ناهید همت آبادی: برای اختران زمان و به یاد «فروغ»های جاویدان

«برادران، بادا که جان و فضیلت تان خدمتگزار معنای زمین باشد و همه چیز از نو بدست شما ارزش یابد.... از اینرو باید رزمندگان باشید، باید آفرینندگان باشید...» *

و شمایان، خواهران و برادران، شمایان که سالیان سال، معنای زمین و زمان را نه تنها با «جان» و فضیلت تان که با جان و زندگی تان تعریف کرده اید، شاید ندانید، فرصت نداشته اید بدانید یا اصلا در بند دانستن آن نیستید که «جان و جهاد» شما در هر لحظه و همه جبهه ها، از بلندای صخره ها تا ازدحام شهرها، چگونه صحنه هایی از جنون و عداوت منجلابی ـ که البته هر آن کس پروازی بلندتر کند بیش از همه کینه و نفرت دشمن را برمی انگیزد ـ و از سوی دیگر تحسین، محبت و عاطفه ی بی حساب و چشمداشت بشر دوستان و آزادگان میهن و جهان را پیرامون شما برانگیخته است که جز از نهایت شهامت بی شبهه و شباهت شمایان در مبارزه ای خونبار و بی امان، سهمی سترگ از ایستادگی و صداقت آرمانی بی همتا و اتکا به راهبرانی شایسته و رهگشا، نشأت نداشته و نخواهد داشت. چنان که اوج پلشتی، بی شرمی و خود فروشی فرهنگی و سیاسی دشمنان رنگارنگ به صف شده در برابرتان نیز جز از چاه گنداب رژیمی آدمخوار و برخاسته از گور تاریخی جنایتکاران، مایه نمی‌گیرد.
و....اینک شمایان، خواهران و برادران، می‌دانم اگر نه بی تفاوت اما بی هیچ پاسخی، هر یک از شمایان توی دلتان طوری که حتی خودتان نیز نشنوید آنرا، آهسته بخوانید: «قیل و مقال عالمی می‌کشم از برای...» خلق و همه راهها را خود آزموده و همین راه سنگلاخ هولناک را وقتی گزیدم، از اینکه بر تنم زخمهای خونبار از «تبر، تیر، و دشنه ی» دشمن غدار خواهد نشست و جانم را فقدان یاران جاودان غم آجین خواهد ساخت، شاید کم و بیش آگاه بودم اما باور نمی‌کردم جبهه ی متحد دشمنان جوراجور، گاهی حتی در لفاف مخالفان ملایان، عنان کینه و عناد عیان و جنون آمیز با مردم ایران و مقاومتشان را اینگونه از هم بدرند.
اما.... شمایان، خواهران و برادران، که نامها و «جان و جهاد تان» در سینه ی تاریخ ثبت است، گرچه این کلمات کوتاه و شاید هزاران گفته و نوشته گویا و زیبا حتی طی سالها نیز نتواند گوشه ی کوچکی از افسانه های سرسام آور «رزم و آفرینندگی» تک تکتان را در صحنه های گوناگون نبرد بود و نبود و «جهاد جان» ترسیم کند، اما این نوشته ی نارسا نیز به هر حال احیای خاطره ی حماسه آفرینان فروغهای ایران و جاودان و یادآور دلچسب حضور شمایان در این سوی جهان در آلبانیست که احساس غرور، شادمانی و امید داشتن سرزمینی آزاد و بدون فاشیسم مذهبی را در دل و روح همه انسانهای شریف یا زخم خورده از دو رژیم دیکتاتوری چکمه و نعلین بخصوص در ایران زنده می‌دارد، ضمن اینکه در میهن دربند نیز با وجود شرایط جاری، آمادگی برای خیزش و قیام را هم سرعت خواهد بخشید که در این راستا بگمانم قرابت بیشتر همفکران و همبستگی افزوده ی هم اندیشان در خارج از ایران نیز به یقین بسیار ضروریست تا با افشا و تهاجم سیاسی مناسب در برابر روسپیان سیاسی و خودفروختگان قسم خورده ی استعماری، هم پشتوانه «رزم و آفرینندگی» دلیران اشرفی شده و هم انگیزه افروختن شعله خشم و قیام اقوام و اقشار دلیر مردم ایران برای برکندن ریشه جلادان و محاکمه سران رژیم هار ملایان و دست آموزان آنان در دردگاه های ذیصلاح جهانی گردد. مردم ایران و مقاومت دیرپایشان، برخلاف سنت استعمارگران و رسم مرتجعین کهنه کار، از حافظه تاریخی بسیار قوی برخوردارند. روز موعود حسابرسی، نام همه دشمنان مردم ایران و دستیاران در کنار نام پلید ملایان ثبت خواهد بود. پس از آزادی مردم و میهن دربند اما خاطره ی همه یاران هم راه، آزاده و همپا همراه با خاطره ی حماسه پردازان تاریخ اخیر چهل ساله ی ایران، فروغهای جاودان و گمنام در سرتاسر ایران و «رزمندگان و آفرینندگان» ایران نوین به نهایت گرامی داشته ارج گزاری خواهد شد و بی اعتنا به ناخواستن خودشان.

 ( * فریدریش نیچه