وحشت ولی‌فقیه از افشاء مراکز آموزشی نیروی تروریستی قدس

افشاگری به‌موقع نمایندگی شورای ملی مقاومت در واشنگتن از مراکز آموزشی نیروی تروریستی قدس در ایران که همزمان با اجماع دوحزبی در ایالات‌متحده بر سر گنجانیدن نام سپاه پاسداران در لیست نیروهای تروریستی صورت گرفت، به مانند ریختن آب در لانه «مار و عقرب و افعی» بود.

برای نمونه در این افشاگری از جمله آمده است: «واحدهای تروریستی نیروی قدس نیز در واحدهای جداگانه و مخفی آموزش تروریستی دیده و به کشورهای مختلف در حوزه شمال خلیج‌فارس، آسیا و آفریقا و آمریکای لاتین فرستاده می‌شوند. نفراتی که برای آموزش‌های تروریستی آموزش می‌بینند، به‌صورت انفرادی و در محل‌های ایزوله شده هستند. آن‌ها دارای یک سوئیت جداگانه در داخل پادگان امام علی هستند که ظرفیت آن از ۱۰ تا ۱۰۰ نفر می‌باشد. در بسیاری موارد آموزش‌های تروریستی به تیمهای دونفره داده می‌شود که با بقیه نفرات ارتباطی ندارند».

هراس و وحشت عمیق دیکتاتوری تروریستی ولی‌فقیه از ابعاد این افشاگری به حدی است که هنوز جوهر آن خشک نشده، متولیان حکومتی سراسیمه یکی از مهره‌های پیشانی سیاه خود بنام «امیرحسین موسویان» را به صحنه فرستاد. موسویان، از اعضاء نیروی تروریستی قدس، سفیر سابق رژیم در آلمان، از آمران ترور معروف به رستوران میکونوس در برلین، عضو ارشد تیم مذاکرات اتمی، معاونت مرکز تحقیقات استراتژیک نظام، اکنون در ایالات‌متحده به‌عنوان «لابی و پادو» ولی‌فقیه فعال است.
دانشنامه ویکی‌پدیا در رابطه با سوابق تیره و تاریک موسویان از جمله می‌نویسد: «موسویان در سال ۱۳۶۹ به‌عنوان نخستین سفیر ایران در آلمان متحد عازم بن شد. در زمان سفارت وی رخداد ترور میکونوس اتفاق افتاد. دولت آلمان اتهاماتی را به او نیز وارد کرد و او را به اتهام همدستی در این قتل و چندین ترور دیگر در اروپا، عملاً از خاک آلمان اخراج کرد».

منظور از «چندین ترور دیگر در اروپا» نیز همان پرونده‌های تروریستی رژیم آخوندی در وین، هامبورگ، ترور دکتر کاظم رجوی در سوئیس، ترور شهید حسن نقدی، نماینده شورای ملی مقاومت در رم می‌باشند، زیرا بر اساس تحقیقات انجام شده از سوی دوایر امنیتی در آلمان، سفارتخانه رژیم آخوندی در دوران موسویان «مرکز اصلی شبکه‌های تروردراروپا» بود.

موسویان در مقاله‌ای ضمن سردادن آه و ناله از چشم‌انداز این تصمیم، وقیحانه نوشت: «سپاه پاسداران بخش لاینفک نیروهای مسلح ایران است و لذا قرار دادن سپاه پاسداران در لیست گروه‌های تروریستی موجب خواهد شد که ایران هم ارتش طرف مقابل را یک گروه تروریستی تلقی کند». وی چند سطر بعد می‌افزاید: «تقابل ارتش آمریکا با ارتش ایران، می‌تواند مؤثرترین ضربه به روند مبارزه با داعش باشد. در تهران علیرغم اختلاف دیدگاه‌ها بین گروه‌های سیاسی، همه نیروهای سیاسی و ملت ایران در حمایت از سپاه و نیروهای مسلح کشور یکپارچه و متحد هستند». (سایت حکومتی ایران خبر ۲۹ بهمن ۱۳۹۵)

ترجمان «همه نیروهای سیاسی» نیز همان بازی دوباندی حکومت بر سر قدرت می باشد که از فردای مرگ خمینی، اکنون به موضوع نزاع‌های داخلی، حذف فیزیکی، دستگیری و پرونده‌سازی علیه یکدیگر انجامیده است؛ اما هرآن چه که به مردم ایران برمی‌گردد، ایرانیان وجود این نیروی تروریستی با تمامی زیر شبکه‌های آن را «لکه ننگی بر تاریخ میهن امان» دانسته و آن را به‌عنوان سدی جدی مقابل خواسته‌های دمکراتیک، آزادی‌خواهانه و حاکمیت مردمی خود ارزیابی می‌کنند. بر این منطق نیز تاریخا هیچ‌گونه وجه مشترکی با چنین جریانات تروریستی نداشته و ندارند و از لیست گذاری این جریان ضد مردمی و سرکوبگر به‌غایت استقبال می‌کنند.

همچنین این سخنان از سوی پدرخوانده داعش در حالی بیان می‌شود که به گفته نمایندگی شورای ملی مقاومت «رژیم آخوندی با اهرم سپاه پاسداران عامل اصل ایجاد و یا حداقل رشد و قدرت گرفتن جریان‌های افراطی اعم از شیعه و سنی است. مبارزه با تروریسم تحت نام اسلام تنها از مقابله با رژیم ایران و سپاه پاسدارانش امکان‌پذیر است. داعش و رژیم ایران و سپاه پاسداران دوروی یک سکه هستند. با این تفاوت که سپاه پاسداران بر یک کشور پهناور با ذخایر استراتژیک سوار است و با دست‌اندازی و تسلط بر عراق راه دخالتش را در جهان عرب و اسلام باز کرده است». (علیرضا جعفر زاده - سایت مجاهدین خلق ۲۶ بهمن ۱۳۹۵)