م. سروش: اینجا زن مساوی است با فاجعه

اینجا دزدی، فساد نیست

رشوه خوار هم فاسد نیست

مردان ریشوی تسبیح به دست

مصونیّت تام و تمام دارند

تعدد زوجات جرم به حساب نمی آید

زن «تابع» مرد تعریف می شود

اینجا هر قضاوتی در مورد زن

رواست

اما زن نمی تواند قاضی باشد!

اینجا موی زن زلزله خیز است

خنده اش موجب خشکسالی

و چهره اش مستوجب شطرنجی شدن

در رسانه های ملی!

اینجا مومنان رمیده از زن در انظار

«چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند»

شغلهای کلیدی و نان و آب دار

ملک طلق مردان است

و زن باید در حصار آشپزخانه حضرت آقایش

بپزد و بشوید و بساید و فرسوده شود

اینجا صدای زن

عرش خدا را به لرزه درمی آورد

«انکر الاصوات» گوشخراش شیخ اما

لاینقطع از رادیو، تلویزیون و مساجد

و تریبونهای مفت و مجانی

یاوه در یاوه، دروغ به خورد خلایق می دهد

و عرش خدا تکان هم نمی خورد

اینجا دوچرخه سواری برای زن ممنوع است

تماشای مسابقات فوتبال و والیبال، ناممکن است

رقص، مصیبتی است نابخشودنی

دوست داشتن برابر است با مرگ

سهم زن از ارث اما برابر نیست

مسافرت بدون اذن پدر و همسر و برادر

جایز نیست

اینجا زن مساوی است با فاجعه

ضربدر بی نهایت غصه و اندوه بی پایان

باضافه سرکوب مضاعف

منهای هر حق و حقوق ابتدایی

تقسیم بر دو در هنگام شهادت،

در مقابل یک مرد در نزد قاضی

که سرجمع مساوی می شود

با همان فاجعه

همزاد است با تبعیضی بیمارگونه

که گویی پیش از تولد،

چون مُهر سیاهی بر پیشانی اش

نقش بسته است.

اینجا سرزمین ولایت فقیه است

ام القرای اسلام و مسلمین

مهد شکنجه و سنگسار و اعدام

با فقهایی که رساله و رسالتشان

با تهدید زن آغاز می شود

و با تحدید او به انجام می رسد

اینجا ایران است.

 

م. سروش

15 اکتبر 2016(24 مهر ماه 1395)