مهرداد هرسینی:‌ این دفعه ریز، ریز می‌کنم!!

قریب یک هفته پس از اعلام استراتژی جدید ایلات متحده علیه دیکتاتوری زهر خورده خامنه‌ای و به تبع آن لیست گذاری سپاه سرکوبگر پاسداران، ولی‌فقیه زهر خورده درسخنانی ضمن پرت و پلا گویی و کلی‌بافی، همچنان از پاسخ به ابهامات و سؤالات نیروهای ریزشی رژیم طفره رفت.

ولی‌فقیه ارتجاع که ید طولایی در «سیاه نمایی» و دوز و دغل‌بازی دارد، در این سخنان با جملاتی چند پهلو که به یقین ناشی از خالی بودن چنته نظام آخوندی است، گفت:«نمی‌خواهم وقت را صرف پاسخ‌گویی» کنم. «این ضایع کردن وقت است که انسان بخواهد پاسخ او را بدهد». (خبرگزاری سپاه پاسداران، فارس ۲۶ مهر ۱۳۹۶)

بیان چنین جملات گنگ و مبهم که ترجمان ن فرار و طفره رفتن بر این واقعیت است که بالاخره راهکار عملی رژیم برای تقابل احتمالی با سیاست‌های اعلام شده از سوی آمریکا چه خواهند بود؟ خود بهترین اعتراف بر آن است که نظام آخوندی در کلیت اش از جاری شدن سیل تحریم هاو لیست گذاری بازوان خونین رژیم، یعنی سپاه پاسداران و زیرمجموعه‌های تروریستی آن در منطقه بسیار به وحشت افتاده است.
بر این منطق است که ولی‌فقیه زهر خورده همچنان تمامی تخم‌مرغ‌های نظام سرکوبگر آخوندی را در سبد «برجام» می‌گذارد و از طرف‌های اروپایی به جد «التماس میکند» تا ضمن فشار آوردن بر طرف مقابل، از «پاره کردن برجام» جلوگیری به عمل آورند.
 وی بی محابا و ناخواسته، اعتراف می‌کند: «اولاً اروپا باید در مقابل اقدامات عملی آن‌ها بایستد؛ ثانیاً از ورود به مسائل دفاعی ما باید پرهیز کند».
خامنه‌ای همچنین در ادامه و برخلاف دفعات پیشین که بر «آتش زدن» برجام تأکید کرده بود، عقب نشینی کرده و می‌گوید:«تا طرف مقابل برجام را پاره نکند ما آن را پاره نمی‌کنیم اما اگر او برجام را پاره کرد ما آن را ریزریز می‌کنیم»!!

بهرحال موضوع تحریم‌های جدید و لیست گذاری که طی هفته گذشته به یکی از مهم‌ترین موضوعات در سطح بین‌المللی تبدیل شده است، ریشه در بازتاب منطقی جامعه جهانی نسبت به سیاست‌های مخرب رژیم آخوندی در ایران و منطقه دارد.
بر این اساس است که اکنون به موازات راه‌اندازی و شدت بخشیدن به پروژه موشک‌های بالستیک، شاهد رشد و نمو پدیده‌ای بنام «بنیادگرایی اسلامی» و صدور تروریسم از سوی دیکتاتوری ولی‌فقیه به کشورهای همسایه و اسلامی می‌باشیم.
 تازه‌ترین نمونه این سیاست مخرب را باید در مداخلات آشکار سپاه پاسداران در کردستان عراق و به خاک و خون کشیدن مردم محروم این خطه جستجو نمود.
دبیرخانه شورای ملی مقاومت در این رابطه ضمن افشاگری از روند این مداخلات تأکید کرده است: «این اقدام تجاوزکارانه در حالی صورت می‌گیرد که پاسدار قاسم سلیمانی سرکرده جنایتکار نیروی تروریستی قدس از چند روز پیش در سلیمانیه و بغداد و دیگر مناطق عراق به توطئه و طراحی برای آن مشغول است.
اقدام جنایتکارانه سپاه پاسداران و شبه نظامیان مزدورش باعث بی‌خانمان شدن شمار زیادی از مردم کرکوک و ناگزیر شدن آنها به خروج از شهر شده است«. (۲۵ مهر ۱۳۹۶)

واقعیت در لابلای این جملات آن است که به دلیل سیاست مخرب مماشات، رژیم آخوندی در وضعیتی قرار گرفت تا تعادل ژئوپلیتیک در منطقه را با پمپاژ «پول، موشک، سلاح و نیروهای بنیادگرا» برهم بزند.
حضور گسترده نیروها و مزدوران رژیم در عراق، سوریه، افغانستان و لبنان و یا راه‌اندازی جنگ‌های نیابتی در یمن تماما بازتاب این سیاست مخرب بوده است.
در سایه این سیاست بود که خامنه‌ای از فردای مرگ خمینی ملعون، دست به تحقق رویای خلافت اسلامی در کشورهای مسلمان زد و باز بر این منطق بود که با تشکیل نیروهای سرکوبگر بومی و یا مداخلات مستقیم نظامی به باج‌خواهی و کشورگشایی در منطقه بحرانی خاورمیانه پرداخت.
در داخل نیز دستان نیروهای سرکوبگر رژیم را برای بگیروببند و راه‌اندازی تورهای پلیسی و نظامی باز کرد و به موازت آن نیز به رژیم امکان هرگونه کشتار و قتل‌عام را در اشرف قهرمان و زندان لیبرتی داد.
سخن از سیاستی است که اکنون پس از ۶۰ سال با شکست سنگینی روبرو شده است. تبعات و ضایعات ناشی از آن به یقین قرن‌ها بر روح و روان مردم ایران و منطقه پابرچا خواهد ماند.

به موازات این واقعیات اکنون عطف به داده‌های موجود، باید اذعان کرد که خامنه‌ای در بن‌بستی برگشت‌ناپذیر گیر افتاده است. وی به‌خوبی می‌داند که شلیک هر موشک به مثابه «زدن میخ» دیگری بر تابوت این رژیم فرسوده است.
عدم اعتراض و سکوت عامدانه وی در رابطه با لیست گذاری سپاه پاسداران و صرفنظر کردن از پرداختن به محتوا و جان کلام یعنی «تحریم‌های جدید» به خودی خود گویای وضعیت آشفته و پریشان نظامی است که در تمامی زمینه‌ها شکست‌های استراتژیک خورده و تنها با اهرم خون‌ریزی مسائل روزمره‌اش را حل و فصل می‌کند.

به یقین یکی از راهکارهای عملی برای برون رفتن از این بحران‌های ولی‌فقیه ساخته، همان «خلع ید از رژیم آخوندی در منطقه و اخراج پاسداران و شبه نظامیان مزدور از عراق، سوریه، یمن، لبنان و افغانستان و جلوگیری از ارسال تسلیحات و نیروهای رژیم به این کشورها» و همچنین به رسمیت شناختن مجاهدین و مقاومت ایران برای تغییر و تحولات دمکراتیک از سوی مردم ایران می‌باشد.