مناظره تلویزیونی – «هزینه ها و تبعات»!

از فردای قیام  مردمی در سال ۸۸ علیه کلیت نظام آخوندی آنهم با شعار «مرگ بر اصل ولایت فقیه», دیگر بر کسی پوشیده نیست که شکافی بنام «مناظره تلویزیونی» میان کاندیداهای نمایش انتخابات، بهترین بستر و مناسب ترین فرصت برای هرخیزش عمومی است.

براین منطق در حالی که رژیم آخوندی تلاش داشت تا از برگزاری هرگونه مناظره تلویزیونی میان داوطلبان دستچین شده حکومتی ممانعت بعمل آورد، اما در پی فشار افکار عمومی و به تمسخر گرفتن نمایش انتخابات از سوی آحاد مردم، سرانجام کمیسیون تبلیغات حکومتی در تازه ترین بیانیه و ضمن یک عقب نشینی آشکار، از «تجدید نظر در تصمیم قبلی خود» خبر داده است.  (سایت حکومتی فردا نیوز ۴ اردیبهشت ۱۳۹۶)

بهرحال صرفنظر از اینکه شورای امنیت ملی رژیم سرانجام تن به پخش مناظره مستقیم بدهد یا نه، واقعیت در این رژیم خودکامه و بویژه در تمامی نمایشات مهندسی شده از سوی بیت خامنه ای این است، که چنین شوهای تلویزیونی همواره با خطرات و هزینه های بسیار سنگینی برای رژیم همراه بوده است.
دراین رابطه وزیر کشور دولت «تدبیر و امید» ضمن اعتراف به ابعاد مناظرات تلویزیونی در گذشته گفت: «مناظرهای زنده تلویزیونی سال ۸۸ هزینه ها و تبعات بسیار سنگینی داشت و ما برای اینگونه مناظرات باید همه ابعاد آن را در نظر بگیریم». (خبرگزاری حکومتی صدا و سیما ۲ اردیبهشت ۱۳۹۶)

ترجمان این جملات همان بیان واقعیتی بنام «کابوس سرنگونی» در نظام ولایت فقیه و بویژه آمادگی اجتماعی برای خیزش عمومی در هرفرصت و درهر زمان می باشد. به موازات این واقعیات نیز باید به ادا و اطوارهای یک رژیم قرون وسطایی و عقب مانده اشاره نمود که در قرن بیست و یکم تلاش دارد تا با رنگ کردن انواع و اقسام جانوارن وحشی و خون آشام تحت نام «داوطلب ریاست جمهوری», به خلق الله بقبولاند که پنداری چیزی دراین نظام خون اشام در حال چرخیدن بوده و قرار است از فردای چنین نمایشات تلویزیونی، در برپاشنه عدالت، دمکراسی و حقوق اولیه مردم بچرخد!

ابعاد این مسخره بازی های آخوندی بحدی است که وزیر کشور حکومتی بی محابا با هشدار به خطرات چنین بازی های خطرناکی می افزاید: «باید حق داد که در برنامه زنده هرکسی که حرفی می زند در آن لحظه قابل مدیریت نیست چون ما شاهد نتایج برنامه های زنده سال ۸۸ در افکار عمومی بودیم که چقدر در سیاست داخلی و حوزه های بین المللی کدورت ها و ابهامات و هزینه های بسیار زیادی ایجاد کرد که هنوز هم آثارش را می بینیم».

به یقین یک فقره از تبعات داخلی چنین سخنانی، همان ابعاد گسترده تنفر عمیق و «چندش» مردم از ولایت فقیه با تمامی دستجات درونی و بیرونی آن است و فقره دوم نیز به خشم و اعتراضات جهانی پس از انتشار اخبار مربوط به سرکوب خونین مردم در خیابانها و یا زیر گرفتن جوانان و زنان معترض با ماشین های دولتی بر می گردد.
سخن از شیوه های ضد انسانی و سرکوبگرانه ای است که اکنون بنیادگرایی مذهبی با کپی برداری از روش های بسیج ضد مردمی و سپاه ضد خلقی خامنه ای علیه شهروندان بی گناه میهن امان، در شهرهای مختلف اروپا ساری و جاری می نمایند.