سعدی: باد بهاری وزید، از طرف مرغزار

باد بهاری وزید، از طَرَف مرغزار

   باز به گردون رسید، ناله هر مرغ (=پرنده)زار

 

سرو شد افراخته، کار چمن ساخته

       نعره‌زنان فاخته، بر سر بید و چنار

 

گل به چمن در بَرست، ماه مگر یا خور (=خورشید)ست

     سرو به رقص اندرست، بر طرَف جویبار...

 

شیوه نرگس ببین، نزد بنفشه نشین

            سوسن رعنا گزین، زرد شقایق بیار

 

خیز و غنیمت شمار، جنبش باد رَبیع (=بهار)

       ناله موزون مرغ (=پرنده)، بوی خوش لاله‌زار...

 

برگ درختان سبز در نظر هوشیار

       هر ورقش دفتری است، معرفت کردگار

 

وقت بهارست خیز، تا به تماشا رویم

         تکیه بر ایّام نیست، تا دگر آید بهار