس و عاطفه موج می‌زند. هنوز این گردهمایی جهانی ادامه دارد و من تا اینجا بسنده می‌کنم که به سهم خودم بخشی از احساسم را نسبت به این آتشکده زندگی بیان کنم هر چند در مجال و خیال نمی‌گنجد که چه فراز و فرودی این مقاومت سازمان‌یافته و مردمی دارد که خود در کتابها باید به رشته تحریر در آورده شود.

در پایان به این بسنده می‌کنم که ابعاد این کاروان و رهروان راه آزادی و عدالت اجتماعی، حیرت غزل دارد و غزل سرایان را باید به رنگ حقیقت دعوت کرد تا شکلی که در خیال نمی‌گنجد را با اندامی پرنیان پوش و موجی از غرور با چشمان آهوی‌اش، بسرایند.