حسین پویا: دلسپاران دلار

(با اجازه مولانا!)

من گرفتار دلارم روز و شب
رفته از کف اختیارم روز و شب

زان زمانی که شدم یار نظام
رانت خوارم، رانت خوارم روز و شب

تا که بالا می رود نرخ دلار
سکه گشته کار و بارم روز و شب

چونکه دائی زاده ام در دولت است
بخت کلا گشته یارم روز و شب

میدهد دائم به بنده رهنمود
بنده هم چشم انتظارم روز و شب

می خرم با قیمت ارزان دلار
اسب دولت را سوارم روز و شب

روز دیگر می فروشم ارز را
سود آنرا می شمارم روز و شب

بنده اهل خوردن حق نیستم
در نماز و روزه دارم روز و شب

لیک سهم و حق دائی زاده ام
می برد بالا فشارم روز و شب

هست عاقا مرجع تقلید من
شکر او را می گذارم روز و شب

می کنم تقدیم ایشان خمس را
فربه میشه اعتبارم روز و شب

لطف عاقا کرده بختم را بلند
می شود میلیون هزارم روز و شب

پولها را می فرستم خارجه
تا نباشد در کنارم روز و شب

بچه هایم هم همه در خارجند
می خورند از کشت و کارم روز و شب

لیک بعد از آن قیام مردمی
روز و شب فکر فرارم روز و شب