جمشید پیمان:‌ چهره ی ولی فقیه در جدول مختصات

هرگز نبوده سبز دمی فروَدین تو

باور نکرده ام که بهاری ست دین تو

همواره زشت بوده، عیان و نهان تو

هرگز نبوده صاف دل پُر ز کین تو

درهم تنیده ای به شرارت، تمام عمر

هرگز نبوده پاک زمان و زمین تو

با تیرگی عجینی و ژرفای ظلمتی

هرگز نرُسته نور صفا در جبین تو

دستت ز خون پُر و از چرک؛سینه ات

شهوت یسار پیکر و شنعَت یمین تو

اصلت دروغ باشد و فرعت فریب محض

اهریمن است در همه حالت،رهین تو

در باورت بغیر پلشتی مکان نکرد

نفرین به باور تو و اُف بر یقین تو

اصحاب معرفت، به شتاب از نو در گریز

مشتی پلید و هرزه ی ناکث، مُعین تو

جز ننگ جاودانه نصیبی نبرده اند

دلبسته های دیده ی کوتاه بین تو

با اینهمه،به آخر کارَت رسیده ای

صبح خجسته می دَمد اندر پسین تو

باور مکن که می رهی از دست مردمان

شور شهید و شعله ی او در کمین تو