منشور وارسته: "جنگ نرم" و ایلغار ضداطلاعات

 

وقتی که از کلمات

شقی ترین گلوله ها را بسازند،

چاره چریکی چون من چیست؟

"چه گوارا "

‌ در پی اوج گیری بحران در نظام مافیای دینی و عمیق تر شدن شکاف میان مردم و دشمنان حاکمیت ملت، ضریب امنیتی در داخل کشور نیز کاهش یافته، که در بطن خود موجب به هم خوردگی در تعادل در روزهای سرنوشت‌ساز نظام شده است. از سوی دیگر بارز شدن وجه استقلال طلبی، آزادیخواهی و اقتدار مقاومت سازمان یافته، رژیم را در خشم ناشی از وحشت و دغدغه فروپاشی به تکاپو انداخته تا جائیکه در اقدام علیه جنبش و برای تأخیر در فروپاشی از هیچ طرح و دسیسه دریغ نمیکند. با عنایت به این واقعیت است که شاهد توطئه و تحرکات دشمن در ابعاد کلان علیه آلترناتیو خود هستیم.

همواره نوشته‌شده که یکی از شاخص‌های سنجش نبض حیات رژیم، مواضع و عملکرد الیگارشی دینی در قبال مقاومت سازمان‌یافته است. و این اشتراک مساعی در کل نظام جاری و فراجناحی است.

"راهکار رژیم ولایت‌فقیه در مورد مقاومت سازمان‌یافته مردم ایران به‌طور عام و در مورد شورا و مجاهدین خلق به‌طور خاص شامل دو محور سخت‌افزاری و نرم‌افزاری است. راهکار سخت‌افزاری رژیم بسیار مشخص است. زندان، شکنجه، اعدام، ترور، ربودن و نابود کردن، بمب‌گذاری و موشک‌پرانی تاکتیک‌هایی هستند که بدون توقف به کار گرفته‌شده‌اند.

راهکار نرم‌افزاری رژیم اما در بسیاری موارد چندلایه، متنوع، پیچیده و پرهزینه‌تر از روش اول برای رژیم است. در شرایطی که حکومت با بحران همه‌جانبه درگیر و جامعه در حال انفجار است، کابوس قیام و سرنگونی یک‌لحظه ولایت خامنه‌ای را رها نمی‌کند. در چنین شرایطی رژیم آخوندی تنها راه نجاتش را کماکان تروریسم (سخت‌افزار) و جنگ روانی به شکل شیطان سازی (نرم‌افزار) می‌بیند". (فصل نهم بیانیه سی و نهمین سالگرد تأسیس شورای ملی مقاومت)

از این منظر است که در این نوشتار به یکی از مختصات طرح‌های ضد ملی رژیم علیه جنبش به‌اختصار پرداخته می‌شود. مقوله‌ای بنام جنگ نرم یا پنهان که بخشی از استراتژی بقای رژیم در حذف تهدید و آلترناتیو اصلی خود است. رژیم استبداد دینی، با تاکتیک جنگ روانی و اتهام و ابهام پراکنی‌های دروغین علیه مجاهدین و شورای ملی مقاومت، می‌کوشد تا به این وسیله صورت‌مسئله سرنگونی خودش را خط بزند. تلاش بر این است تا به روشنگری در وجه جنگ پنهان که جنگ نرم یا جنگ روانی (۱)، پرداخته و نقش به‌کارگیری اطلاعات توسط عناصر ضداطلاعات سپاه و وزارت اطلاعات، و نحوه مصرف آن در راستای تحکیم پایه‌های قدرت استبداد آخوندی تحلیل شود.

تاکتیک جنگ نرم در خدمت دفع بحران:

به‌رغم تنوع گسترده انواع رژیم‌های غیر دموکراتیک، از دیکتاتوری‌های تک‌حزبی گرفته تا رژیم‌های دورگه یا شبه استبدادی، تا دیکتاتوری‌های نظامی، اغلب این حکومت‌ها قدرت را از طریق ترکیبی از اعمال زور و اجبار (تهدید، ارعاب رقبا و حذف فیزیکی) و نهادینه کردن فساد (رشوه یا طرق دیگر ترغیب عوامل سیاسی به همدستی با حکومت) جهت حفظ منافع خود به اجرا می‌گذارند. " هرچه رژیم بیشتر و بیشتر روی نیروهای پلیس یا سربازان تکیه می‌کند، در برابر فشار یا حتی قیام همان‌ها آسیب‌پذیرتر می‌شود". (استیون فلدستین / استاد علوم سیاسی دانشگاه بوآ امریکا). عملکرد سرویس‌های امنیتی رژیم نیز از این قاعده مستثنا نیست.

در مورد مفهوم جنگ نرم که در مقابل جنگ سخت (کلاسیک) است، تعریف یکسانی وجود ندارد. جان کالینز، نظریه‌پرداز دانشگاه ملی جنگ آمریکا، جنگ نرم را این‌گونه تعریف می‌کند:

«استفاده طراحی‌شده از تبلیغات و ابزار‌های مربوط به آن، برای نفوذ در مختصات فکری دشمن، با توسل به شیوه‌هایی که موجب پیشرفت مقاصد امنیت ملی مجری می‌شود». (جوزف نای، ۲۰۰۴: ۳)
وزارت دفاع آمریکا، در تحلیل جنگ نرم معتقد است:

«جنگ نرم، استفاده دقیق و طراحی‌شده از تبلیغات و دیگر اعمالی است که منظور اصلی آن، تأثیرگذاری بر عقاید، احساسات، تمایلات و رفتار دشمن، گروه بی‌طرف یا دولت‌هاست».

