کشتار رهبران خلق ترکمن

هفته نامه «مجاهد»، شماره 25، 7اسفند1358: «مجاهدین خلق کشتار ناجوانمردانه 4 زندانی سیاسی را محکوم کردند»: «... با کشتار چهار تن از رهبران خلق ترکمن ـ شیرمحمد درخشنده توماج, عبدالحکیم مختوم, طُواقمحمد واحدی و حسین جرجانی ـ جریان گنبد شکل پیچیده تری به خود گرفت...

طبق اخبار واصله, شب قبل از راهپیمایی [بزرگداشت سیاهکل ـ 19بهمن58] توماج همراه با سه تن دیگر از رهبران کانون [فرهنگی ـ سیاسی خلق ترکمن] دستگیر می شوند و روزنامه جمهوری اسلامی 23بهمن نوشت: "توماج همراه با سه تن دیگر بهتهران اعزام شدند».

ـ خبر روزنامه های شنبه [4 اسفند 58] دائر بر کشته شدن 4 عضو ستاد خلق ترکمن به ضرب گلوله, همه را در بُهت و حیرت فروبرد, چرا که اینان طبق گفته خود مقامات و هم چنین روزنامه جمهوری اسلامی, به تهران منتقل شده و در زندان به سرمی بردند. امّا, با کمال تعجّب اعلام می شود که اجساد این چهار نفر در 125کیلومتری غرب بجنورد در زیر پلی توسّط رهگذری کشف شده است.

اگر توماج و همراهانش مقصّر بوده اند, پس چرا محاکمه نشدند؟ آیا آنها را بدون محاکمه در زیر پلی تیرباران کردند؟ و یا اگر در دادگاهی محاکمه شده اند, حکم محکومیتشان کجاست؟ و در آن صورت چه نیازی بوده که اجساد آنها را در نقطه یی دور بیندازند, به نحوی که رهگذری, به طوراتّفاقی, آنها را بیابد؟

بدون شک پاسخ به این سؤالات پرده از توطئه یی برمی دارد که هر انسان شرافتمندی را متأثّر و خشمگین می سازد و عدم پاسخ منطقی به سؤالات فوق مسلّماً از مشروعیّت برخی از ارگانهای اجرایی, باز هم, خواهد کاست, چرا که دیگر تشبیه این مساٌله به جریان ترور 9تن از مبارزین و مجاهدین توسّط رژیم قبل در تپّه های اوین, تشبیهی نادرست نخواهد بود...

مجاهدین خلق ایران ترور ناجوانمردانة اُسرا و زندانیان سیاسی را محکوم می کند و آن را در شمار وحشیگریهای قرون وسطایی دانسته و باردیگر مسئولیّت مقامات حکومتی را در مورد رسیدگی به این مساٌله متذکّر می گردند...»

قاتل رهبران ترکمن

آن روز هیچ یک از عاملان این کشتار وحشیانه, ارتکاب این جنایت را به گردن نگرفت, امّا, بعدها, شیخ صادق خلخالی, «قاتل صدها ترکمن و کرد و فارس»,به این جنایت فجیع اعتراف کرد و در مجلس رژیم, با افتخار! گفت: «... من با قاطعیت در گنبد وارد شدم و یکی از کارهای برجسته و انقلابی ام در گنبد بود... ما دستور دادیم هر کسی را که مسلّح باشد, بیاورند, که آوردند. یکی, دو تا, سه تا, پنج تا. هرکسی را که مسلّح آوردند, ما اعدام کردیم. این جریان را که می گویم شاهد زنده دارم: آقای مُصحَف, استاندار آن زمان مازندران, دادستان کل و آقای درویش, رئیس سپاه پاسداران گنبد, آقای درازگیسو, که چندی پیش سفیر جمهوری اسلامی ایران در آلمان شرقی بود, آقای نوروزی اصفهانی ... آقای بنفشه, رئیس سپاه پاسداران ایلام... و چه بگویم برای شما. آقای هاشمی [رفسنجانی], حاج احمدآقا [خمینی], شخص حضرت امام, خود آقای منتظری و همه مسئولین, آقای دکتر بهشتی و آقای قدّوسی... همه می دانستند؛ آقای رفیقدوست هم می داند. 94نفر, منجمله, توماج, واحدی, مخدوم, جرجانی, اینها را بنده اعدام کردم؛ 94 نفر را اعدام کردم نه یک نفر را... من با قاطعیّت اسلامی در گنبد وارد جریان شدم و خلق ترکمن را در آن جا کوبیدم...» (روزنامه آزادگان, 28شهریور1363).