بنابراین، جنگ نرم هرگونه اقدام غیرنظامی، روانی و تبلیغات رسانه‌ای است که بدون درگیری و استفاده از زور و اجبار، رقیب یا دشمن را به انفعال و شکست وامی‌دارد. امروزه بزرگ‌ترین تهدید برای بقای استبداد از جانب مردمان ناراضی در کف خیابان‌ها است. تغییر معادله نیز در همین نقطه شکل می‌گیرد. زیرا چنانچه نیروی مردمی و پیشرو درصحنه در مقام فعلیت بخشیدن به موج نارضایتی توده‌ها حضور یابد، قادر است تا با کانالیزه کردن خیزش خشم ملت، مسیر فروپاشی حکومت استبدادی را ممکن سازد. این همان وحشتی است که الیگارشی مافیای دینی از استراتژی مقاومت سازمان‌یافته در هیئت کانون‌های شورشی دارد. خبرگزاری دانشجو وابسته به سپاه در گزارشی تحلیلی در تشویش از نقش مقاومت در داخل کشور به تاریخ ۳۱ فروردین ۱۴۰۰ می‌نویسد: "مجاهدین آ‌نقدر در این جنگ روانی پیش رفته‌اند که مسعود رجوی پیام صوتی می‌دهد و به‌صراحت می‌گوید «در ایران یک جنگ عظیم داخلی بین خلق و مجاهد خلق با نظام جریان دارد؛ و این‌گونه امواج جوانان ناراضی از فقر و مسائل اقتصادی را سربازگیری می‌کند."

یکی از نگرانی‌های دستگاه امنیتی نظام ولایت‌فقیه، استفاده گسترده مردم و مقاومت سازمان‌یافته در استفاده از شبکه‌های اجتماعی است. به دلیل آنکه محل مناسبی برای آگاهی از تحولات یک جامعه ارائه می‌دهد که از دستاوردهای دوران تحول در امر اطلاعات است. در همین راستا اطلاع‌رسانی با عنایت به حجم عظیم نارضایتی فزاینده نسبت به رکود اقتصادی و اختناق سیاسی-اجتماعی حاکم بر کشور، که در سال‌های اخیر مرتب در اشکال اعتراضات خودجوشی خود را بارز نموده است، دغدغه نخبگان نظام از فروپاشی را افزایش‌ داده است. در تحقیقات کتابخانه کنگره آمریکا پیرامون وزارت اطلاعات ایران در سال ۲۰۱۲ که به درخواست پنتاگون تهیه‌شده آمده است:

«وزارت اطلاعات و امنیت از تمام وسایلی که در اختیار دارد برای حفاظت از انقلاب اسلامی ایران استفاده می‌کند، با بهره‌گیری از روش‌هایی مانند نفوذ به گروه‌های مخالف داخلی، نظارت بر تهدیدات داخلی و مخالفین خارج از کشور، دستگیری متهمین از جاسوس‌ها و مخالفان، افشا توطئه‌هایی که تهدیدآمیز تلقی می‌شوند، و حفظ ارتباط با دیگر سازمان‌های اطلاعاتی خارجی و همچنین با سازمان‌هایی که از منافع جمهوری اسلامی در سراسر جهان محافظت می‌کنند».

رژیم می‌خواهد گام‌های محکمی در جهت به تأخیر انداختن روند سازمان‌دهی سیاسی مردمی (توسط مقاومت) بردارد، اما منابع محدودش به دلیل ناهمگونی میان نخبگان نظام که ناشی از نهادینه شدن فساد و تحریم‌های آمریکا است، اجازه نمی‌دهد که در تاکتیک دستگیری‌های گسترده در اهداف خود به توفیقی دست یابد. از طرفی هم از این بیم دارد که سرکوب عریان خشم مردم را بیش‌ازپیش تحریک کند. بنابراین، یک استراتژی سه وجهی را به کار می‌گیرد تا روند سرنگونی را به تأخیر اندازد، شامل:

۱- بی‌اعتبار کردن آلترناتیو به‌منظور ناامید ساختن توده‌های ستم‌کشیده (که با تاکتیک جنگ نرم تکمیل می‌شود).

 ۲- ممانعت از وصل نیروی پیشرو با نسل بر خواسته از نارضایتی از وضع موجود.

۳ – به‌موازات استراتژی جنگ پنهان، طراحی جهت دست یازیدن به تروریسم دولتی با هدف ضربه زدن و حذف فیزیکی تهدید اصلی خود.

با عنایت به وجوه نام‌برده در ترسیم خطوط سازمان‌های امنیتی رژیم است که شاهد تشدید فعالیت‌های گسترده استبداد دینی در راستای تولید منابعی جهت ضربه زدن به نقش پیشتاز درروند سرنگونی باشیم. اندیشمند علوم سیاسی، فرانسیس فوکویاما آمریکایی، معتقد است:

"برای پیروزی بر یک ملت باید میل و ذائقه آن ملت را تغییر داد و نظام ارزشی‌شان را نابود کرد."وی این شیوه را "مهندسی معکوس" نامیده است.

وقتی ارزش‌های مقاومت در برابر دیکتاتور، با ذبح کلمات همچون سر موضع ماندن برای کسب آزادی، و مفاهیمی چون مقاومت و ایستادگی، ایثار و فداکاری، مفاهیمی که همواره از سوی آزادیخواهان ارزش است به سخره گرفته شود، هدف ترور هویت سیاسی یک مقاومت است و مراد در درجه نخست دور کردن نسل جوان و مبارز از تحقق مطالبات خود در کنار جنبش است. در مرحله بعد نیز با سست شدن روحیه و اراده مقاومت آن‌ها، ناامیدی را ترویج میکند تا با تاکتیک فوق، تهدید اصلی را خنثی کند.

جنگ تبلیغاتی:

(پروپاگاندا) یا تبلیغات سیاسی، کوششی است منظم برای شکل دادن به ادراک ها، ساختن یا دستکاری کردن شناخت ها و هدایت رفتار برای دستیابی به پاسخی مشخص که خواسته مورد نظر مبلغ را تقویت می کند. به عبارتی "تبلیغ سیاسی تلاشی برای برقراری ارتباط مستقیم و هدایت شده با هدفی از پیش تعیین شده است." (۲)

در واقع تبلیغ سیاسی با هدف شناسایی مخاطب مورد نظر و با استفاده از فنون و شیوه های گوناگون در رسانه ها زیر چتر سازمان اطلاعات سپاه و ارگانهایی مانند اتحادیه رادیو و تلویزیون اسلامی، سایت های بیان رسانه گستر و اتحادیه بین‌المللی رسانه بکار گرفته می شود.

‌در راستای اهداف جنگ تبلیغاتی، از تاکتیک رژیم در بسیج ارتش سایبری در شبکه‌های اجتماعی علیه مقاومت گرفته تا تولید فیلم، انتشار کتاب، تا فعالیت‌هایی جهت تخریب چهره مقاومت از طریق شیطان سازی با استفاده از ابزارهای گوناگون چون وسایل ارتباط‌جمعی، درج مطالب جعلی در جراید خارجی، پخش اکاذیب و افترا در شبکه‌های اجتماعی و بسیج عناصر خائن و مزدور علیه آرمان آزادیخواهی، که همه در جهت تولید اطلاعات دروغ در ابعاد کلان در کاربرد پروپاگاندا، به کار گرفته‌شده‌اند را می‌توان برشمرد. این نوع حرکات در جنگ روانی و نرم، سلاح اطلاعات محسوب می‌شود. به عبارتی انحصار کردن اطلاعات و به‌کارگیری در راستای بی‌اعتبار کردن تهدید اصلی موجودیت نظام، تاکتیک شناخته‌شده سازمان‌های اطلاعاتی در نظام‌های خودکامه است. رسالت حفظ نظام در شاخه سازمان‌های امنیتی، مصرف اطلاعات کانالیزه شده برای نخبگان نظام و جعل آن باهدف بی‌اعتبار کردن رقیب از اجزای جداناپذیر جنگ نرم است.

چهار دهه دسیسه و توطئه علیه عالی‌ترین مصالح مردم ایران درنبرد برای تحقق مطالبات ملت به امری اجتناب‌ناپذیر تبدیل‌شده است. از این منظر، اوج‌گیری جنگ روانی علیه جنبش، بازمی‌گردد به دورانی که مجاهدین خلق در زندان لیبرتی و محاصره اشرف بودند. امّا در پی هجرت قهرمانانه مجاهدین خلق به آلبانی و کیش و مات شدن بیت ولایت در عدم تحقق نابودی سازمان مجاهدین خلق، و فروپاشی شورا، تاکتیک‌های عملیات روانی باهدف شکست و از پای درافتادن تهدید اصلی ابعاد جدیدی یافت. سطح عملیات جنگ پنهان علیه مقاومت به‌منظور تأثیرگذاری بر افکار عمومی با صرف هزینه‌های کلان، در رسانه‌های کشورهای غربی، همینطور تمرکز بر افکار ایرانیان تبعیدی در راستای پاسیو ساختن آن‌ها بمنظور فاصله انداختن با آلترناتیو شورا، افزایش چشمگیری یافت.

درعین‌حال، در وحشت از تغییر معادلات سیاسی در آمریکا و رویکرد متفاوت دولت ترامپ و فروریختن پایه‌های میز مماشات، کارزار دستگاه امنیتی رژیم باهدف ایزوله کردن جنبش نیز شتاب بیشتری گرفت. این تحول در بطن خود بیانگر سطح اهمیت موضوع برای منافع صاحبان قدرت در پیشبرد اهداف ضد ملی آن‌ها است.

راهکارهای متفاوتی که رژیم در استراتژی پنهان‌کاری و تزریق اطلاعات غلط جهت تخریب چهره مقاومت به کار می‌برد گویای عمق وحشت از استراتژی درستی است که از طریق کانون‌های شورشی در اعتلای مبارزه علیه استبداد دینی طی شده است. از همین منظر، فعالیت پنهان با خصیصه فریبکاری، جوهر و ماهیت اصلی کارگزاران جبهه دشمن در مسیر خنثی‌سازی تهدید اصلی است.

هدف اصلی و اولیه جنگ نرم یا عملیات روانی، تسلط بر تفکر و رفتار مردمی است که در مسیر انتخاب میان رژیم و تهدید اصلی خود، طرف مظلوم (مقاومت سازمان‌یافته) را مدنظر دارند. برای رسیدن به این مهم باید اطلاعات را ماهرانه کنترل و دست‌کاری نمود.

اساس جنگاوری پنهان مانند "جنگ سخت" به‌منظور فتح، شکست، تسلیم کردن و به سازش کشاندن کلی یا جزئی طرف مقابل بنا نهاده شده است، با این تفاوت که ماهیت جنگاوری پنهان، درگیری‌های غیر کشنده و غیر آشکار است. جنگاوری پنهان، محور و مرکز ثقل سلاح اطلاعات است. یک پیام عملیاتی و روانی زمانی می‌تواند اثرات سریع و ماندگار بر مخاطبان برجای گذارد که دارای بار هیجانی شدیدی باشد. منظور آن‌که پیام عرضه‌شده بتواند هیجاناتی نظیر ترس، وحشت، نفرت و یا شادی، شعف را در مخاطب برانگیزد. (۳)

در کنار سلاح اطلاعاتی استفاده از فناوری بایومتریکس پیشرفته، هک سایبری دولتی، فیلترینگ و فن‌های دست‌کاری در فضای مجازی ابزاری در روند تقویت پایه‌های قدرت نخبگان نظام خودکامه در راستای حذف مخالف و تهدید اصلی از صحنه استفاده می‌شود.

استفاده از اطلاعات کذب برای مشروعیت زدایی از مقاومت:

استبداد دینی بدلیل بهم خوردگی در تعادل ناشی از عملکرد مقاومت که در ابعاد داخلی و بیرون از مرزهای ایران، همواره چهره جنایتکار و فاسد نظام را افشا کرده است، تلاش دارد با تاکتیک استفاده از جنگ نرم آلترناتیو خود را بی‌اعتبار کند. در این رهیافت لایحه عمل‌کننده، جامعه ایران؛ بخصوص در بیرون از کشور است که در هجمه تبلیغاتی قرارگرفته است. باهدف ایجاد بی‌اعتمادی و ترویج ناامیدی و یأس، پاسیویسم و کارگردانی در خلق اپوزیسیون‌های صوری، سعی بر مغشوش کردن فضای سیاسی و فاصله انداختن میان جامعه خصوصاً نسل جوان و آلترناتیو خود ازجمله راهکارهای اصلی در این روش کار ارگان‌های اطلاعاتی نظام است. سایت دانشجو وابسته به سپاه (فروردین ۱۴۰۰) به‌صراحت خطر مجاهدین برای نظام را بیان کرده و اقرار می‌کند:

«انفجار در نطنز مادی است و هر کس به چشم می‌بیند. اما کسی انفجار خطرناک نوترونی توسط مجاهدین را در قلب و فکر جوانان نمی‌بیند. دشمنی که ۴۰ سال است به زبان اشهدش می‌گوید هیچ‌چیز نمی‌خواهد جز براندازی نظام جمهوری اسلامی؛ مجاهدینی که امام خمینی (ره) ۴۱ سال پیش نسبت به آن‌ها بارها و بار‌ها هشدار دادند. به‌ویژه پس از سخنرانی رجوی در امجدیه که با تجمع صد‌ها هزار جوان اغفال شده و به‌هیجان آمده همراه بود، امام با اشاره به رجوی گفت: «دشمن ما نه آمریکاست و نه شوروی و نه هیچکس دیگر، دشمن همین جا در تهران بیخ گوش ماست!» (۱۳۵۹).

با عنایت به اهداف امنیت سازی و تهدید زدایی در استبداد آخوندی، و به دلیل تنوع سازمان‌های اطلاعاتی بنا بر تشخیص خودشان از وضعیت امنیت نظام، در رقابت با یکدیگر، همواره برای رضایت خاطر بیت خامنه‌ای و نخبگان سیاسی مجبور به تولید گزارش‌های خوشایند آن‌ها می‌شوند. رقابت میان وزارت اطلاعات که در اختیار جناح دولتی رژیم است با سازمان اطلاعات سپاه که زیر نظر پسر خامنه‌ای است همواره در جریان است که بیان آن در این مختصر نمی‌گنجد. در این راستا، عملکرد این مراکز اطلاعاتی، گاه جنبه دفاعی داردکه با نیت دفع آسیب‌پذیری و مخاطراتی که رژیم را محصور کرده است و محافظت از منافع حکومت در برابر تهدیدهای حریف است. گاهی نیز جنبه تلافی جویی داردکه دربرگیرنده نبرد اطلاعاتی به‌منظور انتقام از حریف از طریق آسیب رساندن به دارایی‌های ارزشمند آن است. اداره فدرال حراست از قانون اساسی در آلمان در گزارش سال ۱۹۹۹ خود که در سالهای بعد هم به روز و تکرار کرده است می‌نویسد:

 «فعالیت‌های "واواک" مانند سالهای گذشته، متمرکز به خنثی سازی گروه‌های سیاسی مخالف و فعالیت‌های ضد رژیم آنها شده است. "سازمان مجاهدین خلق ایران" (MEK) و بازوی سیاسی آن که در سطح جهان فعال می‌باشد یعنی "شورای ملی مقاومت ایران" (NWRI) همچنان در صدر اهداف جاسوسی سرویس اطلاعاتی ایران می‌باشد... سرویس اطلاعاتی ایران برای جاسوسی درباره مجاهدین خلق، همچنین از هواداران این سازمان و سایر اتباع ایرانی استفاده می‌کند. استخدام اکثراً از طریق سفرهای دیداری تبعیدیان ایرانی به ایران انجام می‌شود. "واواک" به این افراد در آنجا مراجعه کرده و در مواردی آنها را مورد تهدید قرار می‌دهد و با تهدید به انتقام جویی علیه خود یا اعضای خانواده ساکن در ایران برای همکاری با سرویس اطلاعاتی تحت فشار قرار می‌دهد. در ۲۴ نوامبر (۹۹)، جلسه اصلی دادگاه در شعبه دادگاه برلین علیه یک تبعه ۳۶ ساله ایرانی که در ماه ژوئیه در برلین دستگیر شده و سال‌ها درآلمان زندگی می‌کند، شروع شده است. وی بعنوان ظاهراً هوادار سازمان مجاهدین خلق بشدت در مظان اتهام قرار دارد که از سوی سرویس اطلاعاتی ایران درباره رهبران و وظایف و فعالیتهای سازمان در آلمان جاسوسی کند». (دادگاه یک دژخیم و مأموریت یک مزدور نفوذی, گزارش شماره ۵ کمیسیون قضایی شورای ملی مقاومت) 

جنگ نرم گاه جنبه تهاجمی دارد که به‌منظور حذف فیزیکی سوژه و واردکردن حداکثر خسارات است که از مصادیق بارز تروریسم دولتی است و از حوزه جنگ نرم بیرون است. نمونه بارز آن در سیستم امنیتی رژیم، وقتی جنگ نرم جنبه عملیاتی به خود بگیرد، مسئولیت آن به شورای امنیت ملی ارتقاء پیدا می‌کند. ظریف وزیر خارجه آخوندها نیز در کلیپ صوتی در ۶ اسفند ۱۳۹۹ که در ۵ اردیبهشت ۱۴۰۰ فاش شد تصریح کرد: «بیشتر سفرا، وزارت خارجه ما ساختار امنیتی دارد. وزارت امور خارجه ما از وقتی‌که چشم‌باز کرده با مسائل امنیتی مواجه بوده، دستور کاری که برای وزارت خارجه تعیین‌شده، از ابتدای انقلاب، دستور کار سیاسی امنیتی بوده» است. عملیات دیپلمات- تروریستی در ویلپنت فرانسه که توسط ارگان‌های امنیتی رژیم طراحی گردید و زیرپوشش دیپلمات به اجرا گذاشته شد مثال بارز وجه تهاجمی جنگ نرم است که با استفاده از جنگ نرم، زمینه عملیات تروریستی شکل می‌گیرد.

 برخی روش‌های سازمان‌های اطلاعاتی و امنیتی رژیم در پیشبرد جنگ نرم:

۱- جنگ نرم با نیت پیش گیری: به این معنی که، نبرد اطلاعاتی به‌منظور مهار یا جلوگیری از شکل‌گیری یا بالفعل شدن تهدیدها و توطئه‌های دشمن اصلی خود. همچون کوشش رژیم در جذب برخی عناصر پس رفته و واداده سابق در مقاومت، و بسیج آن‌ها در جهت بی‌اعتبار ساختن جایگاه مقاومت در خارج از کشور تا مانع وصل مردمی که از اختناق و سرکوب آخوندهای حاکم به دموکراسی‌های غرب پناه برده‌اند با آلترناتیو نظام شوند.

۲- جنگاوری پنهان پیش‌دستانه: نبرد اطلاعاتی به‌منظور خنثی‌سازی عملیات در آستانه وقوع از سوی تهدید خود. تاج‌زاده یکی از چهره‌های به‌اصطلاح اصلاح‌طلب درباره دغدغه‌های سیاسی خودش در انتخابات رژیم می‌گوید: " نمی‌توانم بگویم در انتخابات شرکت نمی‌کنم. این یعنی تحریم انتخابات و رفتن زیر پرچم رجوی، درحالی‌که من مخالف رجوی هستم. "این سؤال پیش می‌آید که آیا همه آن‌ها که در داخل و خارج ایران انتخابات را تحریم می‌کنند زیر پرچم مجاهدین و رجوی خواهان سرنگونی رژیم‌اند؟ در آن صورت تکلیف ادعای این حرف که مجاهدین خلق در ایران پایگاه اجتماعی و تأثیر سیاسی ندارند چه می‌شود. این تناقضی است که دروغ‌پردازی‌های اطلاعاتی‌های نظام در بیان توجیه آن گیر می‌کنند.

۳- قدرت اطلاعاتی: مجموعه‌ای از ظرفیت‌ها و توانمندی‌های به‌کارگیری آن از سوی سازمان اطلاعاتی مبتنی بر آگاهی، اراده و اختیار به‌گونه‌ای که بتواند حریف را اغوا کند؛ تسهیل‌کننده هدف برای سازمان اطلاعاتی باشد؛ سازمان اطلاعاتی با به‌کارگیری آن بتواند کار را بر حریف دشوار کند یا برای او محدودیت ایجاد نماید؛ او را به سمت همکاری اجباری یا اقناعی سوق دهد؛ و درنهایت، به‌صورت مطلق حریف را از انجام عملی نهی یا منع کند یا به‌صورت مطلق او را وادار به انجام کاری کند. به طور مثال: تردستون ۷۱، شرکت اطلاعات و ضد جاسوسی سایبری در آمریکا، در شرح جزئیاتی از عملیات نفوذ اطلاعات (رژیم) ایران توسط جف باردین، مدیر ارشد اطلاعات در تردستون ۷۱ فاش ساخته است که: "سپاه پاسداران انقلاب اسلامی (IRGC) و وزارت اطلاعات و امنیت (MOIS) در یک عملیات مشترک گروه‌های مخالف ایرانی را هدف قرار دادند. یگان‌های سایبری سپاه، اعضای هسته مرکزی را با دقت نظامی برای هدف قراردادن کنفرانس سالانه شورای ملی مقاومت ایران (NCRI) کلید زدند. وی افزود: سپاه، وزارت اطلاعات و واحدهای سایبری بسیج سطح پایین، توئیتر را با حدود ۱۱۲ هزار توئیت به مدت ۶۰ ساعت با استفاده از هشتگ و محتوای مدنظر برای کنترل سناریو در شبکه اجتماعی، پر کردند".

۴- بازدارندگی اطلاعاتی: منظور از بازدارندگی اطلاعاتی، ایجاد باور به تهدید متقابل در حریف توسط خودی در چارچوب خطوط قرمز از پیش تعیین‌شده تا سرحد پشیمانی از اقدام توسط حریف در موضوع مشخص و در چارچوب حفظ وضع موجود است. بازدارندگی اطلاعاتی عبارت است از ایجاد باور به تهدید متقابل اطلاعاتی توسط خودی از طریق تهدید به ضربه اطلاعاتی متناسب تا سر حد پشیمانی از ضربه اطلاعاتی توسط حریف. استفاده از زنان در راستای ضربه زدن به مخالفین نظام که معروف‌اند به پرستو. اصطلاح پرستو در ادبیات سیاسی ایران به زنانی… اطلاق می‌شود که نهادهای اطلاعاتی ایران از آن‌ها برای جذب و فریب استفاده می‌کنند. (العربیه ۱۸ دسامبر ۲۰۲۰)

۵- ضربه اطلاعاتی: برخورداری از ظرفیت اطلاعاتی و توانمندی بهره‌گیری از آن برای حمله به حریف با استفاده از فن‌آوری‌ها و جنگ‌افزارهای اطلاعاتی به‌صورت پروژه دارای زمان و مکان مشخص.

ازجمله تاکتیک‌های جنگ نرم برچسب زدن، که هدف از آن این است که واژه‌های منفی در محکومیت مخاطب به‌کار گرفته شود. این اقدامات در اساس شامل نامه‌نگاری، ارسال پیام و کلیپ به اسم خانواده‌های مجاهدین در سایت‌های زنجیره‌ای وزارت است که هدف همه آن‌ها شایعه‌پراکنی، انتشار اخبار کذب و دروغ، جنگ روانی و تبلیغاتی علیه تشکیلات مجاهدین است.

۶- دروغ بزرگ: این تاکتیک قدیمی که هنوز هم استفاده فراوان می‌شود، عمداً برای مرعوب و فریب ذهن حریف استفاده می‌شود. پیامی که به‌هیچ‌وجه حقیقت ندارد، تبلیغ‌شده و به‌طور مداوم بر این دروغ پافشاری می شود تا طرف مخاطب آن را جذب کند. گوبلز رئیس دستگاه تبلیغاتی نازی‌ها در زمان هیتلر می‌گوید «دروغ هرچه بزرگتر باشد، باور آن برای مردم راحت‌تر است». مانند اتهام انفجار حرم امام رضا توسط مجاهدین، کشتن کشیشان مسیحی توسط مجاهدین، تصفیه‌حساب فیزیکی درون مجاهدین. اتهامات شنیع روابط جنسی در درون سازمان مجاهدین. یا در مثالی دیگر متهم کردن مجاهدین در زندانی کردن اعضای خود:

" اوایل سال ۱۳۹۹ و بخصوص پس از شروع پاندمی کرونا و افشاگری‌های مستمر و روزانه شورای ملی مقاومت و سازمان مجاهدین، رژیم آخوندی به دور جدیدی از جنگ روانی و شیطان سازی علیه سازمان مجاهدین روی آورد. یک نمونه آن طوماری بود که در کارگاه‌های وزارت اطلاعات بهم بافته شده بود و مدعی بود ۸ هزار نفر از خانواده‌های مجاهدین در آلبانی از تهران (فقط از تهران) خطاب به نخست وزیر آلبانی فرستاده‌اند. این طومار که بعداً به ۱۱ هزار! امضا هم رسید با تیتر درشت «فرزندان ما اسیر دست تروریست‌ها در کشور آلبانی هستند» در رسانه‌های حکومتی درج شد. (روزنامه ابرار ۱۴ اردیبهشت) "

شرکت فیسبوک در گزارش مبسوطی درباره دروغ پراکنی‌های رژیم از طریق استفاده از فضای مجازی می‌نویسد: " رژیم آخوندی از بزرگترین منابع دروغ پراکنی و حساب‌های جعلی است. در ماه می ۲۰۱۹ یک شبکه (رژیم) ایران را حذف کردیم که برای گسترش محتوایش از حساب‌های جعلی و شخصیت‌های ساختگی استفاده می‌کرد. شخصیت‌های جعلی نامه‌هایی را به سردبیر می‌فرستادند و مقالات وارده در روزنامه‌های آمریکایی می‌نوشتند. آنها خودشان را به عنوان روزنامه نگار جا می‌زدند و تلاش می‌کردند از سیاستمداران مصاحبه بگیرند و گزارش‌هایی را به خبرنگاران قالب کنند". (۴)

۷- شیطان سازی: یکی از مؤثرترین شیوه‌های توجیه جنگ نرم چهره مخاطب را از انسانیت تهی کردن و به عبارتی شیطان سازی است. چراکه با توسل به این تاکتیک مسیر خشونت و سرکوب را توجیه و هموار می‌کند. این شیوه با استفاده از برچسب‌زنی صفات ناشایست جاده‌صاف‌کن تهاجمات فیزیکی بعدی خواهد شد. مثلاً اینکه مقاومت خشونت‌گرا است، خودشان را شکنجه می‌دهند، اعدام‌های مخفی، طلاق‌های اجباری، رهبران آن جوانان را فریب داده و به کشتن داده اند، خائن و در جنگ هشت‌ساله همدست صدام بودند، در کشتار مردم کردستان شرکت داشتند، ایدئولوژی مارکسیست اسلامی. همچنین تبلیغ روی کلماتی چون فرقه رجوی یا زنان در فرقه رجوی، به کارگیری چهره‌های هنری، سیاسی، ورزشی و علمی در تأیید سیاست‌های خود. به‌طور مثال: وزارت اطلاعات رژیم یک صفحه نشریه مجاهد جعلی به تاریخ یکشنبه ۱۸ خرداد ۹۸ (که سریعاً آن را به ۱۸ خرداد ۹۹ تغییر داد) برای تحت‌فشار قرار دادن هنرمندان و وادار کردن آنان به موضع‌گیری علیه مجاهدین به خاطر تسلیت‌هایشان در سوگ مرجان منتشر کرد و به دروغ ادعا کرد نشریه مجاهد تصویر علی کریمی و ۱۵ بازیگر را تحت عنوان «سوگ هنرمندان در مرگ بانو مرجان» منتشر کرده است.

۸-ترور شخصیت: از شیوه‌های معمول در جنگ نرم است. با سودجویی از فضای رسانه‌ای و انواع شیوه‌های بزرگ‌نمایی، شیطان سازی، وی را ترور شخصیت می‌کنند و از طریق افزایش نفرت عمومی و کاهش محبوبیت وی را فراهم می‌کنند. به‌طور مثال با درج سندسازی جعلی، تبلیغ می‌شود که مسعود رجوی در زندان با ساواک شاه همکاری کرده ویاران را لو داده است.

یا اینکه در روز ۲۰ آذر ۹۹، شرکت امنیت سایبری تردستون ۷۱ با بیش از ۱۰ سال سابقه تحقیقات کارشناسی درباره اقدامات سایبری حکومت آخوندی، گزارش تحقیقی خود را درباره بسیج هماهنگ سپاه پاسداران، وزارت اطلاعات و مزدوران آن‌ها در شبکه‌های اجتماعی هم‌زمان با گردهمایی جهانی ایران آزاد در ارتباط زنده از اشرف ۳ با ۳۰ هزار نقطه در ۱۰۲ کشور جهان با کلمات رکیک پاسداری- وزارتی علیه رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت ایران در ۵۰ صفحه منتشر کرد. کمپانی امنیت سایبری «تردستون ۷۱» در بررسی اطلاعاتی خود تأکید کرد رژیم ایران در عملیات سایبری علیه گروه مخالف ایران دست داشته است. این شرکت جزییات عملیات سایبری تحت حمایت وزارت اطلاعات و امنیت رژیم ایران را فاش ساخت.
عملیات مشترک سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات با استفاده از یک کمپین دروغ‌پراکنی هماهنگ، علیه گروه مخالف ایران وارد عمل شدند. تردستون ۷۱ در بخش دیگری از گزارش تحقیقی خود، با عنوان «مدیریت عملیات»، حساب‌های مختلف سایبری رژیم، موقعیت آن‌ها، اقدامات مشخصشان برای ضربه به کمپین مجاهدین و فریب کاربران ناآگاه مربوطه را با جزییات مورد بررسی قرار داده است.

۹- مبالغه و بزرگ‌نمایی: تلاش در جهت بزرگ نمایی خود در راستای خنثی‌سازی تهدید مخاطب و مبالغه سازی در دستاوردهای خود. اطلاق صفاتی چون گروهک مجاهدین، سلیمانی تروریست را سردار اسلام نام نهادن و استفاده از تاکتیک شانتاژ و گروگان‌گیری یا سیاست‌های مخرب و ضد ملی پروژه هسته‌ای را در چارچوب اقتدار جمهوری اسلامی تبلیغ نمودن ازجمله موارد بزرگ‌نمایی استبداد دینی است.

۱۰- جنگ روانی استراتژیک:

 استفاده از نقاط آسیب پذیر در حوزه های سیاسی، شامل فعالیت گسترده با هدف اجتماعی، اقتصادی و نظامی که در جهت بی اعتبار کردن و خدشه دار نمودن چهره تهدید خود به کار می رود. این جنگ در کوتاه مدت قابل رؤیت نیست. تشبثات رژیم درباره حضور مقاومت در عراق، و تبلیغات دراز مدت در راستای تخریب چهره مقاومت جنگ روانی استراتژیک نظام ارزیابی می گردد.

فرجام ایلغار اطلاعاتی‌ها در دور باطل تسلسل:

استفاده ابزاری از سلاح اطلاعات برای صاحبان قدرت در نظام‌های استبدادی که می‌کوشند گفتمان دایر در جامعه را بر اساس نیاز خود شکل دهند و صدای مخالفان را خفه کنند، با تمام پیچیدگی‌های آن، خوشبختانه راه‌کاری برملا شده و رنگ‌باخته است. اگرچه اشغالگر ایران با اهداف سیاسی حفظ قدرت به هر قیمت، همواره از جنگ نرم و روانی در فاصله انداختن میان مردم و مبارزان راه آزادی بهره گرفته‌اند تا چند صباحی به عمر حکومت افزوده کند. اما جنبش آزادی ستان، با هوشیاری و احساس مسئولیت در قبال حقوق پایمال‌شده ملت توسط مافیای ولایت، تمام نیرنگ‌های رژیم را افشا و نقش بر آب کرده است. در مقابل تشبثات دشمن "هرگز تسلیم نشوید، امروز سخت است و فردا سخت‌تر، اما پس‌فردا روز روشنی برایتان خواهد بود."

 بیانیه‌های سالیانه شورای ملی مقاومت، اطلاعیه‌های آگاه‌کننده کمیسیون‌های امنیت و قضایی شورای ملی مقاومت، و فعالیت‌های آگاهی‌بخش اعضا و یاران مقاومت، در برملا ساختن دسیسه‌های ارگان‌های اطلاعات رژیم، خود بهترین بینه از روشنگری در شناخت ماهیت جنگ روانی دشمن است. لو رفتن و برملا شدن طرح‌ها و پروژه‌های دشمن آزادی، نظام تئوکراتیک ارتجاع آخوندی را در گرداب دور تسلسل محصور کرده و مستأصل نموده است. تاریخ مبارزات خلق‌های تحت ستم همواره با این معضل روبرو بوده است که عده‌ای خائن با استفاده از جهل تعدادی ناآگاه، تلاش کرده‌اند تا تحقق مطالبات به‌حق توده‌های تحت ستم را به تأخیر انداخته و مانع شوند تا منافع خود را تأمین کنند. اما از سویی تجربه تاریخ نیز به ما آموخته است که خائنین و عناصری که در قرار گرفتن در سمت منافع مستبدین زندگی خفیف خود را سپری کرده‌اند، همواره مورد لعن و نفرین توده‌ها بوده‌اند. زیرا که مردم قدرت تشخیص سره از ناسره را دارند و جز روسیاهی و ننگ ابدی ارمغانی نصیب کسانی که به آرمان آزادی ملتی خیانت و پشت کرده‌اند، نداشته است. "اگر توانستید به مگس‌ها بفهمانید که گل از زباله بهتر است؛ می‌توانید به خائنین مملکت بفهمانید کشور از ثروت بهتر است". (چه گوارا)

امّا صورت‌مسئله کنونی ایران را باید در پاسخ به تشبثات رژیم در بی‌اعتبار کردن چهره مقاومت، در اقتدار و عزم عناصر تشکیل دهنده جنبش برای سازمان‌دهی ملت به‌جان‌آمده در تحقق سرنگونی نظام آخوندی ملاحظه کرد. واقعیت این است که یکی از اقدامات رژیم برای مقابله با وضعیت انفجاری جامعه و اقبال روزافزون مجاهدین خلق و شورای ملی مقاومت در میان اقشار مختلف مردم، تبلیغات گسترده رسانه‌های حکومتی بعنوان ابزاری علیه نیروی اصلی برانداز و در جهت حفظ این رژیم است. در واقع مقاومت سازمان‌یافته، شاخص و آیینه تمام نمای مبارزات ۴۰ ساله است، و در عمل مبارزاتی این حقیقت را روشن ساخته است که چرا شیطان‌سازی و خصومت رژیم با مجاهدین و تروریسم علیه آلترناتیو خود، در چنین ابعاد گسترده‌ای جریان دارد. نیرویی که سرمایه‌اش را در طبق اخلاص درراه نجات مردم از نکبت آخوندی به‌کاربرده است، نیرویی که هم برنامه انتقال قدرت به ملت را دارد؛ هم سازمان رزم انقلابی و هم رهبری ذیصلاح را، قطعاً توان سرنگونی استبداد دینی را دارد.

با عنایت به مفاهیم جنگ پنهان و به خدمت گرفتن آن توسط ارگان‌های ضداطلاعات و امنیتی رژیم استبداد دینی علیه مقاومت سازمان‌یافته مردم ایران، که درنبرد با غاصبان حق حاکمیت مردم فدای بیکران کرده، ضروری است که سطح هوشیاری نسبت به توطئه‌های دشمن آزادی نیز ارتقاء یابد. با توجه به شرایط پرالتهاب موجود در فضای ایران به‌جرأت می‌توان ادعا کرد که شرایط ذهنی و عینی برای انقلاب نوین آماده است، و به‌راستی‌که:

" زمانی مناسب‌تر از اکنون وجود ندارد از همین نقطه‌ای که ایستاده‌اید و با همین ابزار و امکاناتی که در اختیاردارید، کار را ادامه دهید. همین‌طور که پیش می‌روید، ابزارها و امکانات بهتر و مناسب‌تر را پیدا می‌کنید". (۵)

پس امکان نابودی ویروس ولایت بیش از هرزمانی در دسترس است. هم‌زمان با مهندسی پدرخوانده مافیای آخوندی در سیرک نمایش در انتصابات ریاست جمهوری و با تشکیل مؤسسان پنجم ارتش آزادی‌بخش ملی ایران، استراتژی مقاومت که در تاکتیک کانون‌های شورشی طرح انقلاب دمکراتیک و برقراری جمهور مردم را پی‌ریزی می‌کند، نیاز به اتحاد و حمایت عاشقان آزادی دارد. گردهم‌آیی سالیانه "ایران آزاد" نماد نمایش اقتدار و عزم ملتی است که مصمم است تا ایل و تبار رژیم آخوندی را محو کند. این تقدیر نسلی است که باهمت خود تاریخ آینده ایران را رقم خواهد زد. این میدان آزمون تک‌تک انسان‌های شریفی است که برای نجات ایران از نابودی به دست جانیان وطن بربادده، در مسیر رهایی در سمت درست تاریخ قرار گرفته‌اند. با هوشیاری و خنثی کردن توطئه‌های اطلاعاتی دشمن، عناصر و ابواب‌جمعی نمایندگان نقاب به چهره در اشکال گوناگون در طیف گروه مخالف نما را ایزوله و افشا کنید. بیش از چهل سال است که شورای ملی مقاومت و سازمان مجاهدین خلق ایران، درنبردی نفس‌گیر و بی‌امان و با فدیه صدوبیست هزار قهرمان ملی و آرمان‌خواه، در مسیر رهایی خلق از زنجیر اسارت ارتجاع دینی، عزم خود را جزم کرده تا اشغالگران ایران را از صحنه روزگار محو کند. کسب دمکراسی تصادفی نیست. برای تحقق آن بایستی جنگید، مایه گذاشت، بها داد و فداکاری نمود. در چنین دوران خطیر و تاریخ‌ساز، بر پا خیزیم و پیام امید به رهایی و تسلیم‌ناپذیری را در سراسر گیتی طنین‌افکن کنیم. متحد و یکپارچه با شعار آری به سرنگونی مافیای دینی، آری به جمهوری دمکراتیک، اجلاس جهانی "ایران آزاد" امسال را تبدیل به سکوی خیزش نهایی برای حصول به دموکراسی و مردم‌سالاری کنیم.

دکتر منشور وارسته (کارشناس روابط بین‌الملل)

 


1- sychological Warfare

2- گارث جاوت، ویکتوریا ادانل، "تبلیغات و اقناع"،1396.

3- Coke, Christophe, (2002), Humane warfare, London and New York, Routledge 2002.

4- facebook, Threat eport, The Influence Operations 2017-2020

5- خانم فلورانس اسکاول شین (۲۴ سپتامبر ۱۸۷۱–۱۷ اکتبر 1940)، خطیب و نویسنده آمریکایی